در اخبار اقتصادی کشور این روزها چند واژه بسیار به گوش می خورد . نوآوری و دانش بنیان و فناوری و تلفیق های متنوعی از این واژه ها . در دهه اول انقلاب واژه خودکفایی و سپس در دهه دوم واژه بهره وری باب ادبیات روز اقتصادی شده بود . امید است که سرنوشت نوآوری مشابه آنها نباشد .
اما در دنیای صنعتی که با دگرگونی و تحول دیجیتال در حال پیشرفت و کار است موضوع نوآوری نقش مؤثری در توسعه و پایداری کسب و کار ها که اقتصاد هر جامعه ای بر آن شکل می گیرد ، دارد.
اما باید به موضوعی مهم اشاره شود و آنهم ادبیات موجود تأثیر نوآوری مدیریت بر کسب و کار ها است که با مدیریت نوآوری تفاوت ماهوی دارد اگر چه با یکدیگر در تعامل هستند .
نوآوری مدیریت بعلت ماهیت استراتژیک خود در سرنوشت شرکتها نقش دارد و سایر نوآوری ها در تاکتیکهای بازار و مهندسی محصول و تکنولوژی ها . شرکتها و کسب و کار های در اقتصادهای در حال کار با رویکرد های تحول دیجیتال بایستی نوآوری های مدیریت را از تبدیل مدل تجاری خود به یک مدل جدید و سازگار با شرایط خود آغاز نموده و به دنبال آن بسوی مدیریت نوآوری بروند . این تبدیل سخت ترین کار است .
این تبدیل و تحول با تکیه به قابلیتهای پویای موجود در سازمان و ایجاد قابلیتهای جدید و تغییر فرهنگ در کل سازمان آغاز می شود . بنابر این می توان اذعان داشت که نوآوری در فرهنگ مدیریت یک سازمان بستر توسعه و پایداری آن می باشد .
در اقتصاد های پیشرفته ، سازمان ها اهداف متعددی را دنبال می نمایند که مهمترین آنها رقابت پذیری، سود آوری و بقای بلند مدت می باشد . اما امروزه موضوع تحول و تغییر برای سازمانهای غیرتجاری نیز می باشد و پایداری آنها یکی از مولفه های مهم است . در این سازمانها نیز نوآوری مدیریت است که آنها را به سمت تعالی عملکرد سوق میدهد.
پایداری در هر سازمان انتفاعی و غیر انتفاعی دولتی یا خصوصی بر بستر نوآوری مدیریت آغاز و با تکامل آن شکل می گیرد و مهمترین ارزش ایجاد شده آن تعالی عملکرد است که در مولفه های رقابتی تجلی می یابند .