نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

5 آذر 1403 6:52 ق.ظ

چالش های نوآوری دیجیتال و فراگیر

فعالیت های نوآوری به طور نابرابر در مکان های جغرافیایی، صنایع، شرکت ها و افراد توزیع شده است.تمرکز فعالیت‌های نوآوری بر میزانی که افراد، شرکت‌ها، بخش‌ها و مناطق مختلف می‌توانند با موفقیت در اکوسیستم‌های نوآوری مشارکت کنند، تأثیر می‌گذارد. در حالی که این یک پدیده جدید نیست، نقاط داغ نوآوری – عموماً مناطق شهری پویا که نمونه آن بوستون و لندن است – با رشد اقتصاد دیجیتال اهمیت پیدا کرده است. آنها استعدادهای برتر را گرد هم می آورند، منابع مالی مهمی را برای نوآوری جذب می کنند و به عنوان آزمایشگاه های زنده برای بسیاری از نوآوری های خدمات دیجیتال عمل می کنند.

جالب توجه است، علیرغم فرصت‌های دیجیتالی گسترده‌تر برای دسترسی به دانش و مشارکت در تحقیق و نوآوری مشترک از راه دور، تفاوت‌های جغرافیایی همچنان ادامه دارد.

محققان، شرکت‌ها، صنایع و مخترعان سوپراستار نیز در عصر دیجیتال اهمیت پیدا کرده‌اند، زیرا دانش در مقیاس بزرگ منتشر می‌شود اما دسترسی به منابع دانش گسترده منجر به انتخاب می‌شود. نابرابری‌ها در سطح صنعت گاهی به موقعیت‌های «اقتصاد دوگانه» منجر می‌شود، که در آن تعداد کمی از شرکت‌های بسیار نوآور و رقابتی با دنباله های بلندی از شرکت‌های غیر نوآور همزیستی می‌کنند.

در حالی که نابرابری ها ذاتی نوآوری است، سطوح بالای نابرابری بر رفاه تأثیر منفی می گذارد و عملکرد اقتصادی را تضعیف می کند.

برخی از سطوح نابرابری را می توان برای تحریک نوآوری از طریق ایجاد مشوق ها استدلال کرد. تمرکز فعالیت‌ها در خوشه‌ها، دانشگاه‌ها یا شرکت‌های خاص نیز ممکن است در تولید نوآوری‌های با ارزش کارآمدتر از گسترش گسترده‌تر آنها باشد.

با این حال، سطوح بالای نابرابری نه تنها بر رفاه و انسجام اجتماعی تأثیر منفی می گذارد، بلکه ممکن است اثربخشی اقتصاد را نیز کاهش دهد. تمرکز فعالیت‌های نوآورانه در چند شرکت ممکن است رقابت در بازار را کاهش دهد (که منجر به سطوح پایین‌تر نوآوری در بلندمدت می‌شود) و نابرابری‌های ثروت را افزایش می‌دهد. عدم حضور گروه‌های اجتماعی خاص در فعالیت‌های نوآورانه (مثلاً به دلیل تبعیض، تداوم رفتار وکلیشه‌ها) حاکی از آن است که از پتانسیل کامل  منابع انسانی در اقتصاد استفاده نمی‌شود، که بر رشد بهره‌وری در بلندمدت تأثیر منفی می‌گذارد. همچنین سطوح تنوع در اکوسیستم‌های نوآوری را کاهش می‌دهد که محرک مهم نوآوری است.

ویژگی های نوآوری در عصر دیجیتال در حال تغییر است.

دگرگونی دیجیتال، نوآوری را به دلیل کاهش قابل توجه هزینه تولید و انتشار دانش و اطلاعات عنصر کلیدی نوآوری را تغییر می دهد . چهار گرایش فراگیر، نوآوری را در عصر دیجیتال مشخص می کند.

 اول، داده ها به ورودی کلیدی برای نوآوری تبدیل می شوند.

 دوم، فعالیت های نوآوری به طور فزاینده ای بر توسعه خدمات فعال شده توسط فناوری های دیجیتال متمرکز می شود.

سوم، چرخه‌های نوآوری با شبیه‌سازی مجازی، پرینت سه بعدی و سایر فناوری‌های دیجیتال، فرصت‌هایی را برای آزمایش‌ها و نسخه‌سازی بیشتر فراهم می‌کنند.

