نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

7 اردیبهشت 1403 4:20 ق.ظ

راز واقعی دستیابی به یک ایده موفقیت آمیز برای کسب و کار

توسط لورا نیکول براون

بیشتر کسب و کار ها وقت خود را برای پرداختن به مشکلاتی که مهم نیستند هدر می دهند زیرا آنها سعی می کنند پاسخ سوالات اشتباه را پیدا کنند. بنابراین ، آنها در عوض چه کاری باید انجام دهند؟ آلبرت انیشتین در این جمله معروف راهنمایی مفیدی ارائه می دهد:

  • اگر من یک ساعت وقت داشتم تا دنیا را نجات دهم ، 59 دقیقه برای تعریف مسئله و یک دقیقه برای یافتن راه حل وقت می گذاشتم.

به عبارت دیگر ، شما باید قبل از جستجوی راه حل ، برای درک صحیح مسئله وقت بگذارید ، زیرا رسیدن به بهترین راه حل در طرح سوالات بهتر است.

پرسیدن یک سوال خوب شما را قادر می سازد تا موضوعات اصلی مورد بحث را درک کنید تا بتوانید مشکلات  را بطور صحیح برطرف کنید. از طرف دیگر ، اگر سوالی را اشتباه بپرسید می توانید وقت زیادی را صرف یافتن راه حلی برای مسئله اشتباه کنید. به گفته کریستا بروکمن ، نایب رئیس ابتکار عمل فراگیر در کاتالیست ، “پرسیدن سوال های مشابه به همان روش ، پاسخ های یکسانی را برای شما به دست می آورد.”

با این حال ، گاهی اوقات بهترین پاسخ به سوالات در مکان های غیر منتظره است. فضاهایی که مجموعه سوالات استاندارد شما هرگز شما  پاسخ را نمی گیرد.

سوالات خوب منجر به ایده های عالی تجاری می شود.

وارن برگر ، نویسنده کتاب “یک سوال زیبا تر: قدرت تحقیق در مورد جرقه ایده های پیشرفت” ، می گوید: یک سوال خوب موضوع را از نو قالب بندی می کند و شما را مجبور می کند که به طریقی جدید به آن نگاه کنید. به شما امکان می دهد راه حل های بهتری را شناسایی کنید که بدون آن چارچوب مرجع نمی توانستید پیدا کنید.

استفان شاپیرو ، متخصص نوآوری می گوید شما نیازی به بیرون اندیشی ندارید ، بلکه باید چهارچوب بهتری پیدا کنید. اگر سوال را تغییر دهید ، همان راه حل سریعتر یا راه حلهای متفاوتی را پیدا می کنید که فکر نمی کردید.

بنابراین چگونه می توان سوالات بهتری را طرح کرد که به ما امکان می دهد ایده های عالی تجاری داشته باشیم و محصولات بهتری تولید کنیم؟ بیایید انواع مختلف سوالاتی را که می توانیم بپرسیم بررسی کنیم.

1. سوالات پرسشگرانه “چرا” را بپرسید

سوالات”چرا” نیاز به توضیح دارند. آنها باعث می شوند شما در باره روشی که در حال حاضر کاری انجام می شود سوال کنید و می توانند ذهن شما را به مناطق جدید اکتشاف باز کنند. خوب است که چرا سوالات می توانند منبع عالی نوآوری باشند. سعی کنید بپرسید: چرا مردم باید به این مسئله اهمیت دهند؟ چرا ما این کار را می کنیم؟

همچنین می توانید از تکنیک “5 چرا” استفاده کنید.  بر اساس SixSigma ، با پرسیدن مداوم سوال” چرا “، می توانید لایه هایی را که می توانند به شما کمک کنند از علت اصلی یک مشکل را  ، جدا کنید. مایکل جی مارکوارت ، نویسنده کتاب “با سوالات پیشرو: چگونه رهبران با دانستن اینکه چه چیزی را بپرسند راه حل های مناسب را پیدا می کنند” ، می گوید اگرچه لزوماً نیازی نیست پنج بار “چرا” را بپرسید ، اما باید حداقل سه بار چرا  انجام دهید تا پاسخهای شما به اندازه کافی عمیق شود.

مثال: یک هنرمند فروش بالقوه خود را از دست داد زیرا قادر به قبول کارت اعتباری نبود. دوست او ، جک دورسی ، این سوال را پرسید ، “چرا همه نمی توانند کارت های اعتباری را بپذیرند؟” این امر باعث ایجاد انگیزه در او شد تا Square را فراهم کند ، که به کسب و کارهای کوچک این قدرت را می دهد تا انواع پرداخت ها را بپذیرند و در هر زمان و هر مکان فروش انجام دهند.

2. سوالات پررنگ “ا چه می شود اگر ” بپرسید

“دستیابی به موفقیت اغلب با کسی است که می پرسد” چه می شود اگر؟ “- وارن برگر

سوالات “چه می شود اگر” شجاعانه ، حتی دیوانه وار هستند. اما سوالهای جسورانه ای که پاسخ آنها غیرممکن به نظر می رسد اغلب ریشه ابتکارات بزرگ است. به این دلیل که برای نوآوری باید سوالاتی بپرسیم که فرضیات و روش های سنتی انجام کارها را به چالش بکشد. بنابراین ، سعی کنید بپرسید: اگر این را امتحان کنیم چطور؟ اگر این روند را معکوس کنیم چه؟

مثال: 8K ، یک آژانس خلاق لهستانی ، سوال جسورانه ای را مطرح کرد: “اگر افراد بتوانند برای محصولات و خدمات شما” آنچه می خواهند بپردازند “چه می کنید؟” تنها پرسیدن چنین سوال جسورانه ای می تواند منجر به تشکیل شرکتی شود که مشتریان براساس آنچه فکر می کنند خدمات آژانس ارزش دارد ، پرداخت کنند.

