نوشته برد برگان11 نوامبر 2021
بر اساس مطالعهای که اخیراً در مجله Controlled Release منتشر شده است، به لطف محققان ژاپنی که به طور قابل توجهی یک داروی ضد افسردگی مغزی مؤثر تزریق شده توسط بینی را تقویت کردهاند، چنین چیزی ممکن است در آینده نزدیک اتفاق بیفتد.
تحقیقات اخیر مفهوم جدیدی را برای سیستم های دارورسانی تشکیل می دهد و راه حلی تکنولوژیکی را توصیف می کند که می تواند پیامدهای گسترده ای برای تحقیقات عصبی-دارویی داشته باشد.اما، مهمتر از همه، مشاهده شد که در عرض 20 دقیقه اثر می گذارد. و این راه را به روی روشهای آیندهنگر تحویل مغز، از جمله نانوبیوتکنولوژی، علاوه بر مهندسی ژنتیک (البته برای بزرگسالان) باز میکند.
با وجود موانع سرسختی مانند جذب سیستمیک، تخریب سریع دارو، حمل و نقل آکسونی، و نسبتا تهاجمی که اغلب توسط تکنیکهای مرسوم مورد نیاز است، وارد کردن دارو به مغز برای درمان بیماریها از لحاظ تاریخی برای دانشمندان یک افق چالشبرانگیز باقی مانده است. بنابراین محققان ژاپنی برای تقویت این روش و موثر ساختن آن به اندازه سایر تکنیکهای تحویل دارو، تلاش کردند تا دارورسانی به مغز را افزایش دهند. این کار با افزودن توالی هایی برای افزایش نفوذپذیری سلولی، علاوه بر توانایی جلوگیری از تخریب، به یک داروی ضد افسردگی به نام پپتید شبه گلوکاگون 2 انجام شد. اما این کار آسان نبود.
روشهای امروزی تزریق مستقیم دارو به مغز، که به عنوان تجویز داخل بطنی مغزی (ICV) شناخته میشود، قابل درک است که تهاجمی هستند. روشهای جایگزین، از جمله تجویز داخل بینی، با مشکلاتی مواجه شدند که ارزش آنها را کاهش داد، از جمله نفوذ ناپذیری سلولی و حتی زمانی که دارو به مغز رسیده و به نورونها نفوذ میکند، توانایی آنها برای تأثیرگذاری بر مغز اغلب به دلیل کاهش سریع قدرت دارو، علاوه بر انتقال آکسونی آهسته کاهش مییابد.
تیم تحقیقاتی مجموعه ای از محققان ژاپنی تحت رهبری پروفسور چیکاماسا یاماشیتا از دانشگاه علوم توکیو است. تیم با ادغام تلاش ها و منابع، سرانجام موفق شد پپتید-2 شبه گلوکاگون (GLP-2) را در مدل افسردگی موش تجویز کند. با توجه به مطالعه اخیر، تغییراتی که در این دارو انجام شد به آن اجازه داد سریعتر حرکت کند بدون اینکه تخریب شود، در حالی که همچنان همان اثرات درمانی ICV را نشان میدهد.
پروفسور یاماشیتا در یک پست وبلاگی از دانشگاه علوم توکیو گفت : اگرچه بیش از 20 سال تحقیقات فوق العاده ای در مورد IDD انجام شده است، من متعجب بودم که چرا از آن استفاده عملی نشده است. سپس متوجه شدم که بیشتر تحقیقات IDD بر انتقال دارو از طریق اپیتلیوم بویایی متمرکز شده است که 2٪ را تشکیل می دهد.. از طرف دیگر، تیم من بر انتقال مرکزی داروها از طریق 98 درصد باقیمانده چنین مخاطی – اپیتلیوم تنفسی، به ویژه از طریق عصب سه قلو متمرکز شد.
تیم دانشمندان با GLP-2 کار کردند که یک نوروپپتید شناخته شده برای نشان دادن اثرات درمانی حتی در افسردگی مقاوم به درمان است. از آنجایی که بسیاری از داروهایی که به سرعت وارد بدن می شوند کارایی خود را در اثر تخریب اندوزومی در سلول های زنده از دست می دهند، تیمی از ژاپن تصمیم گرفتند یک توالی مشتق از پپتید را به GLP-2 اضافه کنند که به عنوان دنباله تسریع کننده نفوذ PAS شناخته می شود. این توالی دارو را قادر می سازد تا برای مدت طولانی تری از تخریب جلوگیری کند. دانشمندان همچنین توانایی این دارو را در “ضربه زدن” به اپیتلیوم تنفسی و سایر سطوح داخل بدن ارتقا دادند که نفوذ آنها می تواند اثربخشی را کاهش دهد. و آنها دریافتند که داروی اصلاح شده از نظر درمانی در مدل افسردگی موش در عرض 20 دقیقه، قابل مقایسه با تجویز ICV است. در حالی که یک دستاورد بزرگ در داروهای ضد افسردگی تزریق شده از طریق بینی است، اما این یک گام به سوی آینده نانوبیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک است. دو میدان نوپا با کاربردهای به ظاهر بی حد و حصر.