 چهارم، با توجه به پیچیدگی فزاینده و نیازهای بین رشته ای برای نوآوری دیجیتال، نوآوری مشارکتی تر می شود.

نوآوری دیجیتال همچنین پویایی ها و ساختارهای بازار را تغییر می دهد و اغلب به نفع ظهور شرکت های “سوپراستار” است.

در عصر دیجیتال، شرکت‌هایی که محصولات یا خدمات دیجیتال جدید را راه‌اندازی می‌کنند، اغلب از پویایی شبکه سود می‌برند (یعنی ارزش پیشنهادات آنها با تعداد کاربران افزایش می‌یابد، همانطور که در مورد پلتفرم‌ها وجود دارد). شرکت‌های «سوپراستار» در این زمینه ظهور می‌کنند، جایی که یک مزیت کوچک نسبت به رقبا به آن شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا بخش بزرگی از بازار را تصاحب کنند («دینامیک برنده همه چیز»). چنین پویایی به افزایش شکاف بین “بهترین” و “بقیه” کمک می کند. به طور مشابه، دانشمندان سوپراستار علیرغم دسترسی آسان تر به تحقیقات تولید شده در تعداد زیادی از مؤسسات تحقیقاتی و کشورها، در زمینه های مختلف تحقیقاتی تسلط دارند.

انتشار مزایای نوآوری همچنان یک چالش است.

اگر فواید نوآوری در شرکت ها و مناطق گسترش یابد، تمرکز بیشتر فعالیت های نوآورانه چالشی برای فراگیری ایجاد نمی کند – به این معنا که اگر دانش و فناوری تولید شده در نوآورانه ترین حوزه ها در سراسر اقتصاد پخش شود و در نتیجه تأثیر مثبتی بر آن داشته باشد. بهره وری و رفاه در تمام بخش ها و مناطق. ظرفیت‌های جذب ضعیف افراد و شرکت‌هایی که فعالیت‌های غیر نوآورانه انجام می‌دهند و/یا در مناطق عقب مانده قرار دارند، اغلب مانع از این انتشار می‌شوند.

سیاست‌های نوآوری در برنامه‌های رشد در اکثر کشورها نقش محوری دارند، اما در استراتژی‌های ارتقای فراگیر نقش بسیار کمتری دارند. سایر حوزه های سیاست مانند آموزش، سیاست های اجتماعی و بازار کار، سیاست های رقابتی و مالیاتی به طور سنتی نقش قوی تری در پرورش جوامع فراگیر تر ایفا می کنند. سیاست‌های نوآوری فراگیر – سیاست‌هایی که هدف آنها حذف موانع مشارکت افراد، گروه‌های اجتماعی، شرکت‌ها، بخش‌ها و مناطقی است که در فعالیت‌های نوآوری کمتر حضور دارند – افزوده‌های مهمی به مجموعه ابزار سیاست در زمینه نابرابری‌های رو به گسترش در اکثر کشورهای OECD هستند. به عنوان مثال می توان به ارائه کمک های مالی به محققان از گروه های محروم و حمایت از توسعه کسب و کار برای کارآفرینان، استقرار برنامه های «الگوی نقش» و حمایت مالی از پروژه هایی اشاره کرد که از راه حل های نوآورانه برای رسیدگی به چالش ها در مناطق دورافتاده استفاده می کنند. مجموعه ابزار سیاست نوآوری فراگیر OECD گونه‌شناسی ابزارها را بر اساس نوع هدف ارائه می‌کند.

ابزارهای انتشار فناوری هدفمند نیز ممکن است به کاهش شکاف ها کمک کنند. در حالی که تنها برخی از مناطق، صنایع یا شرکت‌های «پیشرو» دارای دارایی‌ها و ظرفیت‌های لازم برای توسعه نوآوری‌های نوآورانه هستند، سایر مناطق، صنایع یا شرکت‌ها ممکن است به طور قابل توجهی از سرمایه‌گذاری در پذیرش فناوری‌های موجود یا توسعه برنامه‌های کاربردی خاص که مرتبط هستند بهره ببرند. به اقتصاد منطقه ای خود، صنعت یا شرکت. بنابراین، سیاست باید این تفاوت ها را با سرمایه گذاری در سازگاری و انتشار فناوری که نیازهای پیروان را هدف قرار می دهد، در نظر بگیرد. تدارکات هدفمند منطقه ای نیز می تواند برای ایجاد محصولات و راه حل های نوآورانه توسط شرکت ها در مناطق دورافتاده مورد بررسی قرار گیرد.

