برای بسیاری از سازمانها طرح موضوع نوآوری خود موضوعی جدید است و شاید طرح موضوع تحقیقات درباره ان کمی عجیب بنظر بیاید . اما باید توجه داشت که ماهیت و مفهوم نوآوری بسیار شبیه موضوع بهره وری است . باتوجه به مشکل کشورمان در خصوص بهره وری و ابعاد آن باید به موضوع نوآوری و شباهت آن توجه ویژ ه ای بشود .
باید بدانیم که نوآوری را می توان اندازه گیری کرد و فرهنگ های قوی نوآوری منجر به ایجاد مزیت رقابتی پایدار در سازمانها و کسب و کار ها و به دنبال آن جامعه میشود . همانگونه که بهره وری و ارتقای شاخصهای آن بصورت واقعی باعث بهبود می شود . این امر در تمامی زمینه ها بخصوص استفاده از منابع و اطلاعات و انرژی و سرمایه های انسانی می شود .
در این راستا اعتقاد به این که کلید نوآوری در سازمانها در توانایی تعریف و گسترش فرهنگ و قابلیت نوآوری در بین کارکنان و اکوسیستم ها می باشد ، اصل اول است . و به همین دلیل است که نوآوری در فرهنگهای پویا و مشارکتی که چشمانداز استراتژیک برای نوآوری را ایجاد و روی آن سرمایهگذاری میکنند، شکوفا میشود. این امر را در اقتصاد های نوظهور می توان به وضوح مشاهده نمود .
این سرمایه گذاری ها از آموزش، سیستم ها و فرآیندهای ایده پردازی و مدیریت دانش و فرآیندهای سازمانی برای تجاری سازی موفقیت آمیز بهترین ایده ها است.این مسیری است که گام به گام بایستی برنامه ریزی و اجرا شود . در مسیر اجرا ، تحقیقات و ارزیابی آن از اهمیت ویژه برخوردار است . اگر به سیستم استاندارد مدیریت نوآوری هم توجه شود ، این امر در آن مشاهده می شود . با این روش موانع دستیابی به سطوح بالاتر نوآوری شناسایی و می توان برای بهبود نوآوری بصورتی نظام مند حرکت نمود . چنین نگرشی نیازمند برنامه ریزی استراتژیک برای کل شرکت می باشد و در دایره بخش تحقیق و توسعه نیست . با گسترش فرهنگ مشارکتی نوآوری می توان اقدامات موثری را ایجاد نمود