07 دسامبر 2021 -نویسنده: پاتریک فورث، رومن دو لوبیه، سایبال چاکرابورتی، تائوسف چارانیا، و ماتئو ماگنولی
همانطور که آخرین بررسی ما نشان می دهد، یک تحول موفق منجر به افزایش سودآوری و پیشرفت های استراتژیک می شود. اما شرکت های زیادی به آن را دست نمی یابند.
فراتر از این سوال مهم که چگونه می توان یک تحول دیجیتال موفق را ارائه کرد، سه سوال دیگر وجود دارد که ما زیاد می شنویم. شرکتهای بخش من چگونه هستند؟ آیا مدرکی وجود دارد که دگرگونی ها نتایج واقعی را ارائه می دهند؟ و رهبران برنامه های تحول خود را کجا متمرکز می کنند؟ تحقیقات جدید BCG پاسخ هایی را در این رابطه ارائه می دهد.
موفقیت شرکت
دادههای تحقیق ما در سال 2021، که شامل بیش از 850 شرکت در سراسر جهان است، نشان میدهد که تنها 35 درصد از شرکتها به اهداف تحول دیجیتال خود دست مییابند که نسبت به 30 درصد در سال 2020 کمی افزایش یافته است.
افزایش اندک ممکن است منعکس کننده یک “اثر تجربه” باشد زیرا دانش در مورد شش عامل موفقیت که در مطالعه 2020 توضیح دادیم – عواملی که در مجموع شانس موفقیت در تحول را از 30% به 80% تغییر می دهند. اما بهبود اندک در چند عامل کافی نیست. تحقیقات ما نشان داده است که شرکت ها برای نشان دادن نتایج واقعی باید در هر شش عامل امتیاز 8 یا بالاتر را کسب کنند.
ما تحقیقات را بر اساس بخش تقسیمبندی کردهایم – برای اینکه ببینیم شرکتها چگونه در اولویتهای تحول دیجیتال در بخش شما عمل میکنند، صنعت خود را در زیر انتخاب کنید.
نتایج واقعی
نکته اصلی در مورد تحولات دیجیتال این است که آنها تأثیر مالی واضح و قابل توجهی ایجاد می کنند. به طور متوسط، شرکتهایی که به شش عامل موفقیت پرداختند، 21 درصد افزایش EBIT در کسبوکارهای محدوده تحول را گزارش کردند، در حالی که به طور متوسط برای شرکتهایی که این کار را نکردند، تنها 10 درصد افزایش داشتند.نمودار را ببینید، “شرکتهای منطقه برنده، بدون توجه به سطح سرمایهگذاری، با حاشیه قابل توجهی بهبود EBIT بالاتری ایجاد میکنند.”
ارتقای عملکرد تا حد زیادی مستقل از تمرکز تحول بود، که نشان میدهد شرکتها در یکی از اجزای کلیدی یک استراتژی یکپارچه کار خوبی انجام میدهند: تمرکز برنامههای تحول بر جایی که میتوانند بیشترین ارزش را داشته باشند. و در حالی که به نظر می رسد حداقل آستانه سرمایه گذاری برای موفقیت یک تحول دیجیتالی وجود دارد، تحقیقات ما نشان داده است که موفقیت با مبلغی که برای این تحول هزینه می شود مشخص نمی شود، بلکه با پرداختن جامع به شش عامل کلیدی موفقیت مشخص می شود.
شرکتهایی که در موج اول تحول دیجیتال موفق بودهاند، موفقیت بسیار بیشتری را در مقیاسبندی این قابلیتها برای ایجاد تغییرات گستردهتر و پایدار گزارش میدهند. شرکتهای «منطقه برنده» – آنهایی که ارزش هدف تحول در آنها برآورده شد یا از آنها فراتر رفت و تغییرات پایدار ایجاد شد – به طور متوسط 1.5 برابر بیشتر از شرکتهایی که در «منطقه بدبختی» بودند، موفقیت دستیافتهتری را در مقیاسبندی قابلیتهای دیجیتال در کل سازمان گزارش میدهند ، کمتر از نیمی از ارزش هدف آنها بوده و هیچ تغییر پایداری ایجاد نکرده است. این یک مزیت بزرگ است ، همانطور که بسیاری از مدیران به ما می گویند، ارائه یک “موفقیت در راه حل” یک چیز است اما انگیزه پذیرش فناوری های جدید و روش های کار در مقیاس در بخش ها و مناطق کاملاً چیز دیگری است.
تمرکز رهبران
برای شرکت هایی که قبلاً موج اولیه برنامه های تحول را افزایش داده اند، تأکید به وضوح از مهندسی مجدد دیجیتال به نوآوری تغییر می کند. نمودار را ببینید، شرکت ها از مهندسی مجدد به نوآوری تغییر می کنند، زیرا آنها با موفقیت اولین موج تحول دیجیتال خود را افزایش می دهند. این شرکت ها از اولین موج تحول دیجیتال برای پرداختن به اصول اساسی کسب و کار اصلی خود، یعنی مهندسی مجدد دیجیتال سفرهای مشتری و همچنین کانال های فروش و بازاریابی و استفاده از راه حل های دیجیتال برای بهبود بهره وری استفاده کردند.. اکنون، شرکتهایی که با موفقیت تغییرات خود را افزایش دادهاند، تمرکز خود را به نوآوری تغییر دادهاند – هم در هسته و هم با سرمایهگذاریهای جدید. موارد دیجیتال موفق در حال افزایش هستند، و از آنجایی که آنها از مهارت های دیجیتال خود برای نوآوری سریعتر و بهتر استفاده می کنند، شکاف بین تغییر کنندگان دیجیتال برنده و رقبای عقب مانده آنها بیشتر می شود.