نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

2 آذر 1403 2:27 ق.ظ

تفکر رو به جلو در مورد قرارداد اجتماعی در دنیای پس از همه گیری با مینوش شفیق و اندرو شنگ

2 فوریه 2022

نوشته جانت بوش، مایکل چوی و جاناتان ویتزل

قرارداد اجتماعی ما شکسته شده است. و به همین دلیل است که سیاست ما تا این حد تقسیم شده و بسیاری از شهروندان در سراسر جهان ناامید شده اند.» «جامعه مدرن در حال کشتن مادر طبیعت است. و اگر مادر طبیعت را بکشیم، خودمان را می کشیم. ما واقعاً به یک قرارداد اجتماعی بین خود و سایر بشریت و همچنین مادر طبیعت نیاز داریم. و این گفتگو تازه شروع شده است.» دو دیدگاه واضح در مورد وضعیت قرارداد اجتماعی امروز.در این قسمت از پادکست تفکر آینده مؤسسه جهانی مک کینزی، مصاحبه‌گر مهمان، جاناتان ویتزل، با دو اقتصاددان برجسته اروپا و آسیا صحبت می‌کند. بارونس مینوش شفیق مدیر مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن است. اندرو شنگ عضو برجسته موسسه آسیای جهانی در دانشگاه هنگ کنگ است.

این گفتگو بر وضعیت قرارداد اجتماعی است که جامعه را شالوده می‌کند. آنها به سوالاتی از جمله:

    قرارداد اجتماعی چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

    آیا قرارداد اجتماعی شکسته شده است و آیا به قرارداد جدیدی نیاز داریم؟

    قرارداد اجتماعی چگونه به موضوعات پایداری گسترش می‌یابد، و اگر چنین است، آیا این فرصتی برای تجسم مجدد آن قرارداد است؟

    آیا این همه گیری ما را به نوع دیگری از قرارداد اجتماعی نزدیک کرده است؟

متن پادکست

    جانت بوش (مجری مشترک): در این قسمت از برنامه “تفکر آینده”، ما خوشحالیم که همکارمان جاناتان ووتزل را به عنوان میزبان مهمان داریم. او با دام مینوش شفیق و اندرو شنگ در یک گفتگوی گسترده در مورد وضعیت قرارداد اجتماعی، موضوعی که مورد علاقه MGI است، گفتگو می کند. مینوش شفیق قرارداد اجتماعی را اینگونه توصیف می کند: «چگونه ما تأمین کالاهای جمعی را در جامعه خود سازماندهی می کنیم». مکالمه در اواخر دسامبر 2021 انجام شد. مایکل، چه چیزی در مورد آنچه آنها باید بگویند شما را شگفت زده کرد؟

مایکل چوی (مجری مشترک): فکر می کنم لحن آنها قابل توجه بود. آنها هر دو چنان پرشور و جسور بودند که قرارداد اجتماعی شکسته شد. و اندرو شنگ مفهوم قرارداد اجتماعی را حتی فراتر می برد تا قرارداد ما با سیاره را نیز در بر گیرد.

جانت بوش: بله، موافقم. پس بیایید به جاناتان بسپاریم.

جاناتان ووتزل: من می‌خواهم لحظه‌ای را به مفهوم پایداری بپردازم. ما اغلب از آن برای تمرکز بر مسائل زیست‌محیطی استفاده می‌کنیم، اما برای ما، در واقع بسیار بیشتر از آن است، به‌ویژه در مورد عدالت بین نسلی. این موضوع که ما چگونه با جامعه خود رفتار می کنیم موضوعی است که باید از نظر هزینه ها و منافع بلندمدت اقتصادی و اجتماعی آن مورد توجه قرار گیرد.ما خوش شانس هستیم که دو کارشناس برجسته به ما ملحق شده اند. اجازه بدهید آنها را معرفی کنم.

