با سرعت گرفتن پیاده سازی تحول دیجیتال در دنیای صنعتی ، تولیدکنندگان بزرگ و کوچک، میدانند که در هر زمینه کاری و سیستمی و نیز سرنوشت یک شرکت ، دادهها چقدر میتوانند موثر باشند . آنها برای موفقیت در دنیایی که همیشه در حال تغییر و فناوری محور است، داشتن دادهها و استفاده صحیح و به موقع از آنها در امور کسب و کار ها ضروری است.
اما در مسیر دستیابی به موفقیت تاکنون تمرکز بر روی امورفنی تحولات دیجیتال بوده است و مدیران به دادهها صرفاً از دریچه آخرین فناوری نگاه می کنند. این امر حتی در دنیای پیشرفته صنعتی مصداق داشته است و در کشورمان دیدگاه رایج فعلی این است که افزایش سطح مکانیزاسیون با تحول دیجیتال اشتباه گرفته می شود . بر اساس تسلط این تفکر ، بدون پایهها و ساختار سازمانی مناسب، هیچ فناوری جدیدی نمیتواند فرهنگ مبتنی بر داده را ایجاد کند.
چگونه می توان از طریق یک مسیر درست و اثر بخش وارد تجزیه و تحلیل داده ها شد ؟
پاسخ به این پرسش بر اساس هر موسسه ای متفاوت است و باید در مرحله برنامه ریزی استراتژیک برای استقرار تحول دیجیتال قبل از هرگونه تصمیم فناورانه انجام شود . فرهنگ سازمانی و سطح بلوغ کلی برای ایجاد تغییرات مهمترین عامل هستند .
اگر حتی یک مدیر ارشد در یک موسسه به عنوان یک رهبر مدیریت داده فعال باشد ولی تجزیه و تحلیل برای کسب و کار با توجه به مدل فعلی انجام شود و فرهنگ مشتری و نوآوری مورد غفلت قرار گیرند کاری صحیح انجام نشده است .
شروع هر برنامه تحول دیجیتال و استفاده از داده در بهبود مستمر کارکنان از نظر همکاری و اعتقاد و بینش آنان باید شکل بگیرد .
فرهنگ عنصر اصلی و ذاتی هر کاری است و دادهها باید بعد از آگاه سازی و رشد بینش همکاری در مرحله بعدی قرار گیرند. افراد هستند که در پیشبرد هر تغییری پیشتاز خواهند بود. و تحول دیجیتال، قبل از هر چیز، باید از طریق کارکنان و فرهنگ سازمانی حاصل شود. علی اکبر سعیدی کیا