حدود سی سال پیش بود که موضوع فرار مغزها در مطبوعات و محافل مدیریتی طرح شد. با پایان جنگ تحمیلی بسیاری از دانش آموختگان به فکر افتادند که برای تکمیل تحصیلات به خارج از کشور بروند و در میانشان بودند کسانی که با هدف بازگشت به کشور و به علت کمبود ظرفیت دانشگاهی در داخل به این اقدام دست زدند. بسیاری بازگشتند و تعدادی باز نگشتند. از آن زمان نسبت کسانی که برای تکمیل تحصیلات به خارج میروند و همانجا میمانند به کسانی که باز میگردند روز به روز کم شده است. این امر دلایل گوناگونی دارد. این یعنی بخشیدن منابع کشور به دیگران . میلیارد ها سرمایه که برای پرورش فرزندان این آب و خاک هستند مجانی در اختیار دیگران قرار می گیرد .
این عارضه ای بزرگ است و راهکارهایی بلند مدت و بر اساس ایجاد زمینه های اقتصادی و اجتماعی و امنیت شغلی را می طلبد . بازگشت این سرمایه عظیم با شعار های سیاسی انجام نمی شود .
از یک رویکرد دیگر نیز می توان به این موضوع اندیشید . هزینه ای که صرف شده یک طرف سکه است و ارزشی که این افراد برای اجتما ع می توانند ایجاد کنند طرف دیگر سکه است .
درآمد افرادی که بعد از تحصیلات عالیه ایجاد می کنند اطلاعات پایه ای را در مورد ارزش کار آنها ارائه دهد . اگر مروری سریع بر نوع کار ایشان و سطح تخصصی و حرفه ای آنها بکنیم میتوان به جرات گفت که درصد عظیمی از تولید داخلی به این قشر باز می گردد . با درک دنیای متحول و توسعه فناوری های نوظهور که آنها در آن متخصص شده اند شاهد از دست رفتن بسیاری از درآمد ها خواهیم بود . شواهد نشان میدهد که در دنیای کسب و کار امروزی آنها میتوانند با حضور خود منجر به بهبود درآمد اقتصاد کشور شوند.
همه دنیا با کمبود متخصصین فناوری های نوظهور مواجه هستند و در تلاش برای پر کردن این کمبود ها هستند و از جذب فرزندان من و شما سالهاست که استفاده می برند.