نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

5 آذر 1403 3:39 ق.ظ

چگونه اکوسیستم های کسب و کار اقدام جمعی در برابر تغییرات آب و هوا را فعال می کنند

12 نوامبر 2021

توسط دیوید زولوآگا مارتینز، مارتین ریوز و اولریش پیدون

سازمان‌دهندگان بزرگ‌ترین اکوسیستم‌های کسب‌وکار مبتنی بر فناوری امروزی به‌طور منحصربه‌فردی در موقعیتی قرار دارند که به انجام اقدامات زیست محیطی جمعی کمک کنند.

جوامع بشری توانایی برجسته ای برای حل مسائل پیچیده کنش جمعی دارند و در 400 سال گذشته عمدتاً از طریق مکانیسم دولت-ملت این کار را انجام داده اند. با این حال، دولت‌ها رسیدگی به مشکلات اقدام جمعی را که در مقیاس جهانی هستند به ویژه چالش برانگیز می‌دانند.

همه‌گیری کووید-19 هم نشان می‌دهد که دولت‌ها چقدر قدرت دارند و چقدر سخت است که وقتی چالش‌ها از مرزهای ملی فراتر می‌روند، هماهنگ عمل کنند.  COVAX، تلاش بین‌المللی برای اطمینان از دسترسی عادلانه به واکسن‌های کووید-19، بیش از 365 میلیون دوز را به برخی از فقیرترین کشورهای جهان ارسال کرده است. با این حال، ناسیونالیسم واکسن همچنان آشکار است، با وجود اینکه تحقیقات نشان می‌دهد که کشورهای ثروتمند واکسن‌ها را ذخیره می‌کنند. بهتر است آنها را به اشتراک بگذارید “برای کاهش بار بیماری در کشورهایی که دسترسی کمتری دارند، کاهش هزینه های مراقبت مداوم برای ورود موارد، و به حداقل رساندن تکامل ویروس.”

اقدام جمعی تحت رهبری دولت در مقیاس جهانی در پاسخ به چالش‌های پیچیده در بازه‌های زمانی طولانی‌تر حتی محدودتر است – که دقیقاً در مورد تغییرات آب‌وهوایی صدق می‌کند، مسلماً بزرگترین تهدید وجودی شناخته‌شده بشریت. ما می دانیم که تخریب محیط زیست پیامدهای ویرانگری خواهد داشت، اما از آنجایی که آسیب به جای روزها یا هفته ها به تدریج در طول دهه ها رخ می دهد، ما کمتر تمایلی به انجام اقدامات قاطع داشته ایم. هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) اولین گزارش خود را در سال 1990 منتشر کرد، اما هفت سال طول کشید تا اولین توافق نامه الزام آور قانونی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، پروتکل کیوتو، ایجاد شود. هفت سال دیگر از اجرایی شدن پروتکل کیوتو گذشت. در طی این دوره 14 ساله، انتشار سالانه گازهای گلخانه ای جهانی 23 درصد افزایش یافته است

در حالی که هیچ شکی وجود ندارد که دولت ها باید نقشی مرکزی در اقدام اقلیمی ایفا کنند، ما باید همه منابع موجود را بسیج کنیم – از جمله قدرت شرکت های خصوصی.

ما فکر می کنیم دلیلی برای خوش بین بودن در مورد توانایی جامعه تجاری برای اقدام جمعی برای مقابله با تغییرات آب و هوا وجود دارد. اما به جای اینکه به تعهدات و تلاش‌های شرکت‌های «شبکه صفر» تکیه کنیم، باید از مکانیسم‌های هماهنگی پیچیده استفاده کنیم که هزاران شرکت مستقل را قادر می‌سازد در اکوسیستم‌های تجاری امروزی مشارکت کنند. مدل حاکمیتی که در پشت بزرگترین اکوسیستم‌های تجاری مبتنی بر فناوری امروزی قرار دارد، می‌تواند ابزار قدرتمندی برای اقدام جهانی آب و هوا باشد. معدود ارکستراتورها در قلب آن اکوسیستم‌ها توانایی و فرصت استراتژیک برای بسیج هزاران کسب‌وکار در سراسر جهان را دارند به روش‌هایی که تعداد کمی (اگر وجود داشته باشد) دیگر مکانیسم‌های هماهنگی موجود می‌توانند مطابقت داشته باشند. این همه مشکلات ما را حل نمی کند، اما می تواند به طور معناداری پیشرفت را تسریع کند.