3. سوالات اساسی مهم بپرسید

سوالات اساسی معمولاً بهترین سوالات هستند زیرا به مهمترین مسائل می پردازند. آیزاک نیوتن سوال ساده ای را پرسید ، “چرا یک سیب از درخت می افتد؟” این امر او را در مسیر تحقیق برای کشف گرانش سوق داد.

قبل از طرح سال های دقیق در مورد مسائل فنی ، ابتدا باید روی پرداختن به مسائل اساسی تمرکز کنید و می توانید این کار را با طرح سوالات اساسی انجام دهید. این امر به ویژه در بازارهای به سرعت در حال تغییر که از نوآوری های تکنولوژیکی تاثیر می پذیرد بسیار مهم است. سعی کنید بپرسید ، “امروز من در چه شغلی مشغول هستم؟” و بینش غیر منتظره ای در مورد آینده صنعت خود پیدا خواهید کرد.

4- سوالات کاملاً باز بپرسید

شاپیرو توصیه می کند ، شما باید از پرسیدن سوالات بیش از حد خاص خودداری کنید ، زیرا این دامنه امکانات را محدود می کند. مطمئناً ، اگر که روی منطقه مناسب تمرکز کرده اید ، اشکالی ندارد ، اما اگر راه حل واقعی با سوال شما پوشش داده نشود ، چه می کنید؟ با گشودن خود در برابر طیف وسیع تری از راه حل های ممکن ، پرسیدن سوالات گسترده تر شانس یافتن بهترین راه حل را افزایش می دهد.

5- در مورد مشکلات سوال کنید

مصرف کنندگان به مشکلات خود اهمیت می دهند و فقط به ویژگی های محصول اهمیت می دهند تا جایی که بتواند مشکلی را حل کند. به همین دلیل است که شما باید ابتدا در مورد مشکلات ، سپس ویژگی ها سوال کنید. مشکلات مصرف کننده می تواند منبع بزرگی از نوآوری های جدید باشد ، بنابراین شما همچنین باید گوش دهید و به صحبت های مردم توجه کنید.

با این وجود ، گرچه مصرف کنندگان معمولاً می دانند چه مشکلی را می خواهند حل کنند ، اما همیشه قادر به ارائه بهترین راه حل نیستند. هنری فورد گفت: “اگر من از مردم می پرسیدم که آنها چه می خواهند ، آنها می گفتند اسبهای سریعتر.” طرح مجدد این سوال کاملاً او را قادر ساخت تا راه حل بهتری را که مردم هرگز تصور نمی کردند ، ایجاد کند. همانطور که گفته شد ، بسیاری از اختراعات عالی از تجربه خود کارآفرین با یک مشکل ایجاد شده اند.

6. سوالاتی بپرسید که درک را تعمیق می بخشد

مشتری ایده آل شما می تواند دقیقاً به دنبال محصولی مانند محصول شما باشد ، یا این مسئله به بخشی از زندگی آنها تبدیل شده است ، آنها نمی توانند درک کنند که یک راه حل ممکن است. این مهم است و شما باید وضعیت ذهنی مشتری ایده آل خود را بدانید تا پیشنهاد مربوطه را به آنها ارائه دهید.

برای فهمیدن این موضوع ، باید سوالات خوبی بپرسید که عمیقاً به وضعیت فعلی مشتری و سطح آگاهی وی از مسئله بپردازند. بینش هایی که کشف می کنید به شما کمک می کند راه حل خود را به شکلی ارائه دهید که به آنها کمک کند در زندگی روزمره خود آن را تصور کنند.

مثال: مصرف کنندگان می دانستند که به جاروبرقی احتیاج دارند ، اما نمی دانستند چرا به دایسون احتیاج دارند. بر خلاف جاروبرقی های دیگر ،  لوله مکنده دایسون به راحتی مسدود نشد و مکش آن از بین نرفت. دایسون در مورد اینکه چرا گرفتگی یک مشکل است و چطور دایسون می تواند این مسئله را حل کند ، به مصرف کنندگان آموزش داد.

یک سوال آخر

    یک سوال زیبا یک سوال بلند پروازانه و در عین حال عملی است که می تواند طرز فکر ما درباره چیزی را تغییر دهد و ممکن است به عنوان یک کاتالیزور برای تغییر کار کند. – وارن برگر

من این نقل قول را دوست دارم که خلاصه می کند که چه سوالی تاثیر ایجاد می کند یک سوال باید به اندازه کافی بلند پروازانه باشد بنابراین وضعیت موجود و روش موجود انجام کارها را به چالش می کشد. با این حال ، هنوز هم باید به اندازه کافی تمرین شود تا در مراحل بعدی بتوان آن را عملی کرد. سوالی که بسیار عجیب است و هیچ مشکلی واقعی را حل نمی کند ، استفاده چندانی ندارد. به همین ترتیب ، سوالی که بیش از حد در وضع موجود جای داشته باشد ، هرگز محرک نوآوری واقعی را ایجاد نخواهد کرد.

ما باید جهان پیرامون خود را مشاهده کنیم و دریابیم که چگونه بر وضعیت فعلی ما تأثیر می گذارد. ما باید با تغییر وضعیت به مشاهده ادامه دهیم. و ما باید وقت بگذاریم تا در این مورد تأمل کنیم. این به ما کمک می کند تا سوالات مناسب وضعیت خود را در زمان و مکان مناسب مشخص کنیم.

https://www.allbusiness.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *