وقتی با کمبود نیرو مواجه هستید راه چاره بکارگیری نیروهای موجود در بهترین وضعیت است . آری این همیشه درست بوده است که برای بقا، یک کسب و کار باید با شرایط سازگار شد. اما این سازگاری چه معنایی دارد . برای هر موسسه و با توجه به اهداف و نیز شرایط نیروی انسانی و سطح و مقیاس آن متفاوت است اما در هر صورت انطباق و سازگاری با شرایط کار کوچکی نیست. نگاهی به رتبه بندی شرکتهای آمریکایی موجود در فهرست پانصد شرکت دراین کشور نشانگر تغییرات بسیار زیادی در این لیست نسبت به دهسال پیش است .
بر این اساس می توان استدلال کرد که کسب و کار ها بطور عام و بطور خاص بنگاههای تولیدی صنعتی با یکی از بزرگترین چالشهای خود که تحول دیجیتال می باشد در دوره عمرخود مواجه هستند .
نگاهی به برخی صنایع در کشورمان از جمله صنعت خودرو و لوازم خانگی این وضعیت را نشان می دهد . مشکل اصلی آنها قیمت تمام شده ی غیر قابل کنترل است که به بسیاری از عوامل از جمله وضعیت اقتصادی عمومی بستگی دارد و در این میان بهره وری و تلاشهای کارکنان نیز بسیار با اهمیت است .
برخی ها پیشبینی می کنند که قیمت این محصولات همچنان رو به رشد خواهد بود و در آینده باید منتظر رشد بیشتری باشیم . تصمیمات دولتی درباره این صنایع در همکاری با تولیدکنندگان برای رفع مشکلات اساسی آنها نیست . بنابراین یک راهکار باقی می ماند و آن هم آزاد سازی و مقررات زدایی از این بنگاهها که وضعیت دوزیست دولتی خصوصی دارند .
اما این موضوع برای سایر بخشهای تولیدی و صنعتی نیز با تفاوتهایی وجود دارد . بنظر می رسد که مشکل اصلی در سازگاری و تطابق در آنها نیازمند نیروی انسانی جدید و با مهارتهای خاص باشد که در بازار کار کمیابند و اکثرا جذب بخشهای خدماتی از جمله بانک ها و موسسات بیمه می شوند .
این یک عارضه صنعتی بزرگ است . وقتی بخش خدمات که باید تولید را پشتیبانی کند در تقابل با آن قرار می گیرد فاجعه رخ می دهد . البته آنها به قصد و عمد نمیخواهند چنین اتفاقی بیفتد ولی کسبوکار خودشان در اولویت قرار دارد .
باید برای صنایع تولیدی چشماندازی برای حل مشکلاتش از طریق همگرایی فناوری و کارکنان و دولت وجود داشته باشد و برنامه های خاصی را تدوین و در اسرع وقت به اجرا دربیاید . همکاری و هماهنگی این سه بخش اثرگذار ضروری است و تنها با این شرایط است که می توان تولید را نجات میداد.
اما سازمانها اگر به توافقات کلان با سیاست گذاران برسند در حالی که فناوری ها در حال تغییر هستند و کارکنان کارآمدتری را می طلبند ، ارتقای نیروی انسانی یک خط مشی عمومی برای صنعت و تولید است که کیفیت و کنترل قیمت ها را تضمین می کند.
اگر این شرایط فراهم شود آنگاه صنعت باید بداند که این یک فرآیند رقابتی است و موفقیت در آن بر مبنای رشد نوآوری که زیر بنای بهره وری است که عمدتا توسط کارکنان و مدیران شکل می گیرد . برای موفقیت در این عرصه پر کردن شکافهای دانش موفقیت آینده را ایجاد میکند. به همین دلیل است که مدیران باید برنامه های داخلی برای آموزش در حین کار را تدوین و با اولویت دادن به نیروهای جوان در این راستا تمام سعی خود را بکنند