یک ارزیابی واقع بینانه توسط یک مدیر از خودش منافع و فواید زیادی برای شخص خودش و نیز سازمان تحت مدیریتش به همراه دارد. ای بسا که او را در حل تنگنا های سازمانش یاری رساند و ارزش زیادی خلق نماید .
خودارزیابی مدیر ، فرآیند بررسی عملکرد خودش در داخل یک سازمان است. این ارزیابی معمولاً شامل بررسی عملکرد مدیر در طول یک فصل یا سال و بررسی آگاهانه و واقع بینانه از خودش و نیز بررسی بازخورد صادقانه از زیردستان مستقیم، همتایان و سرپرستان پشتیبانی امور مختلف است.
این امر اگر با فراست و بدور از تعصب های فردی انجام شود یک اقدام ارزشمند است و می توان به روش های مختلفی آن را انجام داد .
برای مثال ارزیابی یک مدیر پروژه از خود این است که بررسی کند پروژه اش دارای چه استراتژی هایی بود و او با همکاری تیمش مشخص کنند که پروژه تا چه حد به اهداف خود دست یافته و منطبق با ارزش های اصلی آن چگونه پیشرفته است . برای اینکار شاخص های کلیدی و نیز شاخصهای انسانی و زیست محیطی بایستی تعیین و ارزیابی شوند .
ارزیابی فرآیند انجام امور ، راهگشای کارهای جمعی است که توسط او هدایت و راهبری شده است . هرچه او و تیمش به شاخص های تعیین شده نزدیکتر باشند آنگاه خود ارزیابی نیز دقیقتر انجام می شود .
اما علاوه بر ارزشیابی یک روش سیستماتیک مبتنی بر شاخصها موارد دیگری در خود ارزیابی دخیلند و آنها درون ذهن مدیر هستند . اینکه با مردم چگونه ارتباط برقرار کرده و با احترام برخاسته از درون دل با آنها رفتار نموده است . یا اینکه برای پیشرفت کار چه ابتکاری برای درک دیگران بخرج داده تا آنها را راهنمایی نموده و نقش یک مربی و دوست را ارائه دهد.
خود ارزیابی هایی که با این روش انجام شوند به تعیین اینکه چه کار درستی خوب اجرا می شود و چه چیزی می تواند در دسترسی به اهداف کمی کمک کند ، موثر است.
بر این مبنا ذینفعان تأثیر آن را درک می کنند و ذینفعان فقط سهامداران نیستند بلکه همکاران ، مشتریان و جامعه هستند .
علی اکبر سعیدی کیا