همیشه و در همه جا شاهد این واقعیت هستیم که توانایی ایجاد چیزی جدید و یا در مراحل بالا تر ایجاد یک سیستم نوین و کارا و اثر بخش ، با دور شدن از الگوهای فکری سنتی است. این موارد شکل واقعی بخود نمی گیرند مگر با با کمک تفکر نوآورانه . بر این راستا است که می توان ایده های جدیدی تولید کرد، متفاوت عمل نمود و راه حل های جدیدی برای مشکلات ارائه داد.
بررسی و ایجاد روشها و توسعه تفکر نوآورانه در یک سازمان از پایین ترین سطوح تا بالاترین سطوح در سطح سیستمهای اقتصادی و اجتماعی باید بررسی شده و برای توسعه بهرهوری مورد استفاده قرار گیرند. چنین فرایندی از سوی نهاد هایی مانند مرکز تحقیقات استراتژیک بایستی شروع و چون یک درخت با شاخه های متعدد به سیستمهای کوچک تسری یابند .
ما قصد ورود به بحث های کلامی و آکادمیک در این زمینه را نداشته و فقط اولویت و اهمیت موضوع را بیان می نماییم . در این مسیر باید دانست که انواع مختلفی از تفکر وجود دارد.نوعی تفکر که منظر نظر تازگی و اصالت، تفکر نوآورانه (خلاقانه) نامیده می شود، وجود دارد. در مقابل یک تفکر جاری و ثابت وجود دارد که به تفکر استاندارد معروف است که روش سنتی نیز نامیده می شود . واضح است که این روش در بهترین حالت فقط نظم و بروکراسی را رشد می دهد و انسان پویا و پیشرو فقط از آن به تنهایی استفاده نمی کند. همه ما توانایی تفکر نوآورانه را داشته و باید برای تحول و بهبود خود و سیستمها از آن استفاده کنیم.
این نوع تفکر نوآوری شامل توانایی تفکر خارج از چارچوب های سنتی و برای دستیابی به اهداف جدید برای مقابله با مشکلات و مسایل جدید و یا ارائه راه حل های جدید برای موقعیت های دشوار است . جلوگیری از این نوع تفکر با عمق بخشی به اثرات مشکلات همراه است .
تفکر نوآورانه به توانایی ایجاد بهبود در آنچه از قبل وجود دارد و استفاده از آن به روشی جدید خلاصه می شود.
باید این روش تفکراز مدرسه تا دانشگاه ایجاد شود و اگر اینطور نباشد و افراد از امتحان چیز جدیدی در آینده وحشت داشته باشند به آسانی نمی توان مشکلات را حل و سیستم ها را توسعه داد .