کشورها چه می کنند؟

دیجیتالی‌سازی در برنامه‌های سیاست ملی علم، فناوری و نوآوری STI، به عنوان بخشی از استراتژی‌های اصلی STI یا به عنوان استراتژی‌های دیجیتال ملی اختصاصی، استراتژی‌های صنعت 4.0 یا استراتژی‌های هوش مصنوعی AI برجسته است. دولت‌ها همچنین رویکردها و ابزارهای جدید سیاست نوآوری را برای تسهیل تحول دیجیتال موفق که فراگیر است، آزمایش می‌کنند. از جمله اهداف سیاستی متنوع، ترویج پذیرش و انتشار فناوری دیجیتال در اقتصاد، و موثرتر کردن نوآوری مشارکتی است.

برای افزایش پذیرش و انتشار فناوری دیجیتال، برخی از کشورها امکاناتی ایجاد کرده‌اند و حمایت هدفمندی را از SMEها ارائه می‌کنند مانند مراکز شایستگی SME 4.0 در آلمان.رویکردهای تجربی بیشتر شامل ایجاد بسترهای آزمایشی و بسته های نظارتی برای تسهیل آزمایش برنامه های کاربردی فناوری دیجیتال جدید است. ابتکارات نوآورانه همچنین برای تسهیل دسترسی نوآوران به امکانات و تخصص های پیشرفته (مانند هوش ماشینی بعنوان جهش دیجیتال بریتانیا، مراکز محاسباتی با کارایی بالا) و در انجام این کار، پذیرش زودهنگام فناوری های دیجیتال پیشرفته را افزایش می دهد. ابزارهای سنتی برای تشویق پذیرش فناوری توسط شرکت‌های کوچک و متوسط ​​- مانند کمپین‌های افزایش آگاهی، کوپن‌های نوآوری، کمک‌های فنی و آموزش – برای پاسخ به چالش‌های جدید عصر دیجیتال مورد بازنگری قرار می‌گیرند و این تلاش‌ها خود اغلب شامل استفاده از ابزارهای دیجیتال است.

رویکردهای سیاستی جدید برای پرورش نوآوری مشارکتی شامل استفاده از چالش‌های جمع‌سپاری و تحقیقاتی است که برای هر کسی که مایل به یافتن راه‌حل است (به عنوان مثال Citizenscience.gov در ایالات متحده) و همچنین ایجاد آزمایشگاه‌های زنده برای یافتن راه‌حل‌های نوآورانه برای چالش‌های فوری باز است. و ایجاد مشترک بین بازیگران مختلف را تشویق کنند. سازمان‌های واسطه، مانند مراکز جهش دهنده در بریتانیا، به بازیگران اصلی در اکوسیستم‌های نوآوری تبدیل شده‌اند و خدماتی مانند تطبیق شرکت‌هایی که به راه‌حل‌های فناوری نیاز دارند با تامین‌کنندگان بالقوه ارائه می‌کنند. مراکز تحقیقاتی و نوآوری جدید، اغلب مشارکت‌های دولتی و خصوصی، نیز ایجاد شده‌اند تا فضاهایی را برای تیم‌های چند رشته‌ای متشکل از پژوهشگران عمومی و کسب‌وکارها فراهم کنند تا با یکدیگر برای مقابله با چالش‌های فناوری خاص همکاری کنند. اینها اغلب به دلیل ساختارهای سازمانی نوآورانه خود متمایز هستند. به عنوان مثال می توان به Data61 در استرالیا و Smart Industry Fieldlabs در هلند اشاره کرد. ابزارهای سنتی مانند سیاست‌های خوشه‌ای (مانند ابتکار مرکز دیجیتال در آلمان)، ایجاد شبکه‌ها و ارائه حمایت مالی همچنان اجرا می‌شوند اما به روش‌های جدیدی استفاده می‌شوند. https://www.oecd.org

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *