نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

12 اردیبهشت 1403 9:48 ق.ظ

شرکت ها در قرن 21

شرکت ها در قرن 21

توضیح کل نگار: عکس از منبع اصلی نیست.

12 نوامبر 2021 -توسط مایکل بیرشان، شان براون، و کلاریس مگنین-مالز

کسب‌وکار چه مسئولیت‌هایی در قبال جامعه دارد و شرکت‌ها چه مزایایی را برای سهامداران و جامعه به‌طور کلی ارائه می‌کنند؟ در این قسمت از پادکست Inside the Strategy Room، دو نویسنده گزارش جدید موسسه جهانی مک کینزی (MGI) تحقیقات اخیر را در مورد چگونگی تغییر ارزش شرکت‌ها برای اقتصادها، جوامع و خانواده‌ها در ربع قرن گذشته به اشتراک می‌گذارند. مایکل بیرشان رهبر جهانی استراتژی و شیوه مالی شرکت مک‌کینزی است، در حالی که کلاریس مگنین-مالز رهبری کالاهای بسته‌بندی مصرف‌کننده و شیوه‌های خرده‌فروشی در آفریقا، اروپا و خاورمیانه را بر عهده دارد و شریک مدیریت مک‌کینزی در فرانسه است. گزارشی که آنها با هم نویسندگی کردند، اولین گزارش از مجموعه‌ای است که MGI در مورد شرکت‌های قرن بیست و یکم منتشر خواهد کرد. متن زیر متن ویرایش شده این بحث است.

     شان براون: چه چیزی تیم MGI را به انجام این تحقیق در مورد نقش شرکت ها در جامعه تشویق کرد؟

کلاریس مگنین-مالز: ما شواهدی در اطراف خود داریم مبنی بر اینکه انتظارات اجتماعی از تجارت در حال تغییر است. به نظرم جالب توجه بود که 87 درصد از افرادی که در مورد نقش شرکت ها از آنها پرسیده شد، اعلام کردند که باید برای منافع چندگانه ارزش ایجاد کنند، نه اینکه فقط سود کنند. درک این تغییرات به‌ویژه در زمینه نسل Z که هم به‌عنوان مصرف‌کننده و هم به عنوان کارمند در مورد این سؤالات قطبی شده‌اند، مهم است. ما این تحقیق را راه اندازی کردیم تا بفهمیم شرکت های بزرگ چه ارزشی برای اقتصاد و خانواده ها ایجاد می کنند. ما سعی کردیم این تأثیر را اندازه گیری کنیم، اینکه چگونه در طول زمان تکامل یافته است، و اینکه آیا براساس کهن الگوی شرکت در حال تغییر است یا خیر.

ما 5000 شرکت با درآمد بالای 1 میلیارد دلار را در یک دوره 25 ساله بررسی کردیم. ما 30 شاخص از مالیات گرفته تا غرامت را تحلیل کردیم و دو مدل را توسعه دادیم. یکی روی آنچه ما «مسیرها» می‌نامیم تمرکز می‌کند، به این معنی که وقتی یک شرکت یک دلار ارزش ایجاد می‌کند، به کجا می‌رود؟ چگونه به خانواده ها می رسد و چه پیامدهایی برای تصمیم گیرندگان دارد؟ مدل دوم، شرکت‌ها را بر اساس ماهیت ارزشی که ایجاد کرده‌اند و مسیرهایی که از طریق آن ارزش آنها به خانوارها می‌رسد، خوشه‌بندی می‌کند.

شان براون: شرکت ها در ارائه این ارزش به شهروندان و خانواده ها چگونه عمل می کنند؟

مایکل بیرشان: اولاً، این تحقیق نقش پایدار تجارت در جامعه را تأیید می کند. در کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه [OECD]، 61 تریلیون دلار ارزش ناخالص هر سال اضافه می شود. 44 تریلیون دلار از آن، یا 72 درصد، توسط بخش تجاری تولید می شود. این مقدار نشان دهنده درآمد منهای هزینه های میانی برای تولید محصولات و خدمات است. در حالی که سهم کل ارزشی که کسب‌وکارها اضافه می‌کنند بین 70 تا 75 درصد در میان کشورهای مختلف متفاوت است، تصویر اساسی در طول زمان به‌طور قابل‌توجهی پایدار بوده است.

