نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

13 آذر 1403 8:56 ب.ظ

هیچ کس را فراموش نکنید وکل اکوسیستم دیجیتال خود را فعال کنید

27 ژانویه 2022 توسط جو بوش

زمانی که داده‌ها را یک بار وارد کرده باشید و سپس با خیال راحت، ایمن و سریع به همه جا متصل شوید – این یک «ادغام» هوشمند واقعی است. واقعیت این است که ادغام پایه و اساسی عالی برای تجارب یکپارچه است، اما کافی نیست. آمادگی داده، تعامل کاربر، و پلتفرم یکپارچه برای ارائه یک تجربه یکپارچه حیاتی هستند و برای بقای یک سازمان حیاتی خواهند بود. برندگان در حال ساختن یک تجربه مدرن از تجربیات یکپارچه هستند.

میزگرد مجازی اخیر که توسط The Manufacturer و Boomi، یک شرکت نرم‌افزار پیشرو که در پلتفرم‌های یکپارچه‌سازی به‌عنوان یک سرویس و مدیریت شاخصهای کلیدی عملکرد API متخصص است، میزبانی شد، جامعه تولیدی برای بحث بیشتر گرد هم آمدند.

ما از تولید کنندگان برجسته بریتانیا در مورد نکات اصلی این مشکل پرسیدیم:

ما سیستم های آنالوگ بسیار زیادی داریم. بخشی از نقش من این است که چگونه داده های دیجیتال خود را در زمان مناسب به افراد مناسب برسانیم تا بتوانیم از بازرسی داده های گذشته خود بینش درستی به دست آوریم تا بتوانیم در مصرف مواد خود صرفه جویی کنیم.

ما 300 کارخانه مستقل داریم و در سفری برای تبدیل شدن به یک شبکه تولیدی یکپارچه هستیم. نکته اصلی این است که چگونه ما از دیجیتال استفاده می کنیم، در حالی که تشخیص می دهیم که همه کارخانه های ما بر اساس عقبه ی فناوری خود، اغلب با فرآیندهای کاملاً متنوع کار می کنند. چگونه می‌توانیم آن را در میراث موجود مدیریت کنیم، بدون اینکه برای ما هزینه زمین داشته باشد و ده سال طول بکشد تا به آنجا برسیم؟

من به طور معمول چالش شبیه‌سازی داده‌ها را از سیستم‌ها و برنامه‌های کاربردی قدیمی خودمان در سراسر کسب‌وکار تجربه می‌کنم، اما به طور یکسان داده‌ها را از سیستم‌های مشتریان خود متصل و یکپارچه می‌کنم تا سعی کنم تصویر واضح‌تری از آنچه در حال رخ دادن است به ما ارائه دهم. ما سیستم‌های زیادی و روش‌های مختلف استخراج داده‌ها داریم و خیلی سریع پیچیده می‌شود.

ما سیستم‌های ERP قدیمی زیادی داریم، بنابراین در حال حاضر در حال گذراندن سفری هستیم که سعی در راه‌اندازی یک سیستم جدید داریم. ما مشکلات زیادی با داده ها داریم – دقت و توانایی انتقال آن از یک منطقه به منطقه دیگر. و این فقط در یک سایت است.

سفر ما به سمت دیجیتال شروع های اشتباه بسیاری داشته است. ما به شدت در حال تلاش برای حرکت به سمت تصمیمات مبتنی بر داده های بیشتر هستیم. بسیاری از داده‌های ما ایمن هستند، بنابراین توانایی ما برای انتقال آن به یک پلتفرم معمولی برای انجام تجزیه و تحلیل داده‌ها، دائماً نشان می‌دهد که یک پل بسیار دور است، تا جایی که ما راه‌حل‌های سفارشی خود را ایجاد می‌کنیم که احتمالاً در طولانی مدت قابل پشتیبانی نیستند.

چگونه می توانید قلب ها و ذهن ها را در مورد تغییرات دیجیتال در سازمان خود به دست آورید؟

این یک روند کند است و شما نمی توانید عجله کنید. شما باید به طور مداوم ارتباط برقرار کنید، نه فقط از نظر کاری که کسب و کار انجام می دهد، بلکه برای افراد نیز – باید بپرسید که آنها چه مزایایی از این تغییر کلی خواهند دید؟ آیا این فرصتی برای یادگیری برخی از مهارت های جدید است؟ آیا برای دستیابی به دید بیشتر در سازمان است؟ و آیا واقعاً زندگی نیروی کار را آسان تر می کند؟ اما البته، این نیز در مورد نزدیک‌تر کردن آن‌ها به هدف نهایی است که سازمان تلاش می‌کند کار را به جلو ببرد، و جایی که ارزش آن‌ها در سطح بالاتری در کسب‌وکار دیده می‌شود. این یک شبه اتفاق نمی‌افتد، و تغییر آن افراد زمان می‌برد. با این حال، یک استراتژی برای اطمینان از اینکه آنها می توانند تصویر بزرگ را ببینند حیاتی است.

بینش سازنده:

  • ما افراد زیادی داشتیم که حتی تمایلی به در نظر گرفتن یک سیستم جدید نداشتند – منفی و بی میلی زیادی وجود داشت. اما وقتی آنها درگیر شدند این موضوع تغییر کرد. آنها وارد صحنه شدند و آزمایش کردند، و این به آنها کمک کرد تا سناریوهایی بسازند و سیستم را به شیوه ای معنادارتر اجرا کنند. سعی کنید با یک سیستم جدید محیطی ایجاد کنید که به مردم اجازه دهد نه تنها آن را ببینند، بلکه راه خود را با آن پیدا کنند.
  • همچنین، سیستم‌های جدید کمی طول می‌کشد تا راه‌اندازی شوند و مردم به آن عادت کنند. بنابراین زمانی که سعی در ایجاد تغییر دارید  قول بیهوده ندهید. اگر چیزی وجود دارد، به آنها بگویید که مشکل خواهد بود – باز و صادق باشید.
  • پایان بازی و هدف را از دست ندهید. هیچ چیز بدتر از این نیست که روی برنامه‌های بلندمدت تغییر کار کنید و احساس کنید به جایی نمی‌رسید. اگر بتوانید نگاهی گذشته‌نگر به آنچه به دست آورده‌اید و ارائه کرده‌اید داشته باشید، می‌توانید ببینید که چقدر تغییر مهم بوده است.
  • وقتی درخواست تغییر می‌کنید، میزان موانعی که در مقابل شما قرار می‌گیرد ممکن است زیاد باشد. اما، زمانی که مردم بتوانند ارزش را ببینند، و شما شروع به درخواست بازخورد بیشتر و بیشتر از آنها کنید، علاقه شروع به رشد می‌کند – و این می‌تواند بر روی افراد تأثیر بگذارد.
  • برنامه ارتباطی به اندازه عنصر فنی هر تغییر دیجیتالی اهمیت ذاتی دارد. ما به طور خاص یک تیم comms راه اندازی کردیم تا مطمئن شویم که هر مرحله از فرآیند یک دستاورد اندازه گیری شده است. این کاری است که ما قرار است انجام دهیم. آیا ما آن را انجام دادیم؟ موانع چه بود؟ چرا موفق شدیم یا شکست خوردیم و غیره؟ برای من طرح comms یک مزیت واقعی بوده است.
  • درک فرهنگ فردی کارخانه های خاص در کسب و کار مهم است. خاور دور، اروپا و ایالات متحده، برای مثال، همه متفاوت هستند و گاهی نیاز به تدبیر متفاوتی دارند. فرآیند یکسان در همه جا کار نمی کند، بنابراین تنظیم پویایی محلی، و شخصیت های اطراف کسب و کار بسیار مهم است، همانطور که سفارشی کردن طرح مطابق با زمینه محلی است.
  • بین سطح C-suite و کف کارگاه می‌تواند اختلاف نظر واقعی در مورد نیازهای داده‌ها وجود داشته باشد. افرادی که در طبقه مغازه هستند کسانی هستند که در انتهای کار قرار دارند، بنابراین درک نیازهای آنها بسیار مهم است.

