
معرفی یک ابتکار مبتنی بر هنر به یک کسب و کار ، یا یک هنرمند برای تحریک تفکر خلاق، برای سازمانها ارزشآوری میکند – اما چگونه میتوانید تأثیر آن را اندازهگیری کنید؟
دکتر جیووانی شیوما “نقشه ارزش هنر” را به عنوان چارچوبی برای مقابله با این چالش ایجاد کرده است. او مدیر دپارتمان مهندسی دانشگاه LUM، که نقشهای قبلی او شامل استاد مدیریت مبتنی بر هنر و مدیر مرکز بینشهای نوآوری در دانشگاه هنر لندن است و نویسنده کتاب «ارزش هنر برای کسب و کار » است.
در اینجا دکتر شیوما نحوه ارزش گذاری نوآوری مبتنی بر هنر را توضیح می دهد.
هنرها به دور از اینکه زینتی یا مکمل باشند، به عنوان یک جزء استراتژیک حیاتی برای پرورش خلاقیت، انعطافپذیری و رویکردهای انسان محور در سازمانهای قرن بیست و یکم عمل میکنند.در دنیای کسب و کار که با تغییرات سریع و افزایش پیچیدگی تعریف می شود، سازمان ها باید فراتر از ابزارها و چارچوب های سنتی بروند تا فرصت های جدیدی را برای نوآوری و رشد باز کنند. یکی از این رویکردها، بهره برداری از قدرت تحول آفرین هنر به عنوان محرک نوآوری و توسعه سازمانی است.
نوآوری مبتنی بر هنر را می توان برای دستیابی به اهداف مختلف مورد استفاده قرار داد. به طور خاص، با به چالش کشیدن رویکردهای حل مسئله خطی، سازمان ها را برای پرورش خلاقیت و سازگاری توانمند می کند. با ترویج تفکر تخیلی و درگیری عاطفی، به تیمها اجازه میدهد تا راهحلهای غیر متعارف را در حین سازگاری با شرایط متغیر بررسی کنند.
علاوه بر این، هنرها از طریق قدرت زیباییشناختی خود، با تجربیات احساسی ذینفعان ارتباط برقرار میکنند و راهحلهای انسانمحور را ایجاد میکنند که عمیقاً با ارزشها و آرمانهای انسانی طنینانداز میشوند.
نوآوری مبتنی بر هنر می تواند:
- الهام بخش مدل های سازمانی جدید
- بهبود شیوه های مدیریت
- سازمان ها را قادر می سازد تا ارزش های زیبایی شناختی را در محصولات، خدمات و فرهنگ ادغام کنند.
- بهبود تجربیات کاربر
- ایجاد اعتماد و ایجاد ارزش پایدار برای ذینفعان.
نوآوری مبتنی بر هنر را می توان به طور موثر در سازمان ها از طریق ابتکارات مبتنی بر هنر خاص که روش های ساختاری برای ادغام هنر در شیوه های سازمانی ارائه می دهد و از همسویی استراتژیک آنها با اهداف تجاری اطمینان می دهد، پیاده سازی کرد. نقشه ارزش هنر چارچوب پیشنهادی برای ارزیابی سود این ابتکارات است.
نقشه ارزش هنر
Arts Value Map اجرای ابتکارات مبتنی بر هنر را با تأثیر آنها بر سازمان پیوند می دهد. اساساً از رویکرد خلاقیت به عنوان یک ابزار یا روش تفکر فراتر می رود و در عوض آن را به عنوان شایستگی یا ویژگی قرار می دهد.
شرکت ها هنر را نه تنها به عنوان یک ابتکار سازمانی و مدیریتی، بلکه به عنوان فرآیندی مبتنی بر تجربه معرفی می کنند که لذت و ارزش را برای کسب و کار به ارمغان می آورد. با این حال، اندازهگیری تأثیر این بعد خلاقانه از نظر کمی چالش برانگیز است، زیرا تأثیرات بسیار نامشهود هستند.
تحقیقات در Innovation Insights Hub نشان میدهد که مزایای آن هم برای افراد و هم برای زیرساختهای سازمانی سازمان است و نشان میدهد که ارزیابی میتواند دو رویکرد اصلی داشته باشد:
شاخص یا اندیکاتور – این شاخص ها، معیارها و الگوریتم ها را به عنوان پروکسی می پذیرد. به عنوان مثال تعداد ایده های بدیع ایجاد شده. اما این ایده ها ممکن است برای کسب و کار قابل اجرا نباشند یا به نوآوری سازمانی تبدیل شوند.
رویکرد مبتنی بر روایت – این به دنبال الگوهای شناختی است و هدف آن درک ویژگی ها و روابط بین متغیرهای مورد مطالعه است. این اساساً ماهیت کیفی دارد.
محققان پیشنهاد کردند که رویکرد مبتنی بر روایت به طور بالقوه بسیار مفید است و توسعه نقشههای معمولی را برای اندازهگیری تأثیر هنرها با این فرض اساسی پیشنهاد کردند که اگر داراییهای دانش را رشد دهید، کسبوکار را نیز رشد میدهید.
نقشه ارزش هنری حاصل نشان می دهد که چگونه پذیرش فرآیندهای خلاقانه می تواند بر عملکرد کسب و کار تأثیر بگذارد و می تواند هم برای برنامه ریزی و هم برای ارزیابی استفاده شود.