درصدها برای برخی از مزایای اقتصادی بالاتر است. به عنوان مثال، کسب و کار 85 درصد از رشد بهره وری نیروی کار و 85 درصد از سرمایه گذاری در فناوری را شامل می شود. رهبران تجاری چیزهای زیادی برای افتخار کردن دارند، اما به قول انقلابیون فرانسوی و مرد عنکبوتی، ” قدرت زیاد، مسئولیت بزرگی به همراه دارد.” این به ویژه برای کسانی که شرکت های بزرگ را رهبری می کنند صادق است. بین سال‌های 1995 تا 2018، سهم شرکت‌های بزرگ در اقتصاد کشورهای خود از نظر سهم تولید ناخالص داخلی ده درصد افزایش یافت. اما این شرکت‌ها کمتر و کمتر به دارایی‌ها و نیروی کار متکی هستند – سرمایه فیزیکی کمتر و کارکنان کمتر در هر واحد درآمد – که مجموعه گسترده‌ای از سوالات را ایجاد می‌کند.

شان براون: این تغییرات در نحوه خلق ارزش شرکت ها چگونه بر جریان مزایا به خانوارها تأثیر گذاشته است؟

مایکل بیرشان: ارزش از طریق هشت مسیر مختلف از شرکت ها به خانواده ها جریان می یابد. اگر یک دلار از درآمدی را که یک شرکت متوسط تولید می کند در نظر بگیرید، 25 سنت از آن به عنوان درآمد نیروی کار جریان می یابد: دستمزد، حقوق و سایر مزایا برای کارمندان. هفت سنت از آن دلار به درآمد سرمایه، یعنی سود سهام، بازخرید سهام و پرداخت بهره به دارندگان بدهی می رود. شش سنت به سرمایه گذاری می رسد – سودی که برای سرمایه گذاری در دارایی های مولد جدید حفظ می شود – و چهار سنت به مالیات تولید و شرکت. 58 سنت باقیمانده به پرداخت های تامین کننده می رود.سپس منجر به درآمد نیروی کار، درآمد سرمایه، سرمایه گذاری و مسیرهای مالیاتی برای آن شرکت های تامین کننده می شود.

سه مسیر اضافی وجود دارد. یکی مازاد مصرف‌کننده است که نشان‌دهنده تمایل مصرف‌کنندگان برای پرداخت قیمت‌های بالاتر از آنچه شرکت‌ها برای کالاها و خدمات از آنها می‌گیرند، است. این ارزش 40 سنت اضافی به ازای هر دلار درآمد است، بنابراین سهم بسیار مهمی برای خانوارها خواهد بود. سپس شما دو مجموعه از سرریزها فراتر از صرفاً اقتصادی دارید. سرریزهای منفی شامل انتشار کربن، استفاده از زمین و تأثیر بر تنوع زیستی است. انتشار جهانی اکنون 40 گیگاتن در سال است و در حال افزایش است. هر مسیری برای تثبیت آب و هوا مستلزم سطوح بی سابقه ای از تخصیص مجدد سرمایه و ایجاد فرصت های جدید برای ایجاد مشاغل سبز است.

البته، سرریزهای مثبتی نیز وجود دارد، مانند افزایش بهره وری در اقتصاد گسترده تر زمانی که نوآوری های یک شرکت به طور گسترده پذیرفته می شود. ما به بهره‌وری کل عوامل نگاه کردیم، یعنی اینکه چگونه اقتصاد سرمایه و کار را برای ایجاد ارزش – اساساً چربی در ماشین پیشرفت اقتصادی – ترکیب می‌کند. این شامل ابعادی مانند نحوه استفاده از فناوری برای استفاده بیشتر از ورودی‌های سرمایه و نیروی کار و نحوه به اشتراک گذاشتن بهترین شیوه‌ها است. این نرخ بهره‌وری از 1.1 درصد افزایش سالانه برای دهه 1995 تا 2005 به 0.2 درصد برای دهه اخیر کاهش یافته است.

