در یک نگرش بلند مدت برای پایدار سازی روندهای ایجاد استارتآپ ها . این دریافت و نگرش لازم است که واقع بینی در این مسیر امری جدی است . تنها ایجاد تعداد زیادی از آنها بدون قرار گرفتن در زنجیره ارزش و تکمیل کننده بخشی از آن در هر دامنه و لایه های از کسب و کار ، نتیجه ای نخواهد داشت . هدف نهایی ایجاد آنها افزایش ارزش و بهبود بهره وری اقتصاد است.
یافتن اصول راهنمای فناوری این روزها چندان دشوار نیست که عبارتند از نظم، تمرکزموضوعی و تامین منابع تا مرحله ایجاد نمونه . اما این تمامی کار نیست و ایجاد اکو سیستمهایی که طرف تقاضا یا نیاز را به یک استارت آپ در مراحل اولیه ارتباط دهد امری ضروری است .
فقدان شناخت نیاز و اتصال سیستمی یک نوآوری به آن یک ریسک اساسی برای هر استارت آپی می باشد . تنها سرمایه گذار نیازمند به نتایج است که به آینده این فرایند شکل واقعی می دهد . این برخورد منطقی باعث می شود که بنیانگذاران در مراحل مختلف کار حرفه ای شوند. این حرکت شبیه شرکتی است که با یک طرح تجاری درست و مبتنی بر بازار ایجاد می شود .
عدم توجه به موضوعات واقع بینانه در مورد نحوه مشارکت موسسان استارت آپها در مراحل اولیه نشان می دهد که در حال حاضر آنها با مشکل بازار مواجه هستند .
امروزه فرایند کارآفرینی با استفاده از طرحهای نوآورانه ارزشهای زیادی را ایجاد می نماید بشرطی که ارتباط کارآفرینان و متخصصان فناوری که بیشتر بر محصول تسلط دارند ، بصورتی منسجم و پایدار ایجاد شود .
در کشورمان روشها و نهاد های متنوعی ایجاد شده اند که برای تامین مالی و نیز مشارکت پیش بینی شده اند . بعلل مختلف فرهنگی و عدم تجربه کاری بین عناصر مشارکت کننده نقص اصلی است . باید برای رفع این نقیصه اقدامات جدی نمود .
علی اکبر سعیدی کیا