ناسازگاری تولید و مصرف در حال رشد با ایجاد ناهنجاری های زیست محیطی نشان می دهد که مدل اقتصادییی که بشر بوجود آورده است و طی ۳۰۰ سال اخیر آن را با شدت بسیار به پیش برده است نیاز به یک تحول اساسی و بنیادین دارد.
آیا این تحول امکان پذیر است ؟
با وقوع بحران همه گیری کرونا در برخی از روشنفکران واندیشمندان این تصور ایجاد شد که شاید وقوع این پدیده بتواند در راستای توجه به این موضوع اقدامات اساسی از سوی کشورها و سازمانهای بین المللی صورت گیرد . ولی خودتان به شرایط موجود نگاه کنید و جواب پرسش فوق را بدهید .
اگرچه بسیاری مطالب پراکنده و پیشنهادات ارایه شده است طی یک سال اخیر ارایه شده است ولی تمامی تلاشهای نظامی که کشورهای بزرگ صنعتی و دنباله رو های آنها بر این راستا قدم بر می دارند که شرایط را بصورت قبل عادی کنند . تحول و تغییر بنیادین روابط انسان با طبیعت خیلی جدی نیست .
اما برخی هم طرحهای درون نظام صنعتی و اقتصادی را ارایه می دهند . از جمله آنها اقتصاد دایره ای است . فن آوری های جدید و شیوه های اقتصاد دایره ای وجود دارد که می تواند به ما در انجام این کار کمک کند ، اما ابتدا باید سبک زندگی و درک بشریت از اهداف که باید در نظر بگیریم و محیط را تغییر دهیم بوجود آید.
به برخی از این پیشنهاد ها اشاره می کنیم.
آگاهی دادن به همه بازیگران اکوسیستم های صنعتی و اقتصادی از چگونگی استفاده از توان بالقوه خود برای تبدیل شدن به “مهندسان اکوسیستم مثبت” نکته کلیدی در یافتن راه حل های اکولوژیکی خلاقانه است ، که می تواند فعالیت های صنعتی مضر به محیط زیست به برنامه های دوستدارانه طبیعت تبدیل کند.
همزیستی صنعتی یک استراتژی برای هماهنگی توسعه همکاری های تجاری برای اتخاذ راه حل های اقتصاد دایره ای از طریق گردآوری شرکت ها در فرآیند استفاده از منابع و ایجاد “همکاری های مشترک است که اهداف اصلی افزایش بهره وری منابع ، به حداقل رساندن ضایعات و ایجاد فرصت های جدید تجاری بر اساس این ایده ساده است که زباله ها و ضایعات و یا محصولات جانبی یک شرکت می تواند بعنوان مواد دیگر به مواد اولیه مفید تبدیل شود ، یا اینکه مواد اولیه ، آب یا مصرف انرژی را می توان با استفاده از پروژه های تقسیم هزینه یا مشارکت در مصرف بهینه کرد.
اما اگر این ایده خوب است ، چرا در مقیاس های بزرگ اتفاق نمی افتد؟
برای مثال در کشور خودمان چرا بهینه سازی مصرف انرژی که بزرگترین کسب و کار کشور است در مقیاس کلان اجرایی نمی شود . ویا بازیافت و استفاده از پسماند به فجیع ترین روش در حال اجراست .
اینجاست که ساختار قدرت سیاسی و فناوری و مدیریتی بهم نزدیک می شوند و باید شفاف و با قدرت و صحیح اجرا شوند.
نشان دادن ارزش افزوده ای که این امربرای جامعه و نواوری و خلاقیت به همراه دارد ، در چارچوب های مالی و نظارتی و شرایط اقتصادی فعلی قابل اثبات است. اما برای ورود سازمانهای اصلی مرتبط با موضوعات و ارنباط آنها با شرکتها به هم افزایی با ارزش افزوده بالاتر ، باید شرایط بیشتری فراهم شود. موانع نظارتی و سیستمی قابل توجهی که مانع از گسترش نفوذ افراد می شود.