جهان در ترکیب سرمایه و نیروی کار به روش های نوآورانه برای ایجاد سود اقتصادی کمتر کارآمد شده است، اما این موضوع مورد بحث میان اقتصاددانان است. در طول رونق دات کام، رابرت سولو، اقتصاددان معروفی گفت: «عصر رایانه را همه جا می بینید، به جز آمار بهره وری». مشخص شد که مدتی طول کشید تا همه از فناوری‌های جدید به روش‌هایی استفاده کنند که باعث افزایش بهره‌وری شود. برخی از این ممکن است برای سرمایه گذاری های فعلی در تجزیه و تحلیل دیجیتال و هوش مصنوعی صادق باشد.

شان براون: آیا تغییرات قابل توجهی در طول زمان در چگونگی جریان سود شرکت در این مسیرهای مختلف مشاهده کردید؟

کلاریس مگنین-مالز: بله. چشمگیرترین آن کاهش سهم ارزشی است که به درآمد نیروی کار در مقابل درآمد سرمایه می رسد (شکل 1). این روندی است که ما برای مدتی طولانی مشاهده کرده ایم. اگر سهم سرمایه در مقابل نیروی کار ثابت می ماند، 1.2 تریلیون دلار اضافی به عنوان بخشی از مسیر کار به خانوارها سرازیر می شد. علاوه بر این، درآمد سرمایه معمولاً در خانوارهای با درآمد بالا متمرکز است. در ایالات متحده، خانوارهای دهک بالا سهم سرمایه خود از درآمد سرمایه را در طول دوره مورد مطالعه ما هفت واحد درصد افزایش دادند. قطبی شدن در کشورهای دیگر کمتر است، اما با این وجود این تمرکز سوالاتی را در مورد نحوه تقسیم ارزش شرکت ایجاد می کند.

درآمد نیروی کار و مازاد مصرف کننده بزرگترین مسیرهای مستقیم شرکت ها به خانوارها هستند، اما درآمد سرمایه به سرعت در حال رشد است.تغییر دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم کاهش پرداخت های تامین کنندگان به شرکت های کوچک و متوسط است. شرکت‌های کوچک و متوسط [SMEs] اشتغال زیادی در جوامع محلی دارند.نکته مثبت این است که مازاد مصرف‌کننده که تقریباً همه، در همه گروه‌های درآمدی، از آن سود برده‌اند، افزایش یافته است. با این حال، ما همچنین افزایش قیمت‌ها را داریم – به میزان 50 درصد نسبت به تورم در برخی مناطق – که آموزش، مراقبت‌های بهداشتی و برخی خدمات دیگر را از دسترس خانوارهای کم‌درآمد دور می‌کند.

شان براون: چگونه مسیرهای ارزش در کشور متفاوت است؟

کلاریس مگنین-مالز: بیشتر روندها در کشورهای OECD وجود دارد، اما ما شاهد تفاوت هایی هستیم که عمدتاً ناشی از ترکیب کهن الگوهای شرکت در اقتصاد کشورها است.

مایکل بیرشان: در مسیرها نیز نکات ظریفی وجود دارد. در میان بزرگ‌ترین اقتصادهای OECD، بیشترین افزایش درآمد سرمایه در شرکت‌های مستقر در ایالات متحده و کوچک‌ترین در ژاپن اتفاق افتاده است. همچنین، آلمان شاهد افزایش در مسیر پرداخت تامین کنندگان برای شرکت های آلمانی بوده است، در حالی که اکثر اقتصادهای دیگر OECD کاهش را ثبت کرده اند.

