9 آگوست 2022 – توسط دانشگاه سیدنی-اعتبار: دامنه عمومی Pixabay/CC0
اولین گزارش جهان از دکتر آلن مککی، پیشرفتها در فناوری عصبی و معنای آن برای قانون و حرفه حقوقی را به دقت بررسی میکند. این مقاله خواستار بررسی فوری چگونگی تنظیم فناوری جدید است.دکتر آلن مککی، محقق حقوق جزا در دانشکده حقوق دانشگاه سیدنی، اولین مرور کلی از نوروتکنولوژی و پیامدهای آن برای قانون و حرفه حقوقی را منتشر کرده است.
فناوریهای عصبی، فناوریهایی هستند که مستقیماً با مغز یا به طور کلی سیستم عصبی، از طریق نظارت و ثبت فعالیت عصبی و/یا برای تأثیرگذاری بر آن، در تعامل هستند. گاهی اوقات نوروتکنولوژی در مغز کاشته می شود اما ممکن است به شکل هدست، مچ بند یا کلاه ایمنی نیز باشد.
این فناوری در حال حاضر در بخش های بهداشتی برای درمان بیماران مبتلا به پارکینسون و صرع استفاده می شود و می تواند در آینده برای نظارت و درمان اسکیزوفرنی، افسردگی و اضطراب مورد استفاده قرار گیرد.
اما همین فناوری میتواند به طور بالقوه برای نظارت بر مغز مجرمان جنایی یا برای تقویت شناختی مورد استفاده قرار گیرد و بین انسانهای پیشرفته و غیر پیشرفته شکاف ایجاد کند. همچنین میتوان از آن برای نظارت بر محلهای کار، که توسط ارتش (ابر سربازان سایبورگ) استفاده میشود، برای بازی و شاید به عنوان وسیلهای برای تعامل با متاورس استفاده کرد.
دکتر مک کی گفت: «این فناوری در راه است، و ما اکنون باید در مورد مقررات فکر کنیم. اکنون نیاز به اقدام است، زیرا در حال حاضر منافعی در دنیای تجاری وجود دارد. ما نیاز داریم که تصمیماتی در سطح جامعه و در سطح کسب و کارها پیرامون اخلاق و قانون گرفته شود.”
اولین گزارش جهان با عنوان “نوروتکنولوژی، حقوق و حرفه حقوقی” توسط انجمن حقوق انگلستان و ولز تهیه شده است.
سوالات حقوقی چیست؟
آیا مجرمان جنایتکار می توانند برای ردیابی افکارشان دستبند مغزی را از بیرون به جمجمه خود ببندند؟ یا مانند ضربان ساز که کاشته شده است؟
آیا دستبندهای مغزی می توانند افکار تکانشی را کنترل کرده و مداخلاتی را ارائه دهند؟
آیا یک جنایتکار می تواند ادعا کند مغز آنها هک شده است؟
اگر افکار منجر به جرم فیزیکی شوند، ممکن است به اعمال مجرمانه تبدیل شوند؟ این امر چگونه محکوم می شود؟
آیا دادگاه می تواند دستور دهد که مغز شما همیشه تحت نظر باشد؟
اگر سیستمهای مانیتورینگ مغز دادهها را ذخیره میکنند، چه کسی این دادهها را کنترل میکند و ممکن است به کجا برود؟
آیا ما حقی برای حفظ حریم خصوصی مغز داریم؟ آیا حریم خصوصی ذهنی برای شرکت ها و شاید دولت ها از بین می رود؟ دولت ها ممکن است بخواهند رفتار ما را با دقیق تر شدن پیش بینی ها پیش بینی کنند.
آیا وکلا می توانند از نظر شناختی تقویت شوند و مغز آنها برای جلب توجه توسط شرکت هایشان نظارت شود؟
آیا مسائل مربوط به حرفه وکالت ممکن است وجود داشته باشد؟ به جای ساعت های قابل پرداخت، آیا روشی که وکلا یک روز هزینه می کنند می تواند از طریق “واحد توجه قابل پرداخت” باشد و ممکن است نوروتکنولوژی نحوه رقابت وکلا با یکدیگر را تغییر دهد؟
آیا وکلا می توانند با استفاده از فناوری عصبی با سیستم های هوش مصنوعی که در کارهای حقوقی به کار می روند رقابت کنند؟
مسائل مربوط به حقوق کیفری
دکتر مک کی گفت: «اکنون نیاز به اقدام است زیرا سرمایه گذاران مهمی در حوزه فناوری عصبی مانند ایلان ماسک و متا (فیس بوک) وجود دارند. ما به نهادهای اصلاح قانون، سیاستگذاران و دانشگاهیان نیاز داریم که این پیشرفتهای فناوری را بهجای انتظار برای بروز مشکلات بررسی کنند.»
به عنوان مثال، حقوق کیفری را در نظر بگیریم، سؤالات متعددی مطرح میشود. ممکن است بپرسیم که کدام یک از رفتارها، عمل مجرمانه را تشکیل میدهند که در آن شخصی تنها با کنترل یک هواپیمای بدون سرنشین با فکر، دیگری را مجروح میکند.
“به نظر می رسد شناسایی رفتار مربوطه در جایی که متهم از سیستم عضلانی خود برای کنترل پهپاد با دستکاری دستی یک دستگاه کنترلی مانند جوی استیک استفاده می کند، آسان تر است. آیا حرکت به سمت صدور حکم، برای سیستم های عدالت کیفری قابل قبول است که نظارت کنند و شاید بر روی مغز مجرمان از طریق یک دستگاه عصبی فناوری در حالی که آنها در حال گذراندن مجازات در جامعه هستند حتی مداخله کنند ؟
“این سوال اخیر البته نگرانیهای حقوق بشری را برمیانگیزد و اکنون بحث مهمی در مورد اینکه آیا حمایتهای حقوق بشر موجود با توجه به امکان نظارت مغزی و دستکاری مناسب است یا خیر، وجود دارد. موضوعات حقوق بشر فراتر از قوانین جزایی حوزه های حقوقی و سایر موارد است..”