شرایط اقتصادی حاکم بر کشور دارای مولفه های بسیار ناپایدار برای برنامه ریزی است . بهمین دلیل است که عدم اطمینان بر صنایع بزرگی همچون خودرو و لوازم خانگی و بسیاری دیگر حاکم شده است . در چنین شرایطی قابلترین مدیران هم در حفظ تعادل بسیار ناتوان می شوند و سیستمهای خود را بسمت استفاده از امتیازات دولتی و افزایش قیمت هدایت می کنند. این امر بر خلاف مسیری است که در آن برای خلق ارزش که مستلزم تقویت سه نوع مزیت رقابتی است به پیش می رود . در این میان این سه مزیت یعنی قیمت و کیفیت و تحویل به موقع از بین می رود و مشتری نهایی کفاره این همه را می دهد.
مدیران در این وضعیت نیاز به شجاعت استراتژیک دارند که البته چندان هم کار ساز نیست زیرا در چنین وضعیتی عوامل محیطی بسیار قدرتمند تر از عوامل داخلی هستند . و این امر ناشی از هویت دوگانه خصوصی و دولتی اکثر صنایع بزرگ است . مدیری که سعی کند با این عوامل مقابله کند باید شجاعانه در زمانهای نامشخص امروز خطرات زیادی را بجان بخرد .
از نظر تحولات اقتصادی تحولات شدیدی وجود دارد که یکی از آنها بهم ریختگی و آشوب در بازار ارزی است . با هر نوسان در این بازار عملکرد شرکتها میتواند بهطور چشمگیری تغییر کند. هر روز شوکهای جدیدی بر روی شوکهای قدیمی که هنوز وجود دارند اضافه می شوند و مزیتهای رقابتی معنا و مفهوم خود را از دست می دهند .
جمع شدن این شوک ها بر روی یکدیگر عدم اطمینان را تقویت می کنند و تورم بیداد می کند. این اثرات اعتماد مصرفکننده را به پایینترین حد خود می راساند و او هیچ اقدام سازنده ای را نمی تواند انجام دهد . در بخش خدمات که یکی از آنها خدمات مخابراتی و اینترنت است نیز همین وضعیت حاکم است .ما در گذشته دورههایی مشابه را دیدهایم، اما چیزی که مشتریان امروز تجربه می کنند حتی در زمان جنگ تحمیلی نیز وجود نداشت .
علی اکبر سعیدی کیا