شان براون: کهن الگوهای شرکت چیست، و چگونه به آن دسته بندی ها رسیدید؟

مایکل بیرشان: برای حدود 5000 شرکت در مجموعه داده‌هایمان، ما به دنبال استفاده‌های مشابه از ورودی‌ها، مانند نیروی کار، سرمایه فیزیکی، و سرمایه نامشهود، و شباهت‌هایی در نحوه ایجاد ارزش اقتصادی – برای مثال، ساختارهای هزینه مشابه، سطوح بودیم. هزینه‌های تحقیق و توسعه و تأثیرات آن بر جامعه که از طریق مسیرهایی که مورد بحث قرار گرفتیم اندازه‌گیری شد. ما این تحلیل را عمدتاً از طریق الگوریتمی انجام دادیم که 150 زیربخش را خوشه‌بندی می‌کرد.شرکت‌ها را به هشت کهن الگو از شرکت‌هایی که کارهای مشابهی انجام می‌دهند و تأثیر مشابهی بر جهان دارند (شکل 2).

خوشه‌بندی شرکت‌ها بر اساس ورودی‌ها و تأثیرات مسیر منجر به هشت کهن الگو می‌شود.

شما Discoverers را دارید – شرکت هایی که مرزهای علمی را پیش می برند. آنها هزینه تحقیق و توسعه بالایی دارند، سرمایه نامشهود زیادی دارند و مسیرهای با درآمد سرمایه بالا دارند. به شرکت‌های داروسازی فکر کنید، بلکه شرکت‌های محصولات خانگی با پیشنهادات متفاوت و برندهای مبتنی بر نوآوری. بعدی تکنولوژیست ها هستند. این گروه شامل شرکت های اینترنتی، رسانه ای و خرده فروشی و همچنین سخت افزار و نرم افزار می باشد.

کارشناسان مشاغلی هستند که بیش از هر چیز دیگری از سرمایه انسانی برای ارائه خدمات استفاده می کنند و به طور متوسط دستمزد بالاتری نسبت به یک شرکت معمولی ارائه می دهند. اینها شامل شرکت های خدمات تجاری و همچنین بیمارستان ها و مؤسسات آموزشی خصوصی می شود. Deliverers خرده‌فروشان، توزیع‌کنندگان، رستوران‌های زنجیره‌ای هستند – کسب‌وکارهایی که ورودی‌ها را از جاهای دیگر می‌گیرند و به طور گسترده می‌فروشند. ظهور این نهادها تأثیر اجتماعی قابل توجهی داشته است. سازندگان نسبتاً سرمایه بری هستند که با این وجود سهم زیادی از اشتغال را به خود اختصاص می دهند: هوافضا، دفاع و خودروسازی، اما همچنین شرکت های ساختمانی و مهندسی. سازندگان زیرساخت‌های فیزیکی را ایجاد می‌کنند، استفاده می‌کنند و به کار می‌برند که جهان پیرامون آن می‌چرخد و شامل شرکت‌های خدماتی و معدنی می‌شود. سوخت‌ها عمدتاً تولیدکنندگان نفت، گاز و زغال‌سنگ هستند و سرمایه‌گذاران بانک‌ها، بیمه‌ها و شرکت‌های مستغلات هستند که دارایی‌ها را قیمت‌گذاری می‌کنند و سرمایه را تامین می‌کنند.

شان براون: این کهن الگوها چقدر در اقتصاد کشورهای مختلف ظاهر می شوند؟

مایکل بیرشان: آنها در سرتاسر جهان حضور متفاوتی دارند. برای مثال، اینکه سازندگان در آلمان و کره بیش از سایر کشورهای OECD رایج هستند، هیچ کس را متعجب نخواهد کرد. کهن الگوهای دیگر مانند تکنولوژیست ها در ایالات متحده رایج تر هستند. بریتانیا دارای سرمایه‌گذاران، سوخت‌رسان و کاشفان متعددی نسبت به میانگین اقتصاد OECD است. به خاطر داشته باشید که این کهن الگوها از مرزهای بخش سنتی عبور می‌کنند، زیرا، برای مثال، تولیدکنندگان نسبتاً سرمایه‌بر و شرکت‌های ساختمانی و مهندسی تأثیر مشابهی دارند، در حالی که شرکت‌های مبتنی بر تحقیق و توسعه از همه نوع، مسیرهای درآمدی با سرمایه بالا و سرریزهای بهره‌وری مثبت برای اقتصاد دارند.

