بسیاری از دست اندر کاران صنعت و تولید و نیز شرکتهای خدماتی و حتی سازمانهای دولتی برنامه ریزی بلند مدت در کارشان را امری بیهوده و آن را مرتبط با شرایط حاکم بر اقتصاد می دانند . اما یک پرسش مطرح است و آن اینکه ، چرا بسیاری از شرکتها و تولید کنندگانی که ظرفیت تولید دارند و تقاضا برایشان موجود است دچار این بیماری سازمانی هستند و فقط برای کوتاه مدت برنامه ریزی می کنند؟
یکی از پیامد های این طرز فکر و برنامه ریزی ایجاد فقر مهارتی و تخصصی در این سازمانها می باشد .
فعالیتهای تحقیق و نوآوری که میتواند به مزایای قابل توجهی برای شرکت یا سازمان منجر شود و زمینه های لازم برای توسعه فناوری های جدید برای حضور فعال در بازار را ایجاد کند بر بستر این امور شکل می گیرد و نیاز به ارتقای مهارت و تخصص دارد که با برنامه ریزی آموزشی که امکانات آن در کشور بسیار زیاد است ، شروع می شود .
بنابر این ایجاد پروژههای آموزشی آینده نگرانه یک سرمایه گذاری است و باید به این موضوع توجه داشت .یبسیار مهم است که برای تحول نیروی انسانی کاملاً مجهز باشد تا بتواند بسیاری از الزامات فرآیند های تحول را انجام دهد.
اگر بر روند شکل گیری دانش سازمانی یک نگاه مبتنی بر ارزش افزوده و خلق آن داشته باشیم حتی در پایین ترین سطوح بودجه ای می توانیم از امکانات داخلی هر سازمان استفاده کنیم . برای مثال :
- انتقال تجربیات کارکنان با تجربه به دیگران
- آموزش درون سازمانی فرایند ها بر مبنای اصلاح آنها و مشارکت گروهی
- استفاده از دانش کارکنان موجود و پاداش دهی های درونی برای آموزش
- تشکیل گروههای مشورتی در تصمیم گیری ها و افزایش انگیزه همکاری
و…….
در بسیاری از مطالب منتشره درباره تحول و تغییر در سازمانها بر یک نکته تاکید می شود و آنهم تغییر فرهنگ حاکم سنتی است که با همکاری کارکنان می تواند متحول شود . و این تغییر فرهنگ سنتی با عوامل ساده ای مانند مواردی که اشاره شد شکل می گیرد تا کارمند و یا کارگر شاغل احساس امنیت و بهبود وضعیت شخصی و کاری بنماید .