مایک کاپل
چه کسی با داستان قدیمی، “لباس جدید امپراتور” آشنا است؟ این یک خلاصه کوتاه است: یک امپراتور فکر می کند کت و شلوار جدیدی پوشیده است، اما او واقعاً فقط برهنه است. وقتی او با “کت و شلوار جدید” خود رژه می رود، مردم آنقدر می ترسند که به او بگویند که او چیزی نمی پوشد، بنابراین هیچ کس برای مدتی لباس نمی پوشد.
این دقیقاً همان چیزی است که می خواهید در تجارت از آن اجتناب کنید. آیا می خواهید امپراتور برهنه ای باشید که فکر می کند کت و شلواری باشکوه به تن دارد؟ نه. پس کارآفرینی نباشید که ایدههای احمقانهاش مورد تشویق قرار میگیرد. کارآفرینی باشید که کارمندانش (یا به قول من همکارانش) شهامت نه گفتن را دارند، ایده های شما مزخرف است.
من شما را نمی دانم، اما من به همکارانم نیاز دارم که مرا از دست خودم نجات دهند. مطمئنا، من تجربه و ایده های عالی دارم. اما، من همچنین می دانم که گاهی اوقات ممکن است ایده های من کمی بیهوده باشد. و وقتی دوباره بیرون میروم و ایدهای احمقانه را دنبال میکنم، به همکارانی نیاز دارم که مایل باشند به من بگویند و مرا درگیر کنند.
به همین دلیل است که من نمی توانم آدم همیشه موافق را استخدام کنم. وقتی می گویم نمی خواهید افراد بله قربان گو را استخدام کنید به من اعتماد کنید اگر می خواهید تجارت کوچک خود را توسعه دهید.
به راحتی می توان مرد بله گو را تشخیص داد. . . اگر در حال تماشای یک برنامه تلویزیونی یا فیلم هستید. اما هنگامی که در کسب و کار شما اتفاق می افتد، پیدا کردن آنان ممکن است چندان آسان نباشد.
در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است نشان دهد شما با یک فرد یا افراد بله قربان گو سر و کار دارید:
- شما همیشه در مورد ایده های تجاری خود احساس خوبی دارید (با نام مستعار، نفس شما بزرگ است).
- هیچ وقت هیچ مخلفتی وجود ندارد.
- شما فقط کارمندان همفکر را استخدام می کنید.
- هیچ کس مسئولیت نمی پذیرد زیرا هیچ کس دیگری پاسخگو نیست.
- فرهنگ شرکت شما باعث ایجاد و پاداش برای مردان و زنان می شود.
- یک کارمند به شما می گوید ایده های شما خوب است اما به دیگران می گوید که ایده های شما بد هستند.
- کسب و کار شما در حال سقوط است.
- شما یک چیز احمقانه می گویید و کارمندان شما موافقت می کنند.
شاید در ابتدا به دنبال یک مرد بله باشید. اما همانطور که شروع به تشخیص علائم بیشتری می کنید، آسان تر می شود.
چرا باید به جای آنان کسان دیگری را استخدام کنید
برخی از ایده های تجاری شما دیوانه کننده خواهند بود. شما یک کارآفرین هستید – گاهی اوقات کنار صندلی خود پرواز می کنید. اما اشکالی ندارد! با توجه به تعداد ایدههای خوب و خلاقانهای که دارید، مطمئناً تعدادی از آنها را خواهید داشت که کمی وجود دارند (یا برخی که به اندازه کافی وجود ندارند).
و وقتی به ناچار به چیزی می رسید که می تواند به کسب و کار شما آسیب برساند، نمی خواهید کسی شما را ببوسد و با ایده وحشتناک شما موافقت کند. شما به یک فعال کننده نیاز ندارید. کارآفرینان به افرادی نیاز دارند که بگویند نه، ایده خوبی نیست یا خیر، در اینجا نحوه انجام بهتر آن آمده است. ما به پسرها و دخترها نیاز داریم.
بنابراین، زمانی که زمان استخدام یا ارتقای فردی در کسبوکارتان فرا میرسد، باید از کنار مردان و زنان بگذرید و آنها را پیدا کنید .
1. مرد بله قربان گو نوآوری و رشد را از بین می برد
کسب و کارها برای رشد به نوآوری نیاز دارند – درست یا نادرست؟ شرکت ها برای ادامه فعالیت به رشد نیاز دارند – درست یا نادرست؟ درست و واقعی.
من مطمئن هستم که همه ما می دانیم که نوآوری و رشد اهداف مالکیت کسب و کار هستند. و شرط می بندم که همه می دانیم که همکاران و سیستم های پشتیبانی ما می توانند به ما در رسیدن به این اهداف کمک کنند. اما اگر مرد بله قربان گو را استخدام کنیم، همان چیزهای زیادی را دریافت خواهیم کرد، و این چیزهایی نیست که برای نوآوری و رشد به آن نیاز داریم.
اما مخالف آن شما را به چالش میکشد، ایدههای خوبی را برای بهتر کردن آنها ایجاد میکند و شما را وادار میکند در مورد طرف مقابل یک ایده فکر کنید. از سوی دیگر، فرد مثبت با سر تکان میدهد و نوآوری و رشد را از بین میبرد.
شخص مخالف بله قربان گویی همه پاسخ ها را ندارد. اما با نگاهی متفاوت به چیزها، آنها می توانند به چیزهایی اشاره کنند که ممکن است از قلم افتاده باشید.
2. مرد بله قربان گو، صداقت را با چیزی که می خواهید بشنوید جایگزین می کند
هیچ راهی وجود نداشت که بدون همسرم بتوانم تا این حد در تجارت پیش بروم. نه تنها ایدههای او درخشان است، بلکه با من صادق است – و این شامل نه گفتن به برخی از ایدههای تجاری من است.
صداقت برای موفقیت روابط ضروری است. آیا این امر نباید در مورد روابط تجاری شما نیز صدق کند؟
وقتی صحبت از افراد بله به میان میآید، یک چیز مسلم است و آن اینکه آنها پیشاپیش شما نیستند. آنها ممکن است یک چیز را به شما بگویند و سپس بروند و چیزی متفاوت را با یک همکار زمزمه کنند.
در مورد آن فکر کنید. آیا واقعاً می خواهید روز و روز خود را با کارگرانی احاطه کنید که با شما صادق نیستند؟ من مطمئن نیستم. این نه تنها واقعاً به سرعت پیر میشود، بلکه یک محیط کاری سمی و شایعهانگیز ایجاد میکند.
برخی از کارمندان شما ممکن است در گفتن چیزی که فکر می کنند نمی خواهید بشنوید، مشکل داشته باشند.
چه کسی می خواهد بشنود که مردم به ایده های “درخشان” خود شک می کنند؟ اما یک چیز مسلم است: شما در صداقت، شجاعت یا صداقت آنها شک نخواهید کرد.
3. مرد بله قربان گو فقط برای مدت محدودی خوب است
او مانند یک بمب ساعتی است. مطمئناً، ممکن است برای مدتی احساس راحتی کنید که با مرد بله صحبت کنید. ممکن است برای مدتی احساس کنید که استراتژی های شما عالی هستند. اما بخش مهم اینجاست: این احساس زودگذر است.
در نهایت، متوجه خواهید شد که عدم وجود ایدههای خلاقانه و مخالف، پتانسیل کسبوکار شما را خفه میکند. و این زمانی است که شما شروع به این سوال خواهید کرد که چرا کسی زودتر چیزی نگفت.
وی برای نجات مخفی خود ایمن بازی می کند. اما در تجارت، برای موفقیت بلندمدت باید یک تحلیل ریسک انجام دهید و ریسک های حساب شده را بپذیرید. به همین دلیل به کارگرانی نیاز دارید که وضعیت موجود را زیر سوال ببرند.
4. مرد بله قربان گو، نفس شما را خراب می کند
داشتن اعتماد به نفس در تجارت بسیار مهم است. با این حال، مرز باریکی بین باور به خود و باور فقط به خود وجود دارد. وقتی شرکت خود را اداره می کنید، باید نفس خود را کنترل کنید. شما کار شگفت انگیزی انجام داده اید که تنها بخشی از مردم انجام می دهند. اما اگر می خواهید کسب و کارتان رشد کند، باید حس فروتنی را حفظ کنید.
وقتی کارمندانی دارید که با همه چیزهایی که می گویید موافق هستند، ممکن است نفس شما شروع به بزرگ شدن کند. به همین دلیل دعوت به اشتباه می کنم. من نمی توانم اجازه بدهم که نفسم مانع کارم شود.
در اینجا یک نکته دیگر وجود دارد: باید آنقدر متواضع باشید که بتوانید متاسف شوید. و گاهی اوقات، لازم است یک شخص ناپسند به این نکته اشاره کند که شما به هم ریخته اید و به کسی یک عذرخواهی بدهکار هستید.
چند سال پیش با چند نفر از همکارانم جلسه ای داشتم. من آنقدر مطمئن بودم که در مورد چیزی در جلسه حق با من است. اما وقتی تمام شد، یکی از همکاران ساکت و آرامم به دفترم آمد. او قاطعانه به من گفت که اشتباه می کنم و به یکی دیگر از همکارانم عذرخواهی بدهکارم. خب، این حتی به ذهنم خطور نکرده بود تا اینکه او صحبت کرد! سریع از همکارم عذرخواهی کردم.
شما باید افرادی را استخدام کنید که با اشاره به چیزهایی که ندیده اید، شما را متواضع نگه می دارند. نه تنها پسرها و دخترها می توانند چیزهای جدیدی به شما بیاموزند، بلکه می توانند اهمیت ثابت ماندن را به شما یادآوری کنند.
فقط به این دلیل که افرادی را استخدام می کنید که مایلند ایده های دیگری به شما ارائه دهند، به این معنی نیست که همیشه باید به آنها گوش دهید. گاهی لازم است به حرف خود گوش دهید. اگر فکر میکنید ایدهای برنده دارید که ارزش دنبال کردنش را داشته باشد، حتی پس از اینکه کارمندانتان به شما نگاههای بیپرده و ایدههای متقابل میکنند، لازم نیست از توصیههای آنها استفاده کنید.
من همیشه به صحبت های همکارانم گوش می دهم و آنها را می شنوم. و بیشتر اوقات، توصیه های آنها را قبول می کنم. اما گاهی با وجود مخالفتهایشان، به اسلحههایم میچسبم.
آیا این بدان معناست که ای کاش آنها با ایده برنده من موافق بودند؟ نه، هرگز. این فقط به این معنی است که اگر پس از مدتی پس زدن هنوز ایده ای را دوست دارید، ممکن است مجبور شوید آن را دنبال کنید.