شان براون: دانستن اینکه شرکت‌هایشان به کدام کهن الگو تعلق دارند، چه فایده‌ای برای رهبران کسب‌وکار دارد؟

مایکل بیرشان: از آنجایی که کهن الگوها از نظر مشارکت مثبت و چالش هایی که باید مدیریت کنند، ردپای مشابهی دارند، آنها ارواح خویشاوند هستند. یک فکر این است که با اعضای کهن الگوی خود به جای همتایان بخش سنتی همکاری کنید. شما می توانید دیگران را در کهن الگوی خود به عنوان همتای هدف خود ببینید. وقتی به هدف خود در جامعه فکر می کنید، اعضای کهن الگو، که برخی از آنها ممکن است تعجب آور باشند، ممکن است الهام بخش باشند.

شان براون: چه الگوهایی را در طول زمان دیده اید که کدام کهن الگوها در حال افزایش یا کاهش هستند؟

کلاریس مگنین-مالز: بارزترین عنصر زوال نسبی سازندگان است که نمونه برجسته در OECD بوده است.

آنها 30 درصد از کل درآمد نیروی کار را تشکیل می دهند، بنابراین برای اشتغال، و 26 درصد تحقیق و توسعه را تشکیل می دهند، بنابراین کاهش سازندگان ممکن است بخشی از دلیل افزایش درآمد سرمایه بر درآمد نیروی کار باشد. به خاطر داشته باشید که این تحلیل بر OECD متمرکز است. ما شاهد تغییر بزرگ جهانی سازندگان به سمت اقتصادهای غیر OECD هستیم.

این رشد از سوی سرمایه‌داران، کارشناسان، تحویل‌دهندگان و فن‌آوران حاصل می‌شود. این دو پیامی را که ما سعی کرده‌ایم منتقل کنیم، تقویت می‌کند: افزایش درآمد سرمایه، که از طرف سرمایه‌داران و فن‌آوران می‌آید، و دو قطبی شدن دستمزدها، زیرا تحویل‌دهندگان کمترین دستمزد را ارائه می‌کنند. ترکیب کهن الگوها از کشوری به کشور دیگر کاملاً متفاوت است، اما ما شاهد رشد کلی آن چهار کهن الگو هستیم.

شان براون: این تغییرات چه پیامدهایی برای اینکه رهبران کسب و کار چگونه باید در مورد عملکرد شرکت ها و مسئولیت گسترده تر در قبال جامعه فکر کنند، دارد؟

مایکل بیرشان: ما در عصر ESG [مسائل زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیت شرکتی] زندگی می کنیم و درباره «E» زیاد صحبت می کنیم، اما «S» نیز بسیار مهم خواهد بود. این تحقیق بر برخی از نیروهای اساسی که پدیده‌هایی را که امروز می‌بینیم را هدایت می‌کنند، توجه می‌کند. یک پیشنهاد به رهبران کسب و کار این است که اعداد خود را بدانید. ارزش شرکت شما بر اساس مسیر چگونه است؟ نسبت به همتایان صنعت شما، یا شرکت هایی که مقر آنها در کشور شماست، یا شرکت هایی که در کهن الگوی شما قرار دارند، چگونه به نظر می رسد؟

ثانیاً، آیا این اعداد نشان می‌دهند که مسیرهایی وجود دارد که می‌توانید یا باید آنها را گسترش دهید؟ اگر چنین است، این پیامدهایی برای مبانی عملیات تجاری دارد

