ما مهندسان صنایع در سطوح کار حرفه ای خود با آموزش و تجربه دریافته ایم که :
به عنوان یک حرفه ای ، مدیران پروژه در مجموع به عنوان یک همه کاره در امور پروژه ، وظایف متعددی را باید با اختیارات متناسب داشته باشد . این امر یکی از ویژگی های موفق در قلمرو مدیریت پروژه است. در مدیریت غیر پروژه ای این امر نتایج مناسبی در بر ندارد.
رفتار افراد قدرت طلب برای جذب طیف وسیع تری از اختیارات نسبت به کارها در حوزه های دیگر با عکس العمل دیگران مواجه خواهد شد و بنابراین در یک موضوع خاص اختیارات تفکیک و پراکنده می شوند.
در واقعیت امر ، چه به زور عادت و چه به صورت سابقه ، اکثر مدیران بدنبال گرفتن اختیارات و نداشتن مسوولیت علاقه دارند . خارج از موضوع مدیریت پروژه ، کاهش مسئولیت های مرتبط با یک موضوع برای برخی مدیران سازمانها و موسسات اخیراً با استفاده حداکثری از امکانات و کمترین مسوولیت مورد استقبال قرار گرفته و گاه یک عادت شده است.
در موضوعات پر تنش ، این تمرکز منابع و بی مسوولیتی به معنای افزایش بهره وری نیست و در بسیاری مواقع به نتایج بسیار ناهمگون و بی اثر در موضوع تبدیل شود .
به منظور توزیع مجدد مسئولیت ، یک سازمان هماهنگ کننده مادر باید برای پویایی مدیریت در موضوع دخالت نموده و تصمیم گیری های جدی در این زمینه بشود. تعداد سازمانهای درگیر باید تا حد ممکن کاهش یافته و باز بینی ماموریت هر سازمان و مسوولیتها دقیقا تعریف و یک سازمان به عنوان مسوول نهایی تعیین شود .
در سطوح مدیریت کلان نیز این امر مصداق دارد . موضوع آلودگی هوا یک موضوع پر تنش مدیریتی است.
برای یک موضوع مثل آلودگی هوا در سالهای متمادی از ناحیه افراد و سازمانها اظهار نظر شده است . خبر زیر را بخوانید :
خبر گزاری جمهوری اسلامی در آذر ماه ۹۸ می نویسد که ؛ یکهتازی آلودگی هوا و تماشای ۱۸ دستگاه متولی.
شاید تا چند سال گذشته صحبت از آلودگی هوا تا حدودی گفتمانی شیک و لوکس محسوب میشد اما امروز با تصویب قانون هوای پاک میتوان فهمید که این مقوله به یک بحث جدی در راستای سلامت انسانها تبدیل شده اما متاسفانه با وجود داشتن تعیین ۱۸ دستگاه متولی در این زمینه همچنان شاهد یکهتازی آلودگی هوا در کلانشهرها هستیم، مقصر کیست؟
و امروز ۲۶-۹-۹۹ با وجود کاهش حداقل نیمی از تردد های شهری بعلت یکه تازی کرونا ، هیچ تغییری در وضعیت هوا دیده نمی شود .