شغل مدیر عاملی یک شغل جذاب و در نظر دیگران همراه با نوعی احترام می باشد . اما هر فرد قبل از قبول این مسوولیت باید از خود بپرسد که چرا می‌خواهم مدیرعامل باشم ؟
در جواب به این سووال باید بخود گفت اگر که این شغل با قدرت، پول و احترام بیشتر همراه است حتما با مسوولیت هایی نیز همراه است که خیلی ها از عهده آن بر نمی آیند و انتخاب شدن به عنوان مدیر عامل به این معنی است که من در مراحلی خودم را ثابت کرده ام و امروز وارد این حیطه می شوم .
انتخاب شدن به عنوان مدیرعامل به این معنی است که من باید با عده زیادی در درون سازمان و بیرون آن کار کنم . این امر باید با ارتباطات سالم و انسانی و با احترام به ذینفعان که جامعه هم جزیی از آن است همراه باشد .
من مدیر عاملی نیستم که دیگران را ناامید کنم و در هر حال وظایف خود را به بهترین شکل ممکن تبدیل به ارزشهایی برای کسب و کارم کنم.
من به عنوان مدیر عامل ارزش افزوده ایجاد می کنم و مشکلات را با همراهی و کمک همکارانم حل می کنم،
و در این مسیر احساسی که من به عنوان مدیر عامل خواهم داشت این است که مرکز عمل هستم، با افرادی که در اطرافم هستند برای دستیابی به یک موقعیت برتر برای همه تلاش می کنم .
به عنوان مدیر عامل می دانم که اهداف سازمانم و کارکنان و من باید در یک جهت باشند تا بیشترین ارزش خلق شود و اگر چه من رئیس خواهم بود ولی شرکت را با تفکر جمعی و مشارکتی اداره می نمایم.
من برای آینده شرکت به چشم انداز خوب احتیاج دارم و آن را با دیگران تدوین می کنم تا به یک وضعیت بهتر دست یابیم .