چرا ما به اقدام جمعی تجاری نیاز داریم؟

بسیاری از کسب و کارها در حال حاضر در سطح فردی در مورد تغییرات آب و هوایی اقدام می کنند. حداقل یک پنجم از 2000 شرکت بزرگ دولتی جهان نوعی تعهد انتشار گازهای گلخانه‌ای صفر خالص (GHG) را پذیرفته‌اند. تلاش هایی از این دست از آنچه لازم است کمتر است .

برای شروع، انتشار CO2 با وجود افزایش تعداد توافقنامه ها و تعهدات اقلیمی همچنان در حال افزایش است. علاوه بر این، حتی اگر ما موفق به تحقق تمام تعهدات و اهدافی که دولت‌ها و کسب‌وکارها به آنها متعهد شده‌اند، باشیم، انتظار می‌رود دمای جهانی بسیار بالاتر از هدف تعیین‌شده در توافق‌نامه پاریس افزایش یابد.

برای بررسی کردن مسائل، ما فاقد استانداردهای واضح و مشترک برای اینکه چگونه کشورها و کسب و کارها باید تلاش های خالص صفر خود را دنبال کنند، نداریم و هیچ سیستم امتیازدهی قوی برای ارزیابی و پیگیری برنامه های اقدام آب و هوا نداریم. در میان 43 درصد از شرکت‌های راسل 1000 که تعهد خود را به کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای اعلام کرده‌اند، تنها 9 درصد تعهداتی را تعیین کرده‌اند که سناریوی ابتکار علمی مبتنی بر هدف (SBTi) را برای محدود کردن گرمایش جهانی تا 2 درجه سانتی‌گراد بالاتر از سطح پیش‌صنعتی تا سال 2100 برآورده می‌کنند. مطالعه در کالج امپریال لندن بیان می‌کند که انتخاب گازهای مختلف، زمان‌بندی متفاوت برای انتشار خالص صفر، و روش‌های مختلف تجمیع انتشار می‌تواند نتایج بسیار متفاوتی داشته باشد.

مشکل تبدیل تعهدات عالی به طرح‌های مشخصی که می‌توانند ارزیابی، اندازه‌گیری و مقایسه شوند، با این واقعیت که شرکت‌های منفرد ممکن است اثرات آب و هوایی غیرافزودنی داشته باشند، پیچیده‌تر می‌شود. استراتژی‌های خالص صفر تعریف شده توسط کسب‌وکارهای فردی حتی می‌توانند در برخی موارد نتایج کل مضری داشته باشند. برای مثال، شرکت‌هایی که متعهد به انتشار گازهای گلخانه‌ای خالص صفر هستند، اغلب استراتژی‌های «تغییر» را اتخاذ می‌کنند که بر تجارت کربن متکی است. بنابراین، کسب‌وکارهایی که به شدت کربن فشرده هستند، می‌توانند از نظر فنی و حسابداری به صفر خالص تبدیل شوند – بدون هیچ گونه کاهش واقعی در مقدار کلی کربنی که در جو منتشر می‌شود. استراتژی جبران توسط اقتصاد تجارت کربن محدود شده است. فقط تا زمانی کار خواهد کرد که قیمت کربن مطابق یا بیشتر از هزینه ای باشد که یک کسب و کار مایل است برای اجرای تعهد خالص صفر خود متحمل شود. با افزایش قیمت کربن، تشخیص اینکه آیا کسب‌وکارهایی که استراتژی جبران را اتخاذ کرده‌اند، به سمت تغییر مدل‌های کسب‌وکارشان سوق داده می‌شوند یا فقط از تعهدات زیست‌محیطی خود چشم‌پوشی می‌کنند، دشوار است.

