تمرکز مدیریت و قدرت اقتصادی در کشورهایی که خود را پیشتاز آزادی و رفاه اجتماعی می دانند دهه هاست که بصورت آشکار و پنهان وجود دارد . اکنون در دهه های اخیر با بروز پدیده فضای مجازی این امر بر مردم دنیا آشکار شده است که رسانه های اجتماعی اگرچه پیشرفت فناوری بزرگی بوده اند اما استفاده از مردم و تمرکز قدرت در سازمانها و مدیران و صاحبان آنها موجب نوعی استعمار اطلاعاتی شده است .
بررسی رفتار این صاحبان با رفتار های جدید ایلان ماسک بیشتر نمایان شده است و در خود کشور آمریکا نیز اعتراضات وسیعی را بوجود آورده است .
ایلان ماسک از زمانی که این پلتفرم 396 میلیون عضوی را به مبلغ 44 میلیارد دلار آمریکا خریداری کرد، در حال پیشبرد برنامههایش برای اعمال نظرات خود است . از جمله این تغییرات ، انحلال هیئت مدیره پلتفرم و افزایش قدرت یکجانبه او به عنوان مدیر عامل می باشد .
برنامههای وی برای تغییر ساختار توییتر با اخراج مدیران ارشد ، قبل از اینکه اعلانهایی به نیمی از نیروی کار جهانی توییتر ارسال شود مبنی بر اینکه آنها اخراج شدهاند یا شغلشان در خطر است آغاز شد . او طی یادداشتی به کارکنان، از اخراجها بهعنوان تلاش برای قرار دادن توییتر در مسیری سالم و برای اطمینان از موفقیت شرکت در حرکت رو به جلو دفاع کرد.این یادداشت که به طور گسترده گزارش شده است همچنین به کارکنان اطلاع می دهد که از طریق ایمیل از سرنوشت خود مطلع خواهند شد.
بدنبال این یادداشت و ایمیل عکس العمل برخی از کارمندان نشان میدهد که قبل از رسیدن ایمیل متوجه شدهاند که نمیتوانند به حسابهای کاری یا سایر سیستمهای داخلی خود دسترسی داشته باشند.
اخراج کارکنان از این طریق یک پیام دیجیتالی و غیرشخصی، صریح و فاقد ایده ال های تعریف شده مدیریتی است که در سرمایه داری تبلیغ می شود . بر اساس قوانین بریتانیا و اتحادیه اروپا، شرکت ها باید با کارکنان در مورد اخراج دسته جمعی مشورت کنند.
اما در همه جای دنیا شاهد این رفتار با مردم هستیم که نوعی جدید از قدرت در فضای مجازی می تواند تمامی رشته های کسب و کار و زندگی مردم را بباد بدهد . این امر در کشورمان این روز ها مشاهده می شود و جنبه های منفی بسیاری را ایجاد نموده است . موضوع فقط کسب و کار ها نیستند . همه فعالیتهای اجتماعی و خیر خواهانه و نشریات و از جمله سایت های علمی دچار مشکلات جدی هستند و هر چه زود تر بایستی تمهیدات زیربنایی برای این امر بشود .