ما بارونس مینوش شفیق را داریم. شما یک اقتصاددان برجسته، مدیر دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن هستید. شما به عنوان معاون رئیس بانک انگلستان و معاون بانک جهانی خدمت کرده‌اید—به عقیده من جوانترین کسی که تا به حال این پست را داشته است، در سن 36 سالگی. شما صدای پیشرو در موضوع برابری جنسیتی هستید. و البته، شما همچنین نویسنده کتاب قانع کننده و مهمی هستید، آنچه به یکدیگر بدهکاریم: یک قرارداد اجتماعی جدید برای یک جامعه بهتر. موضوع مورد علاقه متقابل برای MGI. مینوش، از اینکه امروز از لندن به ما ملحق شدی متشکرم.

و امروز دوستم اندرو شنگ را نیز با خود داریم. اندرو، من شنیده ام که شخصی تو را به عنوان یک غول در دو زمینه بسیار مهم توصیف می کند که به نظر من عالی است. اول از همه، شما به عنوان یک مدیر بانک مرکزی سابق و تنظیم کننده مالی، تجربه بسیار عمیقی در بخش مالی دارید. شما به رهبران مالی در چندین اقتصاد کلیدی آسیا از جمله چین، هند و مالزی مشاوره داده اید. اما بیشتر از آن، شما همچنین یک متفکر و تحلیلگر دقیق‌ترین سطوح نظری و سیاست هستید و در حال حاضر به عنوان یک همکار برجسته در مؤسسه جهانی آسیا، دانشگاه هنگ کنگ خدمت می‌کنید. اندرو، بسیار متشکرم که به ما پیوستید.

بنابراین، در صورت تمایل، با اصول اولیه شروع می کنیم. قرارداد اجتماعی چیست و چرا به آن نیاز داریم؟ مینوش، می توانیم با شما شروع کنیم؟

مینوچه شفیق: قرارداد اجتماعی نحوه سازماندهی تامین نیازهای جمعی در جامعه است. و این می تواند از نحوه سازماندهی آموزش و کار گرفته تا نحوه تربیت کودکان متغیر باشد. آیا خانواده ها مسئول هستند یا جامعه در این مسئولیت سهیم است؟ آیا مراقبت های بهداشتی بر عهده افراد است یا این موضوع اجتماعی شدنی است؟

به همین ترتیب، ما از کارفرمایان چه انتظاری داریم؟ آیا از آنها انتظار می رود که حقوق بازنشستگی و مزایا را برای کارگران فراهم کنند؟ آیا آنها به میل خود اجازه استخدام دارند؟ همه آن قراردادهای جمعی پیرامون آنچه ما در جامعه به یکدیگر مدیون هستیم، همان چیزی است که من آن را قرارداد اجتماعی می نامم.

و آنها می توانند توسط خانواده، جامعه، دولت یا بازار تامین شوند. و در هر جامعه‌ای، یک قرارداد اجتماعی وجود دارد که زیربنای تمام مراحل کلیدی زندگی است – چگونه تحصیل می‌کنیم، وقتی بیمار می‌شویم، چه اتفاقی می‌افتد وقتی پیر می‌شویم، چگونه کار می‌کنیم؟ و آنچه را که ما به نسل های آینده مدیون هستیم.

جاناتان ووتزل: و چگونه است؟ آیا به یک مورد جدید نیاز داریم؟

مینوچه شفیق: به نظر من قرارداد اجتماعی ما شکسته شده است. و به همین دلیل است که سیاست ما تا این حد تقسیم شده است و بسیاری از شهروندان در سراسر جهان ناامید و ناامید هستند.

دو عامل بزرگ وجود دارد که قرارداد اجتماعی ما را شکسته است. اول، تغییر نقش زنان. زیرا قرارداد اجتماعی ما مبتنی بر این ایده بود که زنان به طور رایگان از پیر و جوان مراقبت می کنند. و اکنون زنان تحصیل کرده و کار می کنند و دیگر قادر به ارائه آن خدمات نیستند. و نقش متغیر فناوری که ماهیت کار را تغییر داده است – مک کینزی در مورد آن مطالب زیادی نوشته است – و همچنین آنچه را که ما از سیستم آموزشی خود نیاز داریم تغییر داده است. و آن نیروهای قدرتمند بزرگ، قرارداد اجتماعی قدیمی ما را مبتنی بر خانواده‌های سنتی، تحصیل از سن شش تا 20 سالگی، داشتن کارفرمایان بسیار کم ساخته‌اند – مدل قدیمی ما بر اساس آن نوع مفروضاتی استوار بود که دیگر به جوامع ما مربوط نمی‌شود که در آن زنان وجود دارند. کار می کنند، مردم مشاغل انعطاف پذیری دارند، مشاغل مردم با فناوری انعطاف پذیرتر خواهند شد. و مردم بسیار طولانی‌تر زندگی می‌کنند و بعداً در زندگی خود نیاز به تجهیزات و مهارت‌های مجدد خواهند داشت.

جاناتان ووتزل: و این باعث می‌شود که بر وعده‌هایی که داده می‌شد، یا اعتقادی که مردم هنگام شروع زندگی کاری خود داشتند، فشار بیاورند؟

مینوش شفیق: کاملاً. و من فکر می کنم که بسیاری از ناامیدی که در بسیاری از کشورها مشاهده می کنید مربوط به انتظارات ناامید شده است. وعده های عملی نشد.

جاناتان ویتزل: اندرو چگونه این تعریف برای شما توجه جلب می کند؟ و آیا این مکان‌هایی هستند که استرس‌ها را امروز در قرارداد مشاهده می‌کنید؟

اندرو شنگ: بله. من فقط اضافه می کنم که قرارداد اجتماعی قراردادی است نه فقط بین اعضای جامعه بلکه با این مفهوم غالب دولت. و نیز این فقط زنان نیستند، فقط فناوری نیست ، بلکه دولت هستند.

الان وضعیت چیه؟ وقتی یک پلت فرم فناوری چند ملیتی می تواند بزرگتر از یک ملت باشد، وضعیت چگونه است؟ فیس بوک دو میلیارد کاربر دارد، خوب است؟ ارزش بازار فیسبوک کمتر از 1 تریلیون دلار است. یعنی چه، شش، هفت برابر مالزی؟ و اندازه بازار مطمئناً بزرگتر از هند یا چین است. چگونه آن را تعریف می کنید؟ قرارداد بین فرد، غول های رسانه های اجتماعی و دولت چیست؟ و چه کسی حکومت می کند؟

دقیقاً همانطور که مینوش می گوید، ما در این جامعه به سرعت در حال تغییر زندگی می کنیم. منظورم این است که کل قرارداد اجتماعی شکسته شده است. من کاملاً با مینوش در این مورد موافق هستم، زیرا مفهوم قدیمی دولت، مفهوم قدیمی خانواده – وقتی قرار بود بخش زیادی از آن توسط دولت تأمین شود، چه معنایی برای جامعه دارد؟

اگر هر بار که به چیزی نیاز دارید، دولت آن را تأمین می کند، به خانواده نیاز ندارید. یا برای آن فراهم نمی کند. یا فکر می کردید در حال ارائه است اما ارائه نشده است. بنابراین در حال حاضر یک بی اعتمادی گسترده وجود دارد – شما می توانید این را در بین نسل ها، فراتر از مرزها و در همان مرزها – به تشکیلات ببینید.

ما این گسست عظیم را در دنیا داریم. اکنون ما نمی دانیم که چگونه این قرارداد اجتماعی جدید را اجرا کنیم. و چگونه آن را تعریف کنیم؟ ما الان اینجا هستیم ما این را در کشور کوچکتری مانند مالزی می بینیم. این کشور غنی، منابع طبیعی فراوان، جمعیت کمتر است. اما سیاست ناکارآمد است. و وقتی این اتفاق می‌افتد، ما به قبایل بر اساس خطوط نژادی و مذهبی تقسیم می‌شویم، و خشم زیادی وجود دارد.

مردم هر روز می پرسند، “چه کسی قرار است مراقب شغل، سلامتی، تحصیل فرزندانم و آینده من باشد، و اگر دولت این کار را انجام ندهد، چه کسی این کار را انجام می دهد؟” به طور جداگانه؟ می دانید، ما به تنهایی نمی توانیم آن را مدیریت کنیم، درست است؟

جاناتان ووتزل: بیایید در این مورد تحقیق کنیم. ما در حال شناسایی این مسائل هستیم که بر افراد تأثیر می گذارد. این در نهایت چگونه به جامعه گسترده تر بازخورد می دهد؟ و شما آن را دولت می نامید، یا آن را افرادی می نامید که هنوز تحت تأثیر قرارداد اجتماعی قرار نگرفته اند. آیا حلقه بازخوردی وجود دارد که در نهایت منجر به تغییر شود؟ چگونه به آن نقطه تغییر برسیم؟ من کنجکاو هستم مینوش، کجا می بینید که در این نقطه اتفاق می افتد؟ یا به آن نزدیک هستیم؟

مینوش شفیق: من فکر می‌کنم تغییر به‌طور تاریخی در لحظات بحران، در مقاطع حساس اتفاق می‌افتد. و این به عنوان محصول جنبش های اجتماعی است که جامعه را برای تغییر تحت فشار قرار می دهد. و ما مطمئناً در یک بحران هستیم. ما مطمئناً در یک مقطع حساس هستیم.

در آن لحظات، همه چیز می تواند بهتر شود. آنها همچنین می توانند بدتر شوند. و من فکر می کنم این همان نقطه ای است که به آن می رسیم. من فشارهایی را در بسیاری از جوامع حول مطالبه یک قرارداد اجتماعی بهتر می بینم. در کتابم، آنچه به یکدیگر بدهکاریم، توضیح می‌دهم که یک قرارداد اجتماعی بهتر چگونه خواهد بود و چگونه در کشورهای مختلف شروع به ظهور کرده است.

به مواردی مانند مراقبت های بهداشتی نگاه کنید. در پی این بحران، فشار بر دولت ها و جامعه برای انجام کارهای بیشتر برای مقابله با نگرانی های بهداشت عمومی بسیار زیاد خواهد بود. در این بحران، در اقتصادهای پیشرفته، کشورها 20 درصد از تولید ناخالص داخلی را برای سرپا نگه داشتن اقتصاد هزینه کرده اند. و به نوعی کار می کند. به این فکر کنید که اگر این حمایت وجود نداشت، چند خانواده فقیر بودند، چه تعداد کسب و کار از بین می رفتند. مردم دیده اند که می توان ریسک ها را به طور مؤثرتری به اشتراک گذاشت. و من فکر می کنم که مردم تقاضا خواهند کرد که خطرات بیشتری به اشتراک گذاشته شود.

همانطور که اندرو گفت، بخشی از شکست قرارداد اجتماعی کنونی ما این است که خطرات زیادی را افراد متحمل می شوند. خطرات پیرامون مراقبت های بهداشتی، خطرات پیرامون اشتغال. کار منعطف به این معنی است که نمی‌دانم قرار است هر هفته چقدر درآمد داشته باشم، و هیچ مزایا یا مرخصی استعلاجی یا سرمایه‌گذاری آموزشی برای مهارت‌هایم دریافت نمی‌کنم.

نه فقط به دلایل برابری بلکه به دلایل کارآمدی باید یک تعادل مجدد ایجاد شود. منطقی نیست که خطرات را در مورد مراقبت‌های بهداشتی و مهارت‌ها جمع نکنیم، زیرا همه ما از داشتن هموطنانی سالم‌تر و بهره‌ورتر سود می‌بریم، زیرا آنها می‌توانند درآمد بیشتری داشته باشند، مالیات بیشتری بپردازند و بیشتر به امور اجتماعی کمک کنند. قرارداد.

من فکر می‌کنم که تغییر در اشتراک‌گذاری ریسک قطعاً در آستانه وقوع است، و همچنین تمایل به سرمایه‌گذاری بیشتر روی یکدیگر. و من فکر می کنم این تنش بزرگ دیگری است که در آن قرار داریم. برخی از نقاط جهان هستند که فکر می کنند، “ما در این بحران بدهی های زیادی انباشته ایم. زمان ریاضت و تحکیم فرا رسیده است.»

اما بخش‌های دیگری از جهان هستند که می‌گویند: «می‌دانی چیست؟ ما آن را در سال 2008 پس از بحران مالی امتحان کردیم. آنقدرها هم خوب پیش نرفت.» و شاید این لحظه ای برای سرمایه گذاری باشد: سرمایه گذاری در آموزش، مهارت های جدید و سبز کردن اقتصاد. و نرخ بهره پایین است، و شاید در این مقطع حساس این مسیری باشد که ما باید طی کنیم.

جاناتان ووتزل: می‌خواستم به شما، اندرو، در آن لحظه در مورد جایی که مینوش وارد شده است، در مورد سبز کردن اقتصاد مراجعه کنم. شما کمی در مورد رابطه همه اینها با پایداری و محیط گسترده تر صحبت می کنید.

نظر شما در مورد اینکه آیا این قرارداد اجتماعی اساساً به موضوعات پایداری نیز تسری می‌یابد چیست، و اگر چنین است، آیا اکنون فرصت دیگری برای تجسم مجدد آن قرارداد داریم؟ و این چه شکلی خواهد بود؟

اندرو شنگ: بله. این بسیار اساسی است. من به تازگی در کتابی به نام خرید زمان برای اقدام اقلیمی همکاری کردم. و نتیجه به شرح زیر است: از نظر فنی و فناوری، ما می توانیم هر چیزی را حل کنیم اگر فقط اراده سیاسی خود را برای حل آن جلب کنیم.

من به عنوان یک بانک مرکزی سابق فکر می کردم که هرگز پول کافی وجود ندارد. پس از سال گذشته که بانک‌های مرکزی ۷ تریلیون دلار چاپ کردند و دولت به همراه بانک‌های مرکزی ۱۴ تریلیون دلار از ۹۰ تریلیون دلار یا تا ۱۰۰ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی جهانی را خرج کردند، پول مشکلی نیست.

من فکر می کنم کل مفهوم پول، ما باید در این مورد تجدید نظر کنیم. پول، اگر برای تولید کالاهای عمومی درازمدت جهانی استفاده شود، پول برمی‌گردد و آرام آرام خود را از این مشکل خارج خواهید کرد.

اگر پول صرفاً برای اهداف سوداگرانه باشد، مسائل دیگری خواهد داشت. اما برای بازگشت به موضوع پایداری، تغییر اقلیم در واقع تغییر سیستم است. و تغییر سیستم یکی از مشکلات بزرگ و بد است – شروع به استفاده از این کلمه.

آیا این را در سطح فردی حل می کنیم؟ آیا آن را در سطح خانواده حل می کنیم؟ آیا در سطح جامعه حل می کنیم؟ آیا در سطح استان حل می کنیم؟ در سطح ملی؟ در سطح جهانی؟ و از کجا شروع می کنید؟

من فکر می کنم تغییرات آب و هوایی ما را مجبور کرده است که متوجه شویم همه چیز درهم پیچیده است. همه چیز به هم مرتبط است. و اقتصاددانان اساساً از زمان طراحی اولین سیستم حسابداری ملی در سال 1953، سرمایه طبیعی را نادیده گرفته اند تا در تولید ناخالص داخلی لحاظ شود.

ما تا سال 2008 ترازنامه را وارد نکردیم، ذخایری را وارد نکردیم. و بنابراین، از سال 2008 ترازنامه ملی را به طور موثر در میان G-7، یا امروز G-20 ایجاد نکردیم. ارزیابی سرمایه طبیعی در سال جاری، آوریل [2021].

ما با لنزهای بسیار بدی به دنیا نگاه می کنیم. بیان من این است که ما با لنزهای قرن 19 به قرن 21 نگاه می کنیم. اگر به دکارت و نیوتن نگاه می‌کنید، شاید قدیمی تر هم باشید.

در حالی که از سال 1905، ما به نسبیت، کوانتوم و روشی بیولوژیکی و ارگانیک تر برای نگاه کردن به جهان رفته ایم. به همین دلیل است که فرهنگ‌های قدیمی‌تر شروع به درک این موضوع کرده‌اند که انسان و طبیعت یکی هستند. آنها می بینند که هر کاری که ما انجام می دهیم بر مادر طبیعت تأثیر می گذارد، اما در واقع جامعه مدرن در حال کشتن مادر طبیعت است. و اگر مادر طبیعت را بکشی، خودمان را می کشیم.

ما واقعاً به یک قرارداد اجتماعی بین خود و سایر بشریت و همچنین مادر طبیعت نیاز داریم. و این گفتگو تازه شروع شده است.

مدل قدیمی از بالا به پایین، “روی یک تکه کاغذ چند نخبه طراحی می کنند که چگونه با مشکلات جهان برخورد کنند” از بین رفته است.

ما واقعاً اکنون باید این را از پایین به بالا بسازیم. شیطان در جزئیات است. خدا کامل است. شیطان در جزئیات است. و شرکای مک‌کینزی این را به خوبی می‌دانند، این داده‌های دانه‌ای است، این مشکل آخرین مایل است. و آنچه اتفاق می افتد در آخرین مایل در هر جامعه ای است، همه چیز کار نمی کند.

شما قبلاً این را می بینید. دولت در حال نوشتن چک است و وقتی شما از چک استفاده می کنید، مردی که در خیابان می خوابد خوش شانس است که 90 درصد آن چک را دریافت می کند، زیرا قرار است آن را با فروشگاه محلی نقد کند. و آنها سهمی خواهند گرفت. بنابراین فساد، بی کفایتی، عدم طراحی به حدی است که خشم در خیابان ها ایجاد می شود. نه فقط در خیابان ها، بلکه در جوامعی که بسیار بسیار ناتوان هستند. و ما خواهیم دید که همه گیری به نوعی مرتبط است.

جاناتان ووتزل: چیزی که من حذف می کنم، اول از همه این است که این یک امر سیستماتیک است. و اینکه ما با شفافیت در مورد تأثیرات بر اقلیم و تأثیرات بر جامعه اقلیم شروع کنیم. فکر می‌کنم شما ما را به سؤال دیگری هدایت کردید، در مورد اینکه چگونه همه‌گیری به طور بالقوه تسریع‌کننده این امر بوده است.آیا تأثیر همه‌گیری را اینگونه می‌بینید، آیا آن روز را به نوع دیگری از قرارداد اجتماعی نزدیک‌تر می‌کند؟و اگر چنین است، به نظر شما چه نوع چیزهایی ممکن است ببینیم؟ چه نوع تغییراتی را در این قرارداد می‌توانیم در طول دو یا سه سال آینده متصور شویم – اجازه دهید آن را خیلی دور نکنیم؟ اگر بتوانم آن را برای شما مینوش شروع می کنم؟

مینوش شفیق: من فکر می‌کنم همه‌گیری مشکلات موجود را تشدید کرد. نابرابری بدتر شد، زنان به دلیل ناتوانی در رفتن به مدرسه مجبور شدند از کودکان مراقبت کنند. ما واقعاً آنقدر ندیدیم – فکر می‌کردید حداقل در طول همه‌گیری، کاهش بهتری در انتشار کربن داشتیم، اما در واقع نه چندان.

و بسیاری از تنش های موجود در جامعه ما، منسوخ شدن برخی از مهارت ها، اختلالات در بازار کار، آشکار شد. و گروه هایی که بیشترین آسیب را متحمل شدند، گروه هایی بودند که قبلاً محروم بودند.و البته همه اینها به طور خاص طعنه آمیز بود، زیرا بسیاری از آن گروه ها در واقع کارگران ضروری تلقی می شدند. جهان بدون رانندگان، نگهبانان، کارگران خواربارفروشی و کارگران مراقبت نمی‌توانست اجرا شود. اما خیلی خوب بود که همه بانکداران و وکلا و حسابداران در خانه بمانند.

من فکر می‌کنم که این موضوع به‌ویژه کنایه‌آمیز بود که بار این بحران در کجا افتاد. و من می خواهم فکر کنم که این منجر به جستجوی واقعی روح در مورد قرارداد اجتماعی فعلی ما می شود. برای من، چیزی که دوست دارم ببینم یک قرارداد اجتماعی است که در آن امنیت بهتری برای مردم فراهم کنیم.

و منظور من از امنیت، حداقل سطح درآمد برای همه است. من طرفدار درآمد پایه جهانی نیستم. فکر می‌کنم ناکارآمد است و فکر می‌کنم برخلاف روح قرارداد اجتماعی است، که از همه می‌خواهد تا جایی که می‌توانند در ازای مراقبت از آنها در مواقعی که نمی‌توانند کمک کنند.

اما من فکر می‌کنم تقریباً همه جوامع اکنون می‌توانند اعتبار مالیات بر درآمد کسب شده، انتقال مستقیم نقدی به فقیرترین خانوارها ارائه دهند تا سطحی وجود داشته باشد که هیچ کس نباید پایین‌تر از آن برود. و من فکر می‌کنم بخشی از پیشنهاد امنیت باید شامل مزایای الزامی برای همه کارگران، صرف‌نظر از ماهیت قراردادشان باشد.

زمانی که من کار در توسعه بین المللی را شروع کردم، در مورد بخش غیررسمی به عنوان اتفاقی که در کشورهای بسیار فقیر رخ داد صحبت کردیم. اما اقتصاد گیگ فقط یک بخش غیررسمی با نام جالب است. و کارگران در این بخش ها هیچ تضمینی در مورد مرخصی استعلاجی، در مورد حقوق بازنشستگی، در مورد سرمایه گذاری در مهارت های خود ندارند.

و همانطور که ما مستمری های قابل حمل را در پاسخ به افرادی که اغلب شغل خود را تغییر می دهند، توسعه دادیم، باید سیستمی از مزایای قابل حمل ایجاد کنیم. و بنابراین وقتی افراد از یک شغل به شغل دیگر می‌روند یا برای چندین کارفرما کار می‌کنند، ظرفی دارند که همه افرادی که برای آنها کار می‌کنند در آن سهمی دارند تا بتوانند امنیت بیشتری در زندگی خود داشته باشند.

بخش کلیدی دیگر یک قرارداد اجتماعی بهتر، فرصت بیشتر است. و این فرصت ارتباط زیادی با آموزش دارد، سرمایه گذاری خیلی زودتر. همه می دانند، شواهد بسیار قانع کننده است، سال های اولیه، 1000 روز اول زندگی زمانی است که تمام رشد مغز اتفاق می افتد.

و اگر بچه ها در 1000 روز اول تغذیه و تحریک ذهنی خوبی نداشته باشند، مهم نیست که چقدر آنها را به مدرسه خوبی می فرستید، هرگز به عقب نمی افتند. بنابراین سال های اولیه کلیدی است، اما همچنین یک سیستم آموزشی است که در طول زندگی کار می کند.

و بنابراین شکل سرمایه گذاری آموزشی ما باید تغییر کند – زودتر، تا فرصتی برای مردم در طول زندگی آنها فراهم شود. و برای من، این فقط ایجاد برابری بیشتر نیست. این در مورد چیزی است که ما آن را