حتی زمانی که کسب‌وکارها روش‌های فعالیت خود را برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تغییر می‌دهند، اگر نتوانند در هماهنگی با دیگران عمل کنند، ممکن است مشارکت‌های خود را باطل کنند. به عنوان مثال، تخمین زده می شود که کاهش 10 درصدی وزن خودرو می تواند منجر به بهبود 6 تا 8 درصدی مصرف سوخت شود. یکی از راه‌های دستیابی به این هدف، جایگزینی چدن و ​​فولاد سنتی با مواد سبک‌تر مانند آلومینیوم است. اما از آنجایی که تولید آلومینیوم همچنان به شدت به منابع انرژی سوخت فسیلی وابسته است، افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای مرتبط با تقاضای آلومینیوم بالاتر می‌تواند در برخی موارد خنثی کند. اثر مفید کاهش مصرف سوخت فسیلی مرتبط با وزن خودرو. 9 همانطور که در گزارش 2014 IPCC اشاره شد، استراتژی‌های کاهش برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای نیازمند یک “چشم‌انداز چرخه عمر” است که فعالیت‌های کسب‌وکارهای فردی را کاهش می‌دهد.

همانطور که اوضاع پیش می‌رود، دولت‌ها به سمت تعیین اهداف انتشار جهانی پیشرفت کرده‌اند، اما این اهداف مبهم هستند، اندازه‌گیری پیشرفت دشوار است و اجرای آن عملا غیرممکن است. برخی از کسب‌وکارها، به‌ویژه شرکت‌های بزرگ، متعهد شده‌اند که سهم خود را به اشتراک بگذارند – اما در مجموع، این تلاش‌های فردی به راحتی می‌تواند ناکافی باشد. آنچه مورد نیاز است، اقدام جمعی تجاری از نوع جدید است که اکوسیستم‌های تجاری عصر دیجیتال به‌ویژه از طریق عاملیت و کنش‌گری سازمان‌دهنده‌هایشان به‌طور منحصربه‌فردی در موقعیتی منحصربه‌فرد قرار گرفته‌اند.

قدرت ارکسترانورها

در کار قبلی‌مان، اکوسیستم‌های تجاری را به عنوان گروه‌های پویا متشکل از بازیگران اقتصادی تا حد زیادی مستقل تعریف کرده‌ایم که محصولات یا خدماتی را ایجاد می‌کنند که با هم یک راه‌حل منسجم را تشکیل می‌دهند. به طور خلاصه، اکوسیستم ها راهی برای سازماندهی کسب و کار های مستقل به منظور تحقق یک ارزش جمعی هستند. درسی که از گسترش و تکثیر اکوسیستم‌های کسب‌وکار می‌توان آموخت این است که شرکت‌های مستقل می‌توانند تحت شرایط خاص، مجموعه بسیار پیچیده‌ای از بازیگران و فعالیت‌ها را برای ایجاد ارزش، بدون تکیه بر سلسله مراتب فرماندهی و کنترل، با موفقیت هماهنگ کنند.

در حالی که اکوسیستم های کسب و کار متنوع هستند، ساختارهای حاکمیتی آن ها برخی از مشترکات کلیدی را نشان می دهند. اکوسیستم ها مدولار هستند زیرا اجزای آنها – کسب و کارهای متعددی که به آنها کمک می کنند – مستقل هستند و در عین حال به عنوان یک کل یکپارچه عمل می کنند، حداقل برای اهداف ارائه یک راه حل مشترک. مهم‌تر از همه، اکوسیستم‌ها توسط «سازمان‌دهندگان» که علیرغم داشتن قدرت قابل‌توجه بر ساختار و عملکرد اکوسیستم‌ها، کنترل سلسله مراتبی فعالیت‌ها را به کار نمی‌گیرند، همانطور که در اکثر شرکت‌ها و زنجیره‌های تأمین عمودی وجود دارد، کنار هم نگه داشته می‌شوند.

