توسط آلیسون ریشاز مجله (نوامبر تا دسامبر 2021)
در رمان جدید دیو اگرز، یک پلتفرم اینترنتی جهانی (دایره کتاب قبلی او) یک خردهفروش آنلاین عظیم را برای ایجاد Every – شرکتی که تجارت نظارت و کسب درآمد از رفتار میلیاردها کاربر خود را کامل کرده است، به دست آورده است. بهشت آن همه جا دوبله شده و گسترش است. کسانی که در آن هستند، جهان و ثروت آن را کنترل می کنند. آنهایی که بیرون هستند، در هیچ کجا نیستند، یا بدون فکر به فناوری متصل هستند یا بی نتیجه تلاش می کنند با آن مبارزه کنند.
چه جمع بندی کاملی از ترس های فزاینده ما در مورد فناوری بزرگ.
در دهه گذشته شاهد بودیم که پنج شرکت بزرگ – فیس بوک، گوگل/آلفابت، آمازون، اپل و مایکروسافت- به روش های شگفت انگیزی دامنه دسترسی خود را گسترش دادند. آنها بر اکثر بخشهای بازار فناوری تسلط دارند و در سال 2020 مجموعاً نزدیک به 200 میلیارد دلار با درآمدهای بیش از 1 تریلیون دلار به دست آوردند. بنیانگذاران آنها دارای ثروت های عظیمی هستند. VCها و بانکداران آنها، کمی کوچکترهستند. کارمندان اولیه از حقوق صاحبان سهام با ارزش خارج شدند. افراد فعلی (کسانی که روی رایانه کار می کنند، نه در کارخانه ها یا انبارها) دستمزد گزافی دریافت می کنند.
در همین حال، در مورد بسیاری از افرادی که غولهای فناوری از دادههای شخصی آنها سود میبرند، به همین خوبی عمل نمیکنند. دستمزدهای طبقه پایین و متوسط راکد شده است. کسب و کارهای کوچک در حال مبارزه برای بقا هستند. زیرساختها، آموزش و مراقبتهای بهداشتی با کمبود بودجه مواجه هستند. جرایم سایبری در حال افزایش است. و جامعه به طور فزاینده ای به دلیل اطلاعات نادرست آنلاین دو قطبی شده است. از بازارهای توسعهیافته تا بازارهای نوظهور، آنهایی که خارج از فناوری هستند تنها بخش کوچکی از ارزشی را که ایجاد میکند به دست میآورند.
شکاف رو به رشد بین داشتهها و نداشتههای عصر دیجیتال موضوع بسیاری از بحثهای جاری است. دو پادکست فوقالعاده – Sway، با کارا سویشر، روزنامهنگار فناوری، و Pivot، که او با استاد دانشگاه نیویورک، و اسکات گالووی مجری آن است – به طور منظم و ماهرانه به این مسائل میپردازد. سویشر مدیران را درباره مواضعشان در مورد حریم خصوصی، سخنان مشوق نفرت و ضدرقابت بازجویی میکند، در حالی که گالووی، که کتاب «چهار» را در سال ۲۰۱۷ درباره فیسبوک، گوگل، اپل و آمازون نوشت، درباره تهدیداتی که آنها ایجاد میکنند به صراحت سخن میگوید.
این پاییز همچنین کتابهای جدیدی را به ارمغان میآورد که چالشهای مربوط به دوران سلطنت Big Tech را عمیقتر میکند.
The Every از Eggers سرگرمکنندهترین است، زیرا تخیلی است و هوشمندانه حدس میزند. دیلینی، قهرمان داستان، از هری متنفر است که «حیوانات مغرور و آزاد – انسانها را به نقطههای رضایتبخش بیپایان روی صفحهها تبدیل کرده است» در حالی که «هرگز [به نظر میرسد] برای هیچ جنایت نظارتی پشیمان نمیشود» یا «استفادهای که باعث بدبختی از محصولاتشان میشود». او در شرکت شغلی پیدا می کند و قصد دارد آن را از درون نابود کند، اما متأسفانه Every قبلاً به آنچه در پایان نامه دانشگاهی خود (ترفندی برای جلب توجه رهبران هر یک) به عنوان “تسلط خیرخواهانه در بازار” – “همزیستی بین ” شرکت و مشتری… جایی که همه خواستهها به طور مؤثر و با کمترین قیمت برآورده میشوند، دست یافته و بنابراین اقدام ضد انحصار را مورد بحث قرار میدهد. پس از همه، “اگر یک شرکت همه چیز را می داند و بهتر می داند، آیا نباید اجازه داشته باشد زندگی ما را بدون مانع بهبود بخشد؟”
برنامه او برای خراب کردن Every شامل پیشنهاد ایده های دیوانه کننده ای است (مانند AuthentiFriend، که تعامل شما با عزیزان را دنبال می کند تا بفهمد که آیا آنها شما را دوست دارند یا خیر) که همکاران بی وجدان او بدون تعجب از آنها استقبال می کنند. اگرچه او امیدوار است که یک خط تهاجم به حریم خصوصی وجود داشته باشد که کاربران اجازه عبور از Every را ندهند، اما اشتباه می کند. و این یک اسپویلر نیست، زیرا ما هر روز شاهد پخش آن در دنیای واقعی هستیم.
چگونه می توانیم فناوری بزرگ را محدود کنیم؟ برای آن، بیایید به ادبیات غیرداستانی بپردازیم.
Azeem Azhar، مجری پادکست Exponential View وابسته به HBR و نویسنده کتاب The Exponential Age، معتقد است که سیستم ها، قوانین و مقررات اقتصادی و سیاسی جهانی ما نیاز به تقویت جدی و سریع برای مقابله با اکوسیستم فناوری دارد که در حال اختراع و گسترش است. سرعت هر چه سریعتر به روشهای ارزانتر، منجر به بازارهایی میشود که همه را برنده میکنند و تحت سلطه «شرکتهای فوق ستاره» هستند که بازدهی فزایندهای را در مقیاس کسب میکنند. در حال حاضر، او نگران است، آنها ممکن است “ارزشمندترین ارزش های ما را از بین ببرند.”
ازهر مانند اگرز میداند که مصرفکنندگان مشتاقانه دادهها و پول نقد خود را برای راحتی معامله میکنند، اما به مشکلات بزرگ دیگری اشاره میکند: تمایل غولها به استثمار تولیدکنندگان در مقیاس کوچکتر و خرید رقبای نوپا، در نتیجه اقتصاد گستردهتر را کمتر پویا میکند. به علاوه آنها تقریباً به اندازه کافی مالیات پرداخت نمی کنند.
راهحلهای پیشنهادی او بلندپروازانه اما قانعکننده هستند: به نهادهای ضدانحصار قدرت دهید تا تمام خریدهای شرکتهای بزرگ را به دقت بررسی کنند، و اگر یک مورد تأیید شده ضد رقابتی بودن آن ثابت شد، اجازه تجزیه را بدهید. قابلیت همکاری بین پلتفرمها را تقاضا کنید تا مردم فقط به یک پلتفرم وابسته نباشند و بتوانند موارد جدید را امتحان کنند. و افزایش همکاری بین المللی برای اطمینان از اینکه شرکت ها از حریم خصوصی محافظت می کنند و مالیات می پردازند.
مضامین مشابهی را در The Raging 2020s توسط متخصص نوآوری الک راس خواهید دید. او درباره یک «خزش قدرت» می نویسد که باعث شده است «بیشتر توسط شرکت ها تا دولت ها اداره شود» و به «چشم انداز اقتصادی صدها میلیون نفر منجر شود». غول های فناوری تنها مقصر نیستند، اما برخی از بزرگترین آنها هستند. به عنوان مثال، راس در مورد اجتناب از مالیات نشان می دهد که چگونه گوگل با انتقال پول در کشورهای مختلف میلیاردها دلار صرفه جویی می کند.
یک نکته خشمانگیز: دولتهای جهان سالانه بیش از 500 میلیارد دلار به دلیل این جنجالهای قانونی از دست میدهند. مانند ازهر، راس میخواهد مؤسسات جهانی را با هم متحد کنند تا از مردم عادی در برابر شرکتهای ثروتمند محافظت کنند. او هشدار میدهد: «آینده هنوز هم میتواند به نفع بسیاری از ما باشد – یا میتواند در خدمت تنها تعداد معدودی باشد». “این به ما بستگی دارد.”
شاید خود فناوران بهتر عمل کنند. این امید راب رایش، مهران سهامی، و جرمی ام. واینستین، اساتید دانشگاه استنفورد است. در خطای سیستم توضیح میدهند که چگونه به مهندسان سازنده Big Tech که سرمایهگذاران تأمین مالی آن و مدیران اجرایی توسعه آن میشوند ، آموزش داده شده است که منحصراً روی بهینهسازی و کارایی تمرکز کنند. نویسندگان مایلند تغییری را ، در جهت پرسیدن اینکه کدام مسائل ارزش حل کردن دارند و کدامیک آنقدر مهم هستند که به یک راه حل محاسباتی تقلیل داده شوند، تغییر کنند.
آنها هشدار میدهند: «امروز ممکن است تمرکز روی… ضد انحصار باشد، اما صدها زاکربرگ بالقوه… در خط لوله برای ساختن محصول متحول کننده بعدی جهان… و بالقوه مضر اجتماعی هستند.» آنها می گویند برای جلوگیری از این آینده، ما به بازنگری اساسی در آموزش فناوری، بازنگری اساسی در الگوریتم ها و حریم خصوصی، و تعهد صنعت به طراحی مبتنی بر ارزش، از جمله کد اخلاقی و مجوز، نیاز داریم. نویسندگان نیز قطعاً طرفدار مقررات هستند، اما فرصتی را برای تغییر معنادار و مایل از درون می بینند.
من همچنان مشکوک هستم، مانند گروه کری دیگر – نه فقط پادکستها و نویسندگان، بلکه گروهی از سیاستمداران و طرفداران مصرفکننده و کارگری که در غیاب اصلاحات خود تحمیلی، در نهایت ممکن است برای شکست دادن فناوری بزرگ حرکت کنند. قبل از اینکه تبدیل به حرف شود. https://hbr.org