از چه KPIهایی برای تأیید مزایای داده ها استفاده می شود؟

مورد اصلی کسب و کار برای تغییر باید ایجاد شود. آیا مورد تجاری برای افرادی که فناوری های جدید را اتخاذ می کنند وجود دارد؟ و این در نهایت چگونه اندازه گیری می شود؟ آیا افزایش بهره وری وجود خواهد داشت؟ آیا این امر باعث صرفه جویی در هزینه خواهد شد؟ آیا به ایمنی مربوط می شود؟ یا صرفاً به دنبال همگام شدن با رقبا در بازار است؟

اندازه‌گیری مشارکت اغلب به این معناست که از مردم بپرسیم واقعاً چه می‌کنند. آیا آنها بازخورد ارائه می دهند؟ آیا تشکلی وجود دارد که در آن افراد بتوانند دیدگاهی درباره آنچه که می بینند ارائه دهند؟ از منظر هزینه، آیا با بهره وری بر حسب عناصری که از پلتفرم عبور می کنند اندازه گیری می شود؟ آیا باعث ایجاد سطوح جدیدی از کارایی می شود؟ و از کجا می خواهید شروع کنید؟ آیا از جنبه انسانی است یا از دریچه مالی؟

اگر در حال اجرای یک پایلوت هستید، آیا آن را به دلیل درستی انجام می دهید؟ آیا ذینفعان مناسبی دارید که واقعاً به آنچه در حال انجام است علاقه مند هستند؟ آیا واقعاً معیارهای موفقیت را از قبل تعریف کرده اید و آیا واقعاً در بلندمدت قابل اندازه گیری است؟ و آیا سازمان در صورت موفقیت آمیز بودن آن را به پیش می برد؟

و البته، آیا افراد مناسبی دارید؟ آیا آنها برای حمایت از این حرکت رو به جلو آموزش دیده اند؟ و آیا پرونده تجارت مالی پابرجاست؟ هیچ چیز بدتر از این نیست که بخواهید چیزی را انتخاب کنید و بفهمید که از نظر اقتصادی، هرگز کارساز نخواهد بود. می تواند در چندین زمینه به همان اندازه که موفق باشد شکست بخورد.

بینش سازنده:

  • آنچه در وهله اول باعث تغییر شد باید به شناسایی معیارهای مناسب کمک کند. این لزوماً مربوط به یکپارچگی داده ها، و یکپارچه سازی داده ها و نحوه عملکرد آن نیست. این در مورد این است که آیا شما از انجام کاری که انجام می دهید سود کسب و کار می برید؟ بنابراین، KPIهایی که باعث می‌شوند که بیشتر حول خروجی متمرکز شوند – در مقابل تمرکز بر کیفیت داده‌ها چه چیزی می‌خواهید به دست آورید.
  • فرض این است که تغییر همیشه بر یک تجارت تحمیل می شود. با این حال، ما باید به پویایی برسیم که در آن کسب و کار شروع به جلو بردن بخشی از این تغییر کند. آیا می توانید مفهوم و ارزش را اثبات کنید؟ و اگر می‌توانید ارزش خود را ثابت کنید، این است که چگونه آن را بفروشید و آن را برای رهبران کارخانه، مدیران زنجیره تامین و غیره جذاب کنید، این فناوری را به کار بگیرید، روی آن سرمایه‌گذاری کنید و از استقرار در تجارت حمایت کنید. این آزمایش نهایی اسید است – آیا کسب و کار خواهان تغییر است و آیا اراده ای برای پیشبرد آن وجود دارد؟
  • من نگرانم که اگر تغییر را بیش از حد تحت فشار قرار دهید، ممکن است آن را به سمت مخاطبانی که لزوماً آن را نمی‌خواهند، سوق دهید. اگر واقعاً می‌خواهید درگیری نهایی را به دست آورید، باید پویایی را تغییر دهید.

