طبق تعاریف رسمی درج شده در منابع عمومی آموزشی، بازاریابی حضوری عمل بازاریابی مستقیم برای مشتریان آینده از طریق ارتباط حضوری است. ملاقات حضوری با مشتری احتمالی راهی جذاب و موثر برای بازاریابی و فروش محصول است، ایجاد ارتباط شخصی که از طریق ارتباط مجازی حاصل نمیشود. اما در عصر دیجیتال امروزه، که همه چیز بر محور فناوری شکل میگیرد، چیزی وجود دارد که فناوری نمیتواند جایگزین آن شود و آن ارتباطات شخصی است و در همین راستا باید به موضوع ارتباط انسان با انسان توجه شود. اگرچه بازاریابی مجازی با افزایش رسانههای اجتماعی بازی را به طور چشمگیری تغییر داده است، اما نمیتواند به طور کامل ارزش بازاریابی حضوری را جایگزین کند.
بازاریابی حضوری (F2F) face to face نامیده میشود، بازاریابی مستقیم برای مشتریان بالقوه از طریق ارتباط حضوری است و به عنوان شاخهای از بازاریابی میدانی، از طریق دیدار با مشتری، رویدادهای فروش و سایر ابزارها برای افزایش فروش انجام میشود.
اینکه چرا بازاریابی حضوری هنوز اهمیت دارد این موضوع است که هیچ پیام مجازی به روشها و ابزارهای مختلف نمیتواند جایگزین یک ارتباط واقعی انسانی شود. اما نوع کسب و کار هم روشهای خاصی دارد که یا (B2C) یا (B2B) میباشد که فناوری کمک زیادی به آنها کرده است. اما مفهوم human 2 human با توسعه فناوری در حوزه بازاریابی طرح شد و جایگاه خاص خود را یافت.
صرف نظر از این که شرکتی محصولات خود را به صورت مستقیم به بازار یا سایر کسب و کارها ارائه میدهد احساس خاصی را منتقل نمیکنند. اما انسانهایی که آنها را خریداری می کنند احساساتی دارند و برای تصمیم گیری و خرید به احساس نیاز دارند. مطمئناً برای حل آن باید نیازی ایجاد شود و گاهی اوقات ارایه یک بحث منطقی باشد، اما بیشتر تصمیمات خرید در همه جا به دلایل احساسی اتفاق میافتد. ایجاد این احساس بر اساس جستجو و تحقیق، توصیههای همسالان و اظهار نظر کارشناسان و غیره است.
در نظر گرفتن این نکته زمانی ضروری است که یک کسب و کار استراتژی بازاریابی، فروش، تولید، خرده فروشی، تحویل یا افراد را تدوین کند. ایجاد تجربه مهم مشتری به معنای نشان دادن ارزشهای یک مارک تجاری یا یک خدمت است که از اولین تا آخرین مراحل تعامل اهمیت میدهد.
برخی از کارشناسان نیز حتی استدلال میکنند که همه چیز به دلیل اتوماسیون و دیجیتالیشدن تغییر کرده است و دیگر تاکتیکها یکسان نیستند. اکنون میتوانیم همه چیز را اندازه گیری کنیم و تحلیل کنیم که چه مقدار از چه کالایی را به کدام قسمت بازار ارائه کنیم. اما این نکته باقی میماند که انسانها امروزه به فقط کالایی که میخرند اهمیت نمیدهند و ارزشهای همراه آن که یکی از آنها ارزشهای زیست محیطی و نسل آینده و حفظ منابع و نیز توجه به کارکنان و سایر ذینفعان است، توجه دارند. بنابراین استراتژی انسان به انسان در بازار یابی بر محور این موضوع شکل میگیرد.