در مسیر کار خود را چگونه می بینید، از جمله جایی که همکاران خود را پیدا می کنید؟ وقتی تنوع، برابری و شمول را در نظر می گیرید، تراز درآمد چگونه است؟ با توجه به اینکه بسیاری از مشاغل امروزی ممکن است کمتر مرتبط شوند، چگونه به مهارت مجدد در مقیاس نزدیک می شوید؟ خرید شما چقدر فراگیر است و آیا تامین کنندگان SME جدیدی را توسعه می دهید؟

اگر می‌خواهیم مازاد مصرف‌کننده را افزایش دهیم، این امر مستلزم ایجاد کسب‌وکارهای دیجیتالی است زیرا کسب‌وکارهای فناوری مازاد مصرف‌کننده عظیمی را ایجاد می‌کنند. همچنین ممکن است نیاز به ایجاد اختلال در برخی بخش‌های گران‌تر مانند مراقبت‌های بهداشتی و آموزش داشته باشد. البته، مسیر درآمد سرمایه بسیار مهم است و بسیاری از شرکت‌ها در جایی که می‌خواهند در آن باشند نیستند. ممکن است نیاز به تحول اساسی کسب و کار و بهبود عملکرد داشته باشد. چالش آب و هوا و نحوه تفکر ما در مورد سرریزهای مثبت نیز پیامدهای عمده ای برای فرآیندهای سازمانی و تخصیص سرمایه دارد.

کلاریس مگنین-مالز: با تمرکز ارزش آفرینی در بین شرکت های بزرگ، ما نیز تمرکز دقیقی داریم. این با خطرات مرتبط همراه است، اما همچنین فرصت هایی برای تأثیرگذاری بر برخی از این ابعاد دارد. تمرکز سرمایه باعث می شود که ذینفعان در مورد عناصر مختلف مشارکت های اقتصادی و اجتماعی شرکت ها بیشتر آموزش ببینند. ما از شرکت‌ها می‌خواهیم این پیامدها را ارزیابی کنند و فرصت‌هایی را برای تمایز با نشان دادن مشارکت‌های مثبت، به‌ویژه در ایجاد شغل و معرفی تامین‌کنندگان داخلی که برای اشتغال در جوامع محلی مهم هستند، بیابند.

هنگامی که یک خط پایه دارید، برخی از مناطق تمرکز را پیدا کنید. شرکت‌ها تمایل دارند فهرستی از ابتکارات داشته باشند، اما آن‌هایی که بیشترین ارزش را از استراتژی‌های ESG استخراج می‌کنند، شرکت‌هایی هستند که روی دو یا سه حوزه تمرکز می‌کنند که در آنها تفاوت واقعی ایجاد می‌کنند.

شان براون: چگونه انتظار دارید این مسیرها تکامل یابند، به خصوص با توجه به تحولات دیجیتالی گسترده که همه‌گیری COVID-19 به طور چشمگیری سرعت بخشیده است؟

کلاریس مگنین-مالز: من فکر می کنم می توانیم فرض کنیم که سازندگان خارج از منطقه OECD به رشد خود ادامه می دهند. ظهور تحویل‌دهندگان، فن‌آوران و سرمایه‌داران احتمالاً در سال‌های آینده تقویت خواهد شد.

مایکل بیرشان: یکی از پیش‌بینی‌هایی که برای چند سال آینده دارم، تمرکز مداوم روی «S» در ESG است. این بدان معنا نیست که تمرکز روی “E” کاهش می یابد، اما اگر کسی می خواهد جلوتر از روندها باشد، عمیقاً در مورد نقش شرکت خود در جامعه فکر کنید.

درباره نویسنده (نویسندگان)

مایکل بیرشان یک شریک ارشد در دفتر مک کینزی در لندن است و کلاریس مگنین-مالز شریک ارشد در دفتر پاریس است. شان براون، مدیر جهانی ارتباطات برای استراتژی و عملکرد مالی شرکت، در دفتر بوستون مستقر است.

https://www.mckinsey.co/

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *