پدیدآور : بزرگمهر پرخیده ۰۹۱۲۷۳۷۳۴۶۷ B.Parkhideh2003@Gmail.com
تاریخ انتشار : ۲۸/۰۹/۱۴۰۲
براحتی میتوان مشاهده نمود که معادلاتی از این دست در معیارها زندگی بشریت کم نبوده و با دقت و توجه میتوان به کشف آنها دست یافت. لازمه تفحصات عمیق علاوه بر دانش حداقلی در هر زمینهای، نگرش انسانهاست که به نتایج قابل توجهی میانجامد، که یکی از لازمههای داشتن نگرش منطقی در زمینههای گوناگون، وجود حداقل تجربیات در آن زمینه و یا بطور کلی تجربیات مرتبط میباشد. شاید بتوان گام به گام از بازدیدکنندگان محترم مقاله تائیدهای لازم را در صحت و قابل اثبات بودن موضوع دریافت نمود تا نهایتاً مقالهای که تاریخچه خاصی نداشته، مورد تائید و قابل استفاده قرار گیرد، و شاید بطور کلی مطالب نوآورانه راه دیگری برای مطرح شدن نداشته باشند. همانطوریکه براحتی قابل اثبات میباشد که انتشارفرهنگ، خرد جمعی و ارتقاء شعور فردی و بهبود آنها در جوامع بشری بسیار سخت و زمانبر و هزینهبر است و در دراز مدت تمدن یک قوم، ملت و کشور را رقم میزند، و کشورها را در رتبههای بالاتری از این حیث در جهان قرار میدهد، از سوی دیگر سقوط ارزشی و خردورزی به سرعت و با شتاب فراوان و بصورتی باورنکردنی میتواند در یک فرد، و یا جامعه و نهایتاً کل بشریت با سرعتی بالا و به صورت اپیدمی رخ دهد. کرونا یک رویداد سختافزاری و تجربه تلخی بود که مانند قرنهای گذشته و بیماریهای گوناگون، بشریت را آزرد، ولی رخدادهای مشابه آن از نوع نرمافزاری که باعث اشتباهات بشریت در ابعاد گوناگون میشود و خسارتهای کم و بیش فردی و اجتماعی را در پی دارد نیز میتواند همواره مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در مورد شرافت و شرف انسانی بسیار میتوان تحقیق نمود و نگاشتُ و تعریف آن عبارتست از:
شرف به معنی بزرگواری و بلندمرتبگی است. این کلمه در اصل به معنای بلندی و مکان بلند است. به فردِ بلندمرتبه و بزرگوار، شریف گفته میشود. شریف (در عربی به معنی نجیب، مهتر، و همچنین رفیع و قوی در مقابل وضیع و ضعیف) در بین اعراب عنوان هر مردی است که به سبب مفاخر اجدادی خویش از اشخاص عادی برتر شمرده شود.
و تعریف دیگر شرف که همان عزت نفس است از این قرار است:
عزت نفس یا خودارجمندی به انگلیسی(Self-esteem)، اصطلاحی در روانشناسی است که بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزشهای خود میباشد. عزت نفس عبارت است از درجه تصویب و تأیید یا احساس ارزشی که فرد نسبت به خود ادراک یا برآورد میکند. عزت نفس، میزان آگاهی و درکی که فرد از ارزشمندی خود نسبت به تمام جنبههای وجودیاش دارد، تعریف میشود.
و خصوصیت دیگری که برای عزت نفس میتوان تعریف نمود، وجود و یا عدم وجود آن است، و در اصطلاح ریاضی صفر و یک بودن آن است و برای آن امکان رتبهبندی شدن وجود ندارد، که سعی در ارتقاء آن داشته باشیم و چنانچه در فردی وجود نداشته باشد، سعی در احیای آن باید نمود.
با مقدماتی که تابحال مطرح شد، بسادگی میتوان مفاهیمی از این دست را دقیقتر مورد بررسی قرار داد. بنابراین برای داشتن جسم، روح و بطورکلی وجودی نیرومند که پیشنیاز ایجاد و ارتقاء شعور بالای انسانی است، خوبست تمام الزامات مربوطه فراهم شود، از جمله داشتن عزت نفس و شرافت انسانی. و هوشیاری در این زمینهها باعث جلوگیری از تخریب زیرساختهای توانمندی انسانها از جمله شرافت و عزت نفس میشود، زیراکه تخریب و نابود شدنش بسیار سریع و بسادگی و شاید بصورت اپیدمی و شاید بسیار سریع تر از انتشار بیماریهای مهلکی مانند کرونا ٰرخ میدهد، و این تخریب از طریق چشم و هم چشمی و رقابت در فساد بدون آنکه بدانیم در حال غرق شدن در باتلاق فساد هستیم صورت میپذیرد، و احیا کردنش بسیار دشوار. یکی از راههای حفظ شرافت و عزت نفس داشتن آگاهی لازم در این زمینه و ارزش وجودی این بعد وجودی انسانها، و همچنین شناخت دقیق ساختار وجودی خود میباشد، و اینکه الویتبندی و ریشهایترین ساختارها کدامند. بزرگترین قدرت انسان حفظ تعادل در وجود خود بوده، و با توجه به اینکه ابعاد و ارزشهای گوناگون در انسان نهادینه شده است، حفظ جریان تعادلی بین آنها و بهاء ندادن بیش از حد به هر یک از آنهاست. بطور مثال شعور برتر از احساسات نبوده و بالعکساش نیز درست نیست و قدرت انسان در حفظ تعادل بین آنها میباشد. در چنین شرایطی است که انسانی سالم و نیرومند دارای شعور بالائی خواهد بود و همواره امکان ارتقاء آنرا فراهم میسازد، زیراکه شعور یکی از زیرساختهای مهم وجودی، توانمندی و پیشرفت انسانهاست. شعور مترادف است با: آگاهی، ادراک، بینش، فهم، خرد، دانائی، دانستگی، دریافتن و هوش میباشد. همانطوریکه اشاره شد، شرافت و عزت نفس میتواند دو مقدار صفر و یک را به خود اختصاص دهد و بعبارت دیگر یا اینکه وجود دارد و یا با عدم وجود آنها روبرو هستیم، ولی شعور دارای درجه بندی بوده و در شرایط مساعد میتوان آنرا ارتقاء داده و به درجات متعالی رساند. و حداقل شرایط و نیروی محرکهاش وجود تعادل در توانمندی انسان است که همان وجود شرافت انسانی و عزت نفس است. واضح است که برای دستیابی به اهداف سپنتینه و نیک همواره میتوان ازشعور که یکی از خصوصیات مثبت و در جهت افزایندگی و هنجار هستی است بهره جست و بالعکس، آن عاملی که در جهت پیشبرد اهداف شوم و برخلاف هنجار هستی استفاده میشود، دیگر نامش، شعور، درک و خلاقیت نخواهد بود، و افرادی که در این راستا فعالیت مینمایند تنها از عاملی بنام توطئه، تزویر و نیرنگ برخوردار هستند و قرار نیست همواره در مورد هر موضوعی به پاسخی مناسب دست یابند، زیراکه از باشعوری خود بهره نجستهاند.
منش والای انسانی، که مترادف است با: خصلت، خلق، خوی، سگال، شخصیت وعادت را چنانچه انسانها در وجود خود بیابند و به قدرت آن پی ببرند، یکی دیگر از ابعاد وجودی انسانهای موفق میتواند باشد. بسادگی قابل مشاهده و اثبات است که چنانچه انسانی با شرافت و عزت نفس، امکان ارتقای سطح شعوری خود را در کوتاه مدت نداشته باشد و از شعور متوسطی برخوردار باشد و با تمرین و ممارست در دراز مدت بتواند شعور خود را از متوسط به سطح عالی برساند، در این مدت با علم به ابعاد وجودی انسان، چنانچه منش والای انسانی را در خود بیابد، از این توانمندی در جهت موفقیت فعالیتهای نیک و سپنتینه خود نیز بخوبی میتواند بهره جوید. به کرات در زمانهای گذشته شاهد بوده و در تاریخ مدون کشور خود و یا دیگران شنیدهایم که نه لزوماً با شعور و هوش بالا بلکه با منش والای انسانی، چه انسانهای موفق و خوش نامی به شهرت رسیدهاند. که البته واضح است استفاده درست و به موقع از منش والای انسانی لازمهاش داشتن هوش هیجانی(Emotional intelligence) قابل توجهی است که موفقیت را در پی خواهد داشت، و انسانهای بدون شرافت انسانی، و عزت نفس از این هوش هیجانی به میزان کمی برخوردار هستند، زیراکه این دو عامل با یکدیگر در تضاد هستند. البته همانطوریکه خوانندگان محترم آگاهی دارند، شعور را میتوان ترکیبی از مجموعه هوشهای گوناگون دانست که شامل موارد زیر میباشد:
۱-هوش تصویری – فضائي ۲-هوش جسمی – حرکتی ۳-هوش منطقی – ریاضی
۴-هوش هیجانی ۵-هوش معنوی ۶-هوش فرهنگی
۷-هوش اجتماعی ۸- هوش سازمانی ۹- هوش مدیریتی
۱۰-هوش تجاری ۱۱-هوش استراتژیک ۱۲-هوش اخلاقی
۱۳-هوش رقابتی ۱۴-هوش مالی ۱۵-هوش سیاسی
۱۶-هوش کلامی – زبانی ۱۷-هوش موسیقیائي ۱۸- هوش درون فردی
۱۹-هوش میان فردی
که همانطوریکه اشاره شد با تمرین و ممارست میتوان هریک از این موارد را ارتقاء داده و همواره امکان بهبود بیشتر آنها وجود دارد و از این مهارتها در جهت اهداف نیک خود و بهبود توانمندیهای خود بهره جست، ولی در این مدت همواره انسانها میتوانند چنانچه به منش والای انسانی خود پی ببرند، جایگزین قویای برای این هوشهای نوزدهگانه داشته باشد، و منش والای انسانی را همواره به عنوان موهبتی الهی بکار ببرند، که آن نیز مهارت خاص خود را میطلبد و شایسته است که مهارت آموزی شود.
یکی دیگر از عواقب عدم استفاده از شعور بالا و یا عدم تمرین در جهت مهارتورزی ارتقای شعور و هرچه بهتر بکارگیری آن، که یکی از دلایلش عدم وجود شرافت انسانی و یا بطور کلی عدم تمایل به استفاده از شعور بالای انسانی میتواند باشد؛ طی نمودن روزمرگی و عدم تمایل به ارتقاء سطح شعور خود در زندگی و در نتیجه عدم سود رسانی بیشتر به خود و دیگران میباشد، که در نتیجه بصورت ناخواسته دچار رکود دربکارگیری از شعور و در درازمدت و بخصوص در میانسالی و یا سنین بالاتر، دچار زوال عقل و از دست دادن نگرش درست در مسائل میشود و استفاده از خرد کم در موضوعات زندگی تبدیل به یک عادت شده و مسیری رو به افول را باعث میشود. بنابراین با نبودن شرافت والای انسانی و عدم بکارگیری آن، و یا کار زیاد با دنیای مجازی و یا موبایل، همانطوریکه در مقاله “۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰ روبات انساننما، زمینه نابودی بشریت، تمدن معنویت؟” اشاره شد، جلوی رشد شعور را ناخواسته میتوان گرفت.
و حال در اینجا، تعاریف متفاوتی از زوال عقل وجود دارد:
-طبق تعریف، زوال عقل عبارت است از تخریب پیشروندهٔ کارکردهای شناختی که در زمینهای از هوشیاری کامل بروز میکند. زوال عقل مجموعهای از علائم شامل اختلالاتی در حافظه، توجه، زبانپریشی، تغییرات روانشناختی و مختل شدن فعالیتهای روزمره تظاهر مییابد.
-زوال عقل یا دمانس، گروهی از علائم را توصیف میکند که حافظه، تفکر و توانمندیهای اجتماعی را چنان تحت تاثیر قرار میدهد که زندگی روزمره فرد مختل می شود. زوال عقل، یک بیماری مشخص نیست، بلکه چندین بیماری مختلف میتوانند باعث زوال عقل شود. با اینکه عموما زوال عقل شامل از دست دادن حافظه میشود اما از دست دادن حافظه میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. از دست دادن حافظه، به تنهایی به معنای دچار شدن به زوال عقل نیست. بیماری آلزایمر رایجترین دلیل زوال عقل پیشرونده در بزرگسالان مسن است، اما دلایل زیادی برای زوال عقل وجود دارد. بسته به علت زوال عقل، برخی علائم زوال عقل میتواند برگشتپذیر باشد.
و براحتی میتوان دید که امکان جلوگیری از روند زوال عقل با تمرینهای مربوطه و حفظ حافظه و دور کننده آلزایمر و همچنین تمرینهای مرتبط با افزایش هوشهای نوزدهگانه و استفاده از شعور بالاتر در زندگی، در هر سنی میسر میباشد، تا دیگر اثری از زوال عقل در زندگی را شاهد نباشیم. در ادامه نیز میتوان روند پیر شدن مغز را که یکی دیگر از بحرانهای جدی بشریت میباشد را مشاهده نمود:
-پیر شدن مغز نوعی سیر طبیعی است که برای همه به یک شکل بروز نمییابد، اما عموما عملکرد حافظه، سرعت یادگیری و آگاهی از محیط اطراف با افزایش سن کمتر میشود. جالب است بدانید برای برخی روند پیری مغز به شکل دیگری مثل افزایش صحبت کردن و گاهی استدلال انتزاعی قدرت مییابد. پیر شدن مغز؛ فرآیندی است که شاید همه ما با آن مواجه میشویم. معمولا افراد مسن با انجام همزمان چند کار باهم مشکل دارند و شاید برای برخی هم حتی یافتن جملات و کلمات دشوار باشد. به هر حال این روند در هر فردی به شکل متفاوتی خود را نشان میدهد.
و به همین ترتیب از پیر شدن مغِز نیز میتوان با فعالیتهای مناسب جلوگیری نمود. این علم که روند پیر شدن مغز بسیار کند میباشد و میتوان از آن جلوگیری نمود، براحتی ما را متوجه میسازد، که با فعالیتهای افزایش شعور و همچنین هوشهای نوزدهگانه از پیر شدن مغز نیز میتوان جلوگیری نمود و به طول عمر فعالیتهای مناسب آن افزود.
شاخصهائی را برای اندازهگیری هوشهای نوزدهگانه از طریق تستهای هوش متفاوت میتوان بدست آورد، ولی در مورد شرافت انسانی که صرفاً شاخص نتیجه اندازهگیریاش فقط یکی از دو پاسخ صفر و یک را به ما میدهد میتوان از چک لیست زیر و یا چک لیستهای مشابهای استفاده نمود که چنانچه پاسخ به این پرسشها منفی باشد نشاندهنده عدم وجود شرافت انسانی میباشد، که باید درصدد احیاء آن که بسختی میسر است بود:
-آیا از مشاهده شرایط نامناسب زیستی در جهان، اقلیم آب و هوا و همچنین شرایط نامناسب جانوران و نهایتاً انسانها، احساس نگرانی، در خطر بودن و بدنبال راهکار عاجل گشتن نمیکنید؟
-آیا از شنیدن اخبار ناگوار در مورد شرایط زندگی انسانها، اعم از مشکلات اقتصادی، گرسنگی و یا درگیریها در نقاط مختلف جهان، احساس نگرانی نمیکنید و اینکه حتماً وظیفهای در مقابل آنها دارید؟
-آیا از مشاهده روند کند بهبود و حل مسائل در شرایط نا به هنجار در نقاط مختلف جهان و اینکه اقدامات علمی و جدی بشریت در این راستا کمتر توانسته انجام شود، احساس عدم انجام وظیفه و تلاش بیشتر نکردن در جهت حل این مشکلات، وضعیت ناخوشایندی ندارید؟