بسیاری از افراد بر این باورند که منابع مالی است که کارآفرینی را ایجاد میکند. باید گفت که منابع مالی ممکن است آن را تسریع کند اما خود عامل آن نیست. برخی دیگر آن را یک مهارت میدانند که به نظر میرسد که افراد متخصص میتوانند آن را عملی کنند.
اما باید گفت که این امر از یک نکته و یا یک صفت خاص برخوردار است. یک کارآفرین ایدهای در سر خود دارد و اولین کسی است که به دنبال آن میرود و تمامی وجود خود را در مسیر تفکر به آن و اجرا کردنش به کار میاندازد. در دانشگاهها و مراکز آموزشی اخیرا رشته کارآفرینی برقرار کردهاند ولی آنها بر نحوه ایجاد یک کسب و کار بیشتر از مرحله ایده پردازی شروع یک کسب و کار تأکید دارند.
باید توجه داشت که، خود کارآفرینی نباید با راه اندازی یک کسب و کار تعریف شود. البته دانش داشتن به چنین مواردی کمک کننده هستند اما کار آفرینی باید به عنوان اشتیاق برای ایجاد چیزی جدید و خلق ارزشی خاص برای رفع نیازهای واقعی مردم تعریف و تحریک شود.
این روزها استارتاپها نیز مصداق کارآفرینی ارائه میشوند ولی راه اندازی آنها برای ساخت یک نمونه و یا پایلوت یک طرح کارآفرین نیست. سرمایهگذاران خطرپذیر و شاید حتی یک شبکه شتاب دهنده استارتاپ به است که نقش کارآفرین را در این رابطه بازی میکند.
مزیت اولین بودن نیز یک تصور اشتباه رایج در کارآفرینی است. امروز دنیای ایده نوآوری، فضای زیادی برای طرح ایدههای جدید ایجاد کرده است. کار آفرین علاوه بر داشتن ایده نیرو و برنامه ذهنی قویای برای اجرایی کردن آن دارد.
اگر صاحب ایده کارآفرین نباشد به احتمال زیاد، کسی وجود دارد که میتواند این کار را بهتر از صاحب ایده برهنه انجام دهد. کارآفرینی یک شناخت موقعیت و تیزهوشی و طرز فکر است که ایدهای را به سرانجام میرساند زیرا کارآفرینی نیاز به خلاقیت دارد. با حمایت، نگرش و خلاقیت مناسب، هرکسی میتواند کارآفرین باشد زیرا در نهایت کارآفرینی یک ذهنیت است.