چگونه سازمان ها (به ویژه بازیگران بزرگتر با عملکردهای متعدد) می توانند در ارائه راه حل های دیجیتال سازماندهی بهتری داشته باشند؟

هر سازمانی در حال گذراندن سطحی از دیجیتالی شدن است. با این حال، برخی از کسب‌وکارها قابلیت‌های فروش داخلی را برای آنچه که این تغییر به کسب‌وکار باز می‌گرداند، راه‌اندازی می‌کنند. بپرسید که آیا از منظر فناوری اطلاعات با همتایان تجاری خود رابطه خوبی دارید و آیا کسب و کار و فناوری اطلاعات را با هم ترکیب می کنید.

برخی از کسب‌وکارها دیکته کرده‌اند که فکر می‌کنند از یک معیار سطح بالا به کجا می‌خواهند بروند و چگونه دیجیتال بخشی از آن می‌شود. موارد دیگری نیز وجود دارد که فناوری اطلاعات از یک مرکز هزینه دور می‌شود و ارزش ملموس‌تری ارائه می‌کند – در اصل یک تیم فروش داخلی برای فروش آن مفاهیم و ایده‌ها به کسب‌وکار راه‌اندازی می‌شود. در برخی موارد، ممکن است با یک آزمایشگاه نوآوری پاپ آپ شروع شود و تیم هایی در اطراف تجزیه و تحلیل کسب و کار ایجاد شود تا به فروش داخلی قابلیت های فناوری اطلاعات کمک کنند.

بینش سازنده:

  • زمانی که من این کار را به خوبی دیده‌ام، جایی است که حمایت مالی از سمت کسب‌وکار صورت می‌گیرد – یافتن حامی در داخل کسب‌وکار که ذهن باز و به اندازه کافی برای دیدن پتانسیل‌ها آماده است و مایل به سرمایه‌گذاری در آن است. مردم بروند و این کار را انجام دهند. و سپس آن تیم به جای عملیات، پل ارتباطی فناوری اطلاعات می شود.
  • افراد عملیاتی کار بسیار دشواری دارند، یعنی ارائه، و آنها باید این زیرساخت را در اطراف خود ایجاد کنند. اما اگر متعلق به کسب و کار نباشد، راه به جایی نخواهد برد. آن یک نفر را در کسب و کار پیدا کنید که به اندازه کافی ذهنش باز باشد، و سپس آن را به آنها بفروشید، از آنها بخواهید وارد آن شوند و با آنها کار کنید. و سپس دیگران مزایای آن را خواهند دید. اما این اسپانسر احتمالا اولین قدم درست است.
  • ما به سطح متوسطی نیاز داریم که عملیات فناوری اطلاعات و تفکر رهبری را ترکیب کند و واقعاً نقش واسطه را ایفا کند. بدون آن، سرعت بخشیدن به این نوع نوآوری بسیار دشوار است، زیرا شما دو مجموعه بسیار متفاوت از افراد را با هم جمع می‌کنید و سعی می‌کنید به یک هدف مشترک برسید. و اینجاست که می بینید جنگ های  زیادی بین IT و بقیه کسب و کار رخ می دهد. کلید این است که به مردم توانایی تجسم مزایا و تخیل برای دیدن دنیای جدید را بدهیم.

خلاصه

عملیاتی شدن، سیستم های سنتی و فرهنگ حیاتی هستند. فناوری به وضوح یک بازی دارد، اما باید به روشی بسیار متعادل به آن نگاه کرد – هم فناوری، و هم پذیرش آن فناوری، بلکه افراد و فرآیندها.

هیچ راه‌حلی برای همه وجود ندارد، و هنگام اجرای برنامه‌های تغییر باید با همه چیز هماهنگ برخورد شود تا به بهترین نحو به روشی سریع و کارآمد ارائه شود.

همچنین، هرچه به کسب و کار و ذینفعان آن نزدیک‌تر باشید، می‌توانید شکاف بین آن‌ها و تغییری را که می‌خواهید اعمال کنید، کاهش دهید. سپس با نتایجی که می‌خواهید به دست آورید، رابطه متقابل بهتری خواهید داشت، اصطکاک کمتری خواهید دید و شانس بیشتری برای پیشبرد آینده را خواهید داشت. https://www.themanufacturer.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *