جهان ما حتما زیباست که همه علاقه دارند هرچه زودتر به وضعیت قبل دربیاید . زودتر به کافه ها و مساجد و ورزشگاهها باز گردند. ولی حتما برای خیلی ها هم زیبا نیست ولی برای حفظ حداقل شرایطی که برای ادامه زندگی نیاز دارند باید بکار هایشان باز گردند . با این شرایط بیاد برخی اصطلاحات جدید و یا قدیمی می افتیم که یکی از آنها دره ی وهمی است .
Uncanny valley
تعجب نکنید که دره ی وهمی فرضیهای در زیباییشناسی است ، شاید قدری فلسفی و وابسته به موضوع تکنولوژی های نوین . بر اساس این فرضیه، اگر ویژگیها و حرکتهای یک پدیده مصنوعی مثل یک ربات و یا یک برنامه موجود در یک ماشین صنعتی تقریباً همانند نمونه طبیعی آن باشد که در هر حال تفاوتهایی دارد که شاید ناچیز باشند اغلب کسانی که آن را می بینند نسبت به آن حس دافعه خواهند داشت. این یک فرضیه است . شاید کودکان از یک ربات سخنگو خیلی هم خوششان بیاید ولی عموما اینگونه نیست. بصورت کمی علمی تر می توان گفت منظور از «درّه» در این جا افت منحنی «پذیرش زیباییشناسانه» پدیده برای بینندگان است، هر چه که شباهت پدیده یا کالا یا برنامه مورد بررسی به نمونه طبیعی بیشتر میشود. نمونههای این رفتار در رباتیک و پویانمایی سهبعدی رایانهای مشاهده میشود.
اگر کمی واضح تر بگوییم این فرضیه می گوید که اگر ظاهر یک ربات هر چه بیشتر شبیه به یک انسان واقعی شود، در ابتدای برخورد واکنش احساسی برخی از بینندگان به ربات مثبتتر است ، ولی از مرحلهای به بعد این واکنش به سرعت افت کرده و تبدیل به حس دافعه میشود. با این حال، اگر شباهت ربات به چهره انسانی آن قدر زیاد شود که از چهره انسان واقعی قابل تشخیص نباشد، واکنش احساسی دوباره مثبت میشود و به درجه همذاتپنداری بین انسان و ربات میرسد.
تعدادی تئوری برای توضیح مکانیسم شناختی اساسی این پدیده ارائه شده است که یکی از آنها تعریف مذهبی از هویت انسانی است . وجود موجودات مصنوعی اما شبیه انسان از سوی برخی به عنوان تهدیدی برای مفهوم هویت انسانی تلقی می شود. نمونه ای را می توان در چارچوب نظری روانپزشک ایروین یالوم یافت. یالوم توضیح می دهد که انسان برای جلوگیری از اضطراب وجودی ناشی از مرگ ، دفاعی روانشناختی ایجاد می کند. یکی از این دفاعها ، تخصص است ، باور غیرمنطقی که پیر شدن و مرگ به عنوان محورهای اصلی زندگی برای همه دیگران بلکه خودشان اعمال می شود. تجربه یك روبات “زنده” بسیار انسانی می تواند چنان غنی و قانع كننده باشد كه اندیشه های “تخصص” و دفاع وجودی انسان را به چالش بكشد و اضطراب وجودی را برانگیزد. در فرهنگ عامه ، خلقت موجودات شبیه به انسان اما بی روح ، غالباً غیر عاقلانه نشان داده می شود .
تضاد و نشانه های ادراکی. اثر منفی مرتبط با محرکهای غافلگیرانه با فعال سازی بازنمودهای شناختی متضاد تولید می شود. تنش ادراکی زمانی اتفاق می افتد که فرد نشانه های متضاد را به عضویت در گروه بدست می آورد ، مانند زمانی که یک شکل انسان دوستانه مانند یک روبات حرکت می کند ، یا ویژگی های قابل رویت دیگری دارد. این درگیری شناختی به عنوان ناراحتی روانشناختی تجربه می شود ، دقیقاً مانند ناراحتی که با ناهمخوانی شناختی تجربه می شود و مطالعات متعددی از این احتمال پشتیبانی می کند.
وقتی این مطالب را می خوانیم به شرایط فعلی خود در ارتباط با جامعه و نیز نزدیکانمان شباهت دارند . آیا ما هم اکنون در یک دره ی وهمی نسبت به همنوعان خود هستیم؟
آنا وینر ، نویسنده ای است که قبلا کتابی راجع به سیلیکون ولی نوشته و در آن ، فرهنگ و فن آوری نوپا را تشریح می کند کتاب جدید او با عنوان “دره وهم : یک خاطره” منتشر شده است. او درباره این کتاب می گوید که :
“بسته به اینکه شما از چه کسی جه جیزی می خواهید ، نقطه اوج یا نقطه حضیض متفاوت است ، مثلا آغاز یا پایان دره سیلیکون برای مشاهده گران متفاوت است. بدین معنا که آنچه که بدبینان آن را حباب می نامند ، خوش بینان به نام آینده از آن نام می برند، و برخی همکاران آینده شناس من ، ببر اساس دیدگاه فرسودگی تاریخی جهان ، می گویند وضعیت اکوسیستم در آینده اکوسیستم بی هوا نامیده می شود.
“سال های گذشته سالهای خوش بینی در عصرجدید بود: خوش بینی بدون هیچ مانعی ، محدودیتی ، بدون ایده های بد. خوش بینی به سرمایه ، قدرت و فرصت. هر جا پول کاری را دست می کرفت ، تکنسین ها و مدیران موظف بودند آنرا دنبال کنند. اما کلمه “اختلال” گسترش یافت ، و همه چیز آسیب پذیرشد. از موسیقی و نت هایش ، آشپزی در خانه ، خرید برای خانه ، برنامه ریزی عروسی ، بانکداری ، خطوط اعتباری ، تمیز کردن منزل خشک و هزاران موضوع که در وب سایتی که به مردم اجازه می دهد وسایل نقلیه استفاده نشده خود اجاره دهند ، نگهداری از حیوانات اهلی و پیاده روی با سگ ، اپلیکیشن مخصوص کوپن و کارهای دیگری که با کلاه برداری و شکست مواجه شدند.
“این وضعیت مانند دوره ظهورتک شاخها بود: سرمایه گذاران آنها با ارزش بیش از یک میلیارد دلار شروع به سرمایه گذاری کردند. یک سرمایه دار برجسته در یک روزنامه تجاری بین المللی اعلام کرده بود که نرم افزار در حال خوردن جهان است ، ادعایی که متعاقباً در عرصه های بی شماری از انتشارات مطبوعاتی ذکر شده است که گویی اثبات چیزی است – گویا این فقط یک استعاره بی محتوی نبود ، بلکه همراه با شواهدی بود.
“بیرون از دره سیلیکون ، به نظر می رسید مقاومت جدی در مورد هر یک از این موارد وجود دارد. یک احساس غالب وجود داشت که ، درست مثل آخرین حباب ، از این اتفاق عبور خواهد شد و این نیز می گذرد. در همین حال ، این صنعت فراتر از نظرگاه آینده پردازان و علاقه مندان به سخت افزار گسترش یافت و به عنوان یک زیر ساخت زندگی روزمره در نقش جدید خود مستقر شد.
“نه این که من از این ها آگاه بودم – نه . اما توجه می کردم. من حتی در تلفن خود هم برنامه ای نداشتم. من تازه بیست و پنج ساله شده بودم و با یک هم اتاقی در حاشیه بروکلین زندگی می کردم ، در یک آپارتمان با مبلمان دست دوم. من یک زندگی شکننده اما قابل قبولی داشتم. من به عنوان دستیار در یک آژانس ادبی کوچک در منهتن کار می کردم . اما زندگی من داشت با جدایی از دوستان عزیزم که من اضطراب اجتماعی خود را بر آنها تحمل می کردم ، از هم می پاشید .در درجه اول با دور شدن از آنها.اما با گذشت سه سال توجه من عمیقتر شد و با نگاهی دقیقتر به دره سیلیکون از آن فراموشی بیرون آمدم و از این موضوع راضی بودم. این طور نیست که من یک آدم منفعل بودم . اما من هرگز به بخش تجارت ورود نکردم. که مانند هر کس دیگری دارای یک میز کار باشم ، در عوض من اکثر ساعات وقت خود را صرف دیدن کامپیوتر ، تایپ کردن و نوشتن کردم. تا حاصل آن شد این کتاب .
او در این کتاب جنبه های واقعی پیشرفت های فناوری و دره ای وهمی را که برای مردم ایجاد نموده است توضیح می دهد.
با شروع و گسترش سریع ویروس کرونا ما به خانه ها رفتیم و با اطرافیانمان بیشتر زندگی کردیم و از مواهب زندگی دیجیتال بیشتر استفاده کردیم و………. اما دره ی وهمی در جلویمان باز شده بود و ناگهان خود را در آن یافتیم. موضوعات اجتماعی نیز بروز کردند.
دولت چین هنگامی که ووهان و دیگر شهرهای استان هوبی را در 23 ژانویه تعطیل کرد ، دست به اقدامی چشمگیر زد. گزارش های زیادی درباره چگونگی اعمال محدودیت های دولت و ایجاد فضای جنگ “مانند” برای جلوگیری از گسترش ویروس وجود دارد. امادولت توانست تا حدودی بسیار قاطعانه عمل کند ، زیرا این یک کشور با قدرت متمرکز است که قادر به تحریک حرکت ، کار و فعالیت های مردم خود است.
اما بر عکس :
اگرچه دموکراسی ها نمی توانند مردم خود را به آسانی وادار به اینگونه کارها کنند ، اما دولتهای دموکراتیک مزایای دیگری دارند که در مواقع بحران به مردم کمک می کند. از همه مهمتر ، دولت های دموکراتیک شفاف تر هستند ، نسبت به مردم پاسخگو تر هستند و بازارهای آزاد دارند که افراد را برای یافتن راه حل های خلاقانه برای مشکلات آزاد می گذارند. این مزایا بسیار زیاد است.
اما این موضوعات باز هم ما را به مفهوم دره وهمی می کشاند. در امریکا برخی نگران هستند که ایالات متحده به درون دره وهمی دموکراسی فرو رود. به اعتبار دید آنها نهادهای دولتی شفاف و شرکتهای بزرگ و کامل می توانند برای حل مشکلات با هم همکاری کنند.برعکس ، هر گزارشی که در مورد پاسخ دولت ایالات متحده به دیروس کرونا منتشر می شود این است که دولت بر مزایایی که دموکراسی ها برای رفع بحران ها در دست دارند ، بی توجه است. به عنوان مثال ، دولت در تلاش است تا با تلاش برای طبقه بندی جلسات دولت در مورد نحوه پاسخ به ویروس ، مانع نوآوری بنگاه های خصوصی و پزشکان خط مقدم در راه هایی شده است که می تواند به افزایش آزمایشات کرونا کمک کند.
این تقریباً بدترین وضعیت در جهان است. در چین بنا به اظهارات غربی ها ، دولتی با نهادهای غیر شفاف ، “راه حلها” را از بالا به پایین دیکته می کند و موفق می شود ، اما در دنیای دموکراتیک دولت برای انجام اقدامات چشمگیر تعلل می کند .
بار دیگر دره ی وهمی ظهور می کند . آنچه که می بینیم با آنچه فکر می کردیم متفاوت است . آیا وضعیت درست می شود .
پرسش اصلی تر این است که ما با این سیستمها دوباره احساس آرامش خواهیم کرد و محیط زیست بصورت پایدار نفس خواهد کشید یا به ونتیلاتوری دایمی نیازمند است؟