در بسیاری موارد، شواهد تاریخی و تجربه نشان داده است که در بدترین شرایط برای رهبران و مدیران اعتماد همکاران و مردم توانسته است عاملی جدی در خروج آنان از بحرانها و شرایط سخت باشد. این موضوع در هر گروه و حتی خانواده نیز حاکم است. خدا رحمتش کند یک استادی داشتیم که مدیریت سازمان درس میداد و یکی از مواردی که مثال میزد این بود که؛ وقتی کارخانه آتش میگیرد آنها که فرار نمیکنند و در کنارتان میمانند بهترین افرادتان هستند. او نظرش به این بود که اعتماد آنها به شماست که اینگونه رفتار میکنند. چندی پیش یک دانشجوی دوره دکتری یک پرسشنامه برایم فرستاده بود که در همین زمینه بود. آن را برای مخاطبین محترم درج میکنم.
1. چه عواملی (درون و برون سازمانی) بر مدیریت اعتماد سازمانی تاثیر دارند؟
به جز ریشههای روانی فردی که مشخصا در اعتماد تاثیر دارند؛
عوامل برون سازمانی
• تاثیر ناشی از عوامل اجتماعی به ویژه در حوزه عدالت اجتماعی.
• مدیریت کلان اجتماعی به ویژه در فصل مشترکهایی که با مردم به طور عام دارند.
• وضعیت عمومی اقتصادی.
عوامل درون سازمانی
• نحوه رفتار مدیران ارشد در خصوص گفتار و عمل
• نحوه ایجاد ارتباطات فردی بصورت افقی و عمودی در سازمان و چگونگی نگرش مدیران به آن.
• شفاف نبودن بسیاری از اطلاعات سازمانی که به درک و آگاهی و نهایتا دانش سازمانی و افراد باز میگردد.
2. مدیریت اعتماد سازمانی شامل چه ابعاد و مولفههایی است؟
• شفافیت در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری
• مشارکت واقعی کارکنان
• پایداری مدیریت
• مدیریت تعارضات بین کارکنان
• مدیریت ریسکهای تصمیمات مرتبط با ارزشهای کارکنان
3- مدیریت اعتماد سازمانی چه پیامدهایی را میتواند در پی داشته باشد؟
• افزایش بهرهوری
• ارتقای سطح بینش و آگاهی سازمانی
• همکاری در زمانهای بروز بحران
امروز که به این پرسش و پاسخ نگاه میکنم مصادیق زیادی برای آن در ذهنم مییابم. شما چطور؟ مثلا برای مدیریت آب و محیط زیست و یا مصرف انرژی و موارد دیگر. اعتماد عمومی و فرهنگ مشارکت در کنار فناوری بسیاری از معضلات را حل میکند.