ارکستراتورها گره های مرکزی هماهنگی هستند که خلق ارزش جمعی یک اکوسیستم را ممکن می سازند. آنها معمولاً اکوسیستم و پلتفرم های هماهنگ کننده آن را می سازند، دیگران را به پیوستن تشویق می کنند، استانداردها و قوانینی را تعریف می کنند و در موارد درگیری به عنوان داور عمل می کنند. برخی از موفق‌ترین اکوسیستم‌های امروزی مانند موارد Alibaba، Amazon، Apple، Tencent، Facebook و Yandex حول پلتفرم‌های دیجیتال متعلق به ارکستراتور ساخته شده‌اند. ارکستراتورها به دلیل جایگاهی که در قلب اکوسیستم هایی دارند که می توانند صدها و حتی هزاران مشارکت کننده را ترکیب کنند، تأثیر فوق العاده ای دارند. آنها این قدرت را دارند که رفتارها را در سراسر شبکه های گسترده شرکا، اغلب در مقیاس جهانی، شکل دهند.

تحلیل های ما نشان می دهد که در طول 20 سال گذشته، ارکستراتورهای اکوسیستم به طور قابل توجهی از نظر اندازه، دسترسی و قدرت رشد کرده اند. در میان S&P 100، تعداد ارکستراتورهای اکوسیستم از 3 به 22 افزایش یافته است. مهمتر از آن، این 22 مورد 40 درصد از کل ارزش بازار S&P 100 را تشکیل می دهند. افزایش اکوسیستم ها در سهم تک شاخ های جدید نیز نشان می دهد. در ارتباط با آنها: 23 درصد از تک شاخ های جدید بین سال های 2015 تا 2021 مدل کسب و کار خود را بر پایه سازماندهی یک اکوسیستم تجاری بنا نهاده اند.

این حقایق سهم قابل توجه (و رو به رشد) فعالیت اقتصادی متمرکز بر اکوسیستم ها و در نتیجه دسترسی و قدرت هماهنگ کننده فوق العاده سازمان دهندگان آنها را نشان می دهد. با هزاران مشارکت کننده در هر اندازه ای که به طور جزئی یا کامل به اکوسیستم ها متکی هستند، ارکستراتورها به گره های مهم در برخی از بزرگترین و پیچیده ترین سیستم های هماهنگی جهان تبدیل شده اند.

چگونه اکوسیستم ها می توانند چالش را ساده کنند

اکوسیستم‌های تجاری می‌توانند اقدام بلندپروازانه اقلیمی را امکان‌پذیر کنند، اساساً به این دلیل که مشکل اقدام جمعی را که ما با آن روبرو هستیم ساده می‌کنند. به جای نیاز به هماهنگی بین هزاران شرکت در سطح جهان، اقدام تعداد انگشت شماری از ارکستراتورهای قدرتمند می تواند تأثیرات بزرگی داشته باشد زیرا می تواند مستقیماً تصمیمات مشارکت کنندگان اکوسیستم آنها را شکل دهد.

مورد آمازون را در نظر بگیرید که طبق آمار Marketplace Pulse تقریباً 1.5 میلیون فروشنده فعال دارد. هر هنجار یا استانداردی که آمازون انتخاب می کند به عنوان هماهنگ کننده اکوسیستم خرده فروشی جهانی که بر روی پلت فرم دیجیتال خود اجرا می شود اتخاذ کند، می تواند رفتار صدها هزار کسب و کار را شکل دهد. در سطح جهانی. و همین امر برای دیگر ارکسترها نیز صدق می کند. هنگام برخورد با مشکلی در مقیاس تغییرات آب و هوایی، چنین کاهش شدیدی در تعداد بازیگران کلیدی که تصمیمات آنها می‌تواند محوری باشد، منجر به دگرگونی بازی می‌شود، و یک اجماع عملاً غیرممکن را به پذیرش عملی هنجارها و شیوه‌های مشترک تبدیل می‌کند. چند بازیگر بی اندازه قدرتمند.

یکی از فضیلت‌های مهم اکوسیستم‌های کسب‌وکار، تنوع بسیار زیاد مشارکت‌کنندگانی است که می‌توانند از طریق تأثیر ارکستراتورها به طور جمعی عمل کنند. به طور خاص، اکوسیستم‌ها به تعداد زیادی از شرکت‌های کوچک و متوسط ​​دست پیدا می‌کنند – آن‌هایی که کمتر احتمال دارد تعهدات عمومی خالص صفر بدهند یا در واقع هر گونه اقدام یکجانبه آب‌وهوایی را انجام دهند. با این حال، «دم بلند» شرکت‌های کوچک و متوسط ​​(SMEs) در سرتاسر جهان برای رسیدگی واقعی به تغییرات اقلیمی به طور جمعی حیاتی است، زیرا SME‌ها 90 درصد کل کسب و کار ها ، 50 درصد اشتغال و بیش از 40 درصد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان را تشکیل می‌دهند. .

به یک معنا، اکوسیستم ها می توانند ایده «باشگاه های آب و هوایی» را که توسط ویلیام نوردهاوس برنده جایزه نوبل پیشنهاد شده است، تحقق بخشند. اقدام جمعی در مورد تغییرات اقلیمی به‌ویژه به دلیل مشکل سواری آزاد دشوار است: کسانی که اقدامات کاهش‌دهنده پرهزینه را انجام می‌دهند، مزایایی ایجاد می‌کنند که هیچ‌کس را نمی‌توان از آن حذف کرد، بنابراین کسانی که هیچ کاری انجام نمی‌دهند می‌توانند رایگان سوار شوند. برای حل مشکل سواری آزاد، نوردهاوس پیشنهاد می‌کند که کشورها باید «منطقه‌های باشگاهی» ایجاد کنند به گونه‌ای که «هزینه‌های باشگاه کاهش [انتشار گازهای گلخانه‌ای] گران قیمت باشد، در حالی که جریمه‌های عدم عضویت، تعرفه صادرات به منطقه باشگاه است. اکوسیستم ها می توانند کاری بسیار مشابه انجام دهند، به خصوص زمانی که به پلتفرم های دیجیتال متکی باشند. دسترسی به پلتفرم می‌تواند برای کسب‌وکارهای فردی بسیار سودمند باشد، اما سازمان‌دهندگان می‌توانند این موضوع را بپذیرند که مشارکت‌کنندگان حقوق خود را از نظر پایبندی به هنجارهای زیست‌محیطی دقیق بپردازند، در حالی که محرومیت از این پلتفرم یا هزینه‌های بالاتر دسترسی به پلتفرم می‌تواند به عنوان جریمه برای غیرعضو عمل کند. . ارکستراتورها این قدرت را دارند که در دنیای تجارت پویایی کنش جمعی آنچه نوردهاوس به عنوان “بهترین امید برای هماهنگی موثر” برای مهار گرمایش جهانی توصیف کرده است، تکرار کنند.

اکوسیستم های کسب و کار دارای یک ویژگی واجد شرایط مهم دیگر هستند: توانایی انجام آزمایش و نوآوری به سمت راه حل های جدید. یکی از جنبه های مهم مشکل چالش آب و هوا این است که ما در حال حاضر همه راه حل های نهایی را نمی دانیم. ما باید راه خود را به سمت آنها تکرار کنیم. تغییرات اقلیمی به همان اندازه چالش نوآوری است که اجرای آن. بنابراین، هر مکانیسم حاکمیتی باید ماهیت خود را تکامل بخشد. اکوسیستم‌های منفرد می‌توانند ساختارهای مدولار خود را برای کشف، انطباق و تکرار راه‌حل‌ها به کار گیرند. از طریق پلتفرم‌های دیجیتال، یادگیری می‌تواند به سرعت و به آسانی برای شبکه‌های مشارکت‌کننده گسترش یابد تا به طور مداوم رویکردهای خود را نسبت به یک مشکل رایج متعادل کنند. از آنجایی که اکوسیستم های متعدد همین کار را انجام می دهند، مزیت بیشتری از آزمایش های موازی و چندگانه وجود دارد.

