همیشه برای داشتن یک دیدگاه درست درباره موقعیتهای شغلی دیگران بایستی خود را در جایگاه او قرار داد و سعی نمود تا از دید او به موضوعات و مسائل نگاه کرد. در حل تعارضات شخصی و سازمانی این روش به کاهش تنش کمک میکند. تعارضاتی که بین کارکنان و مدیران به وجود میآیند هم از این امر جدا نیستند. اما قصد ما پرداختن به موضوع تعارضات سازمانی نیست بلکه این موضوع است که درباره مسائلی که در تغییر و تحولات سازمانی باید به آن توجه داشت، میباشد. مشارکت فکری از ایجاد زمینههای طرح دیدگاه افراد شروع میشود. شما به عنوان یک مدیر تصور کنید: ضمن درک نقش خود در استراتژی نوآوری سازمان خود، از این روش استفاده و از نظرات همکاران آگاه شوید و شروع به ایجاد استراتژی کنید. در این مسیر، شما یاد میگیرید که چگونه، چشم اندازی بسازید و بتوانید در اجرای آن با آنها ارتباط برقرار کنید.
چه چیزی در این میان میتواند الهام بخش شما باشد. این امر روشهایی را در اختیار شما قرار میدهد که میتوانید از تیم خود برای ایجاد ایدههای خلاقانه و نوآورانه الهام گرفته و روشهایی برای ایجاد فرهنگ نوآوری در سازمانتان ایجاد میشود.
مورد دیگر نحوه پیاده سازی است. مشارکت و ارتباط با کارکنان حتی اگر برخی از آنان با برخی موضوعات مخالف باشند راحتتر شروع شده و اجرای نوآوریها با توسعه راه حل خلاق و پایدار انجام میشود.
اما این تفکر با تلفیق با یک برنامه آموزشی برای درک رویکردهای مختلف نوآوری و استفاده از نظرات مختلف و مطالعات موردی برای افزایش اعتماد به نفس در تبدیل ایدههای نوآورانه به موفقیت بسیار مهم است.
در این میان مدیران باید موضوعاتی همانند موضوعات زیر را در ذهن کارکنان خود فعال کنند و شخصا نیز به تفکر درباره آن بپردازند:
- ایجاد چشم انداز و توسعه فرهنگ نوآوری برای دستیابی به آن چشم انداز.
- مشارکت ذینفعان برای ایجاد ایدههای خلاق.
- اجرای نوآوریها را به طورموثر و ارزیابی آنها.
- ایجاد فرهنگ نوآوری پرجنب و جوش.
- افزایش قابلیتهای مدیریتی پویا برای نوآوری.
- پذیرش انتقاد نسبت به روشهای رایج کارهای جاری.