وقتی تفکرتان را بسمت نوآوری هدایت کنید و در این فضای بی انتها شروع به مطالعه و دیدن و شنیدن بکنید می توانید بخود و دیگران نشان دهید که نوآوری هدف ارزشمندی در زندگی است که قوای پنهای فکری را آزاد می کند.
شروع این تمرین شاید برای شما سخت و حتی غیر ممکن بنماید اما نیازی نیست که به سرعت شروع کنید و بخواهید یک محصول یا خدمات خیلی جدید را ایجاد کنید . در ابتدا باید با نحوه برقراری ارتباط با مشتریان و همکاران آشنا شده و به بخشی از فرآیند نوآوری که کسب اطلاعات است علاقمند شوید . و پس از مدتی که به این کار پرداختید با استفاده از یک برنامه خصوصی برای خودتان هدفی را بصورت کلی تعریف نمایید . فکر نکنید که نوآوری امری ذاتی است و یا هرکسی بدون تفکر و ارتباط می تواند نوآوری کند.
در منابع علمی اینگونه گفته می شود که :
- دو روش رایج برای نوآوری وجود دارد
- تفکر طراحی و روش راه اندازی ناب.
اگر شما از دیدگاه کسب و کار وارد تفکر نوآوری می شوید آنگاه بیان مفروضات در مورد مشتریان، نیازهای آنها به عنوان فرضیه های قابل آزمایش و ابطال مهم هستند . پس از این مرحله با خارج شدن از چارچوبهای ذهنی قبلی برای تعامل مستقیم با مشتریان به محیط بروید .
شنیدن بینش‌های شگفت‌انگیز و ارزشمند مشتریان را محدود نکنید تا از میان صحبتهای بظاهر ساده آنها حقایق کاری مهمی را بیابید. . این مکالمات به نوآورها کمک می‌کند تا فرضیات اولیه خود را تأیید، رد یا تکامل دهید. براین مبنا به تولید و آزمایش فرضیه می‌رسید.
زمانی که شما بعنوان یک فرد نوآور باید از یک ایده به یک محصول یا خدمت یا روشی برای اصلاح یک عیب استفاده کنید بسیار مهم است . نه آنقدر دیر که فرصت از دست برود و نه آنقدر زود که کار ناقصی ارایه شود.
با استفاده از این روش ها، هر کسی می تواند نوآوری کند. این فعالیت حیاتی دیگر فقط در حوزه افراد خلاق یا کارآفرین نیست. افرادی که فکر می کنند و خود را دارای مهارت رویاپردازی یک محصول جدید جسورانه می دانند، می توانند به طور مساوی در فرآیند ایجاد نوآوری مشارکت داشته باشند.
شما هم شروع به ایجاد بینش برای خود و دیگران کنید .
علی اکبر سعیدی کیا