علاوه بر این، فناوری‌های دیجیتالی قوی که اکثر بزرگترین اکوسیستم‌های امروزی را نیرو می‌دهند، می‌توانند تا حد زیادی به سمت پر کردن «شکاف امتیازگیری» پیچیده کاهش‌های زیست‌محیطی پیش بروند. همانطور که در بالا ذکر شد، ارزیابی و مقایسه تعهدات صفر خالص امروزی عملاً غیرممکن است، تا حدی به این دلیل که استانداردهای قوی در مورد محدوده و معیارهای برنامه‌های کاهش انتشار وجود ندارد و جریان مداوم داده‌های ثابت وجود ندارد. ابزارهای دیجیتال می توانند از نظر تعیین استانداردهای واضح، جمع آوری داده های پیشرفت، و ارائه تصویری دقیق از پیشرفت که شفافیت را در داخل و داخل یک اکوسیستم ایجاد می کند، تفاوت ایجاد کنند.

چگونه ارکستراتورهای اکوسیستم می توانند تفاوت ایجاد کنند

برای بهره‌مندی از مزایای اقدام جمعی مبتنی بر اکوسیستم در مورد تغییرات آب و هوا، سازمان‌دهندگان باید استانداردهای دقیق انتشار گازهای گلخانه‌ای را به عنوان یکپارچه از هنجارهای حاکم بر اکوسیستم خود اتخاذ کنند. آنها می توانند از این طریق هزاران مشارکت کننده را که به نفع آنها حفظ دسترسی به اکوسیستم است بسیج کنند. در حالی که بسیاری از ارکستراتورها – از جمله آمازون – در حال حاضر کسب و کارها را در زنجیره تامین خود بسیج می کنند، ما در اینجا در مورد چیز بلندپروازانه تری صحبت می کنیم زیرا مجموعه عظیمی از مشارکت کنندگان در اکوسیستم آمازون بسیار فراتر از محدودیت های عملیات خود هستند.

پس چگونه می تواند کار کند؟ ما فکر می‌کنیم که چند قدم مشخص وجود دارد که ارکستراتورها می‌توانند بردارند.

تاثیر آب و هوا در سطح اکوسیستم را ارزیابی کنید. ارکستراتورها باید در مورد تمام فعالیت های بالادستی و پایین دستی مرتبط با کسب و کار خود یا شرکت های مشارکت کننده خود فکر کنند. برجسته ترین اثرات و خطرات زیست محیطی کجاست؟ چه گروه‌ها یا انواعی از مشارکت‌کنندگان مسئول بالاترین میزان مصرف انرژی یا انتشار گازهای گلخانه‌ای هستند؟ ردپای کل اکوسیستم چقدر است؟ ردیابی اثرات زیست محیطی در زنجیره تامین خود در حال حاضر در میان برخی از بزرگترین کسب و کار های جهان یک روش استاندارد است. برای مثال، اپل مجموع ردپای کربن 22.6 متریک تن CO2 را گزارش می دهد که 71 درصد آن مربوط به کل زنجیره ارزش تولید محصول، از جمله تامین کنندگان آن است. شبکه ای از مشارکت کنندگان اکوسیستم.

شبکه مشارکت کنندگان را نقشه برداری و درک کنید. ارکستراتورها می توانند به طور موازی نقشه واضحی از شرکای تجاری خود تهیه کنند تا مشارکت کنندگان و فرآیندهایی را که برجسته ترین تأثیرات آب و هوایی را به حساب می آورند شناسایی کنند و تعیین کنند که کجا هستند. روابط با عوامل درگیر چقدر قوی است؟ آیا آنها معاملات برای یکبار هستند یا مشارکت های پایدار؟ بیشترین پتانسیل برای کاهش ردپا از نظر اندازه، قابلیت جایگزینی، پذیرش فناوری و تمایل کجاست؟

به طور مشترک اهداف دقیقی را برای اکوسیستم تعیین کنید. بازیگران کلیدی – از جمله مشارکت کنندگان بزرگ – را درگیر کنید تا در مورد آنچه که اکوسیستم باید به طور جمعی از نظر اقدامات اقلیمی به دست آورد به توافق برسند. اهداف باید جسورانه و با شواهد علمی محکم پشتیبانی شوند. سازمان‌هایی مانند ابتکار اهداف مبتنی بر علم (SBTi) برای حمایت از ارکستراتورها در تلاش‌هایشان برای تعیین جاه‌طلبی‌های درست و مشخص کردن آن اهداف (به عنوان مثال، تعریف دقیقی از آنچه که انتشار خالص صفر است) تخصص دارند.

اهرم قدرت هماهنگی ارکستراتور ها این قدرت را دارند که اکوسیستم را به سمت اصول تصمیم گیری هدایت کنند که ابعاد دقیق پایداری را در بر می گیرد. برای مثال، آنها می‌توانند از مشارکت‌کنندگان بخواهند استانداردها یا شیوه‌های خاصی را اتخاذ کنند، از آن‌هایی استفاده کنند که راه‌حل‌های پایدار را به طور فعال‌تر اتخاذ می‌کنند، و حتی به عنوان مشاور یا گره‌های اشتراک دانش برای مشارکت‌کنندگان برای یادگیری از بهترین شیوه‌ها در سراسر اکوسیستم عمل کنند. این امر می تواند به ویژه در دستیابی به دم دراز SMEهایی که مشارکت مستقیم آنها دشوارتر است مؤثر باشد. به عنوان مثال، تصمیم آلفابت برای در دسترس قرار دادن راه حل فناوری ابری را در نظر بگیرید که به کاهش 30 درصدی استفاده از انرژی برای مراکز داده خنک کننده کمک کرد. اندازه‌های موجود در اکوسیستم آلفابت – و احتمالا فراتر از آن – برای کاهش انتشار خود.

ارکستراتورها همچنین می توانند ردپای محیطی شرکت ها و محصولات مختلف را برای مصرف کنندگان شفاف کنند و از این طریق مکانیسم تطبیقی ​​جدیدی برای کاهش انتشار ایجاد کنند.

برنامه‌های اقدام را در بین مشارکت‌کنندگان و در طول زمان سازگار نگه دارید. مشارکت کنندگان اکوسیستم فردی با واقعیت های بسیار متفاوتی روبرو هستند. برای مثال، ممکن است در میزان وابستگی به سوخت‌های فسیلی، دسترسی به منابع انرژی پاک، یا امکان‌سنجی جایگزین‌های پایدار برای فرآیندهای تجاری موجود، تفاوت قابل‌توجهی داشته باشند. برای اینکه اهداف جمعی معقول و قابل دستیابی باشد، ارکستراتورها باید توسعه برنامه‌های عملی مبتنی بر علم و زمینه خاص را برای مشارکت‌کنندگان کلیدی و توانمندسازی عوامل در سراسر اکوسیستم برای طراحی راه‌حل‌هایی در محدوده‌های تعیین‌شده توسط پارامترهای مشترک اکوسیستم تقویت کنند. این تمرکززدایی از کنش در حالی که تأثیر هنجارگذاری را در هسته حفظ می کند، می تواند اکوسیستم را قدرتمند و سازگار کند.

استانداردهای نظارت و گزارش دهی مشترک و عملی را طراحی کنید. ارکستراتورها، به ویژه آنهایی که اکوسیستم های دیجیتال را رهبری می کنند، می توانند از قدرت فناوری برای ایجاد شفافیت و مسئولیت پذیری استفاده کنند. فناوری می‌تواند با جمع‌آوری و انتقال اطلاعات دقیق درباره تأثیرات زیست‌محیطی اکوسیستم، در سطح سیستم و همچنین در سطح شرکت، به ایجاد اعتماد کمک کند. با این حال، مهم است که فن‌آوری صرفاً با ذهنیت انطباق استفاده نشود، بلکه با یک سوگیری قوی عمل و تأثیر نیز استفاده شود: عوامل در سراسر اکوسیستم باید از آزمایش‌های غیرمتمرکز و کارآیی زمان واقعی تلاش‌های زیست‌محیطی در سراسر شبکه بیاموزند.

چرا ارکستراتورها باید همین الان اقدام کنند

فوریت وجودی تغییرات آب و هوایی باید دلیل کافی برای ارکستراتورها باشد تا اقداماتی را انجام دهند و از موقعیت خود در هسته اکوسیستم های امروزی به نفع همه استفاده کنند. اما دلایل استراتژیک قوی نیز وجود دارد که چرا ارکستراتورها باید این کار را انجام دهند – و اکنون این کار را انجام دهند.

همانطور که در جاهای دیگر اشاره کردیم، یکی از اصول کلیدی طول عمر و انعطاف پذیری شرکت، “تطابق” است، یعنی همسویی اهداف و فعالیت های یک شرکت با سیستم های گسترده تر که در آن فعالیت می کند. اگر یک بنگاه اقتصادی بر خلاف اهداف و آرزوهای جامعه در کل کار کند، برای موفقیت بلندمدت یا حتی بقا آماده نیست. در واقع، سیگنال‌های قوی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی از بزرگ‌ترین سازمان‌دهنده‌های اکوسیستم دیجیتال جهان به طور فزاینده‌ای در این زمینه در معرض خطر هستند. فشار نظارتی با هدف محدود کردن قدرت ارکسترهای اکوسیستم دیجیتال بر مشارکت کنندگان در حال افزایش است:

  • یک قاضی آمریکایی در سپتامبر 2021 حکم داد که اپل دیگر نمی تواند توسعه دهندگان خود را مجبور کند از سیستم پرداخت این شرکت در برنامه ها استفاده کنند.
  • آمازون تحت نظارت فزاینده ای برای شرایط معامله با مشارکت کنندگان اکوسیستم خود (فروشندگان شخص ثالث در پلتفرم خرده فروشی خود) قرار گرفته است و به هدف تحقیقات مداوم کمیسیون رقابت اتحادیه اروپا تبدیل شده است.
  • علی‌بابا اخیراً توسط تنظیم‌کننده‌های چینی ۲.۸ میلیارد دلار جریمه شد، به این دلیل که به‌طور نامناسب از فروشندگان (شرکت‌کنندگان در اکوسیستم خرده‌فروشی الکترونیکی آن) در سایر پلت‌فرم‌ها جلوگیری می‌کند.

فشار نظارتی بر سازمان‌دهندگان اکوسیستم دیجیتال بخشی از یک چالش گسترده‌تر برای مشروعیت جهانی‌سازی و فناوری است. بین سال‌های 2010 و 2019، سهم افرادی در ایالات متحده که معتقد بودند شرکت‌های فناوری تأثیر مثبتی بر جامعه دارند، از 68 درصد به 50 درصد کاهش یافت.

در این زمینه، تبدیل اکوسیستم‌ها به ابزارهای فعال برای اقدامات اقلیمی می‌تواند تأیید مجدد قدرتمندی بر هدف شرکتی باشد که با انتظارات و اهداف اجتماعی سازگار است. علاوه بر این، فناوری در اینجا می‌تواند به خوبی برای همیشه به کار گرفته شود و تعهدات پایداری را برای هزاران شرکت ملموس و قابل اندازه‌گیری کند. ارکستراتورها می توانند از آنچه قبلاً می دانند چگونه انجام دهند – ایجاد و حفظ اکوسیستم های تجاری – کمک های قابل توجهی در تلاش برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی انجام دهند و در نتیجه “مجوز اجتماعی برای فعالیت” خود را تمدید کنند.

ایجاد شفافیت محیطی می تواند به ارکستراتورها کمک کند تا برخی از خطراتی را که امروزه با آن مواجه هستند مدیریت کنند. اما با انجام این کار، آنها همچنین می توانند منبع مزیت رقابتی را برای آینده باز کنند. ارکستراتورها با ارائه یک انتخاب اخلاقی به مصرف کنندگان در مورد چیزی که آنها عمیقاً به آن اهمیت می دهند و در طول زمان حتی بیشتر به آن اهمیت می دهند، سود خواهند برد.

چالش تغییرات اقلیمی آنقدر فوری است که ما نمی توانیم هر چیزی را که می تواند مفید باشد امتحان نکنیم. در حالی که دولت‌ها به بسیج خود ادامه می‌دهند، اکوسیستم‌های تجاری می‌توانند به مکانیسم‌های مکمل مهم برای اقدام جمعی زیست ‌محیطی تبدیل شوند. ارکستراتورهای اکوسیستم به طور منحصر به فردی برای تحقق این امر موقعیت دارند. به طور خلاصه، آنها این قدرت را دارند که اعتماد را به قدرت حل مشکل فوق العاده کسب و کار بازسازی کنند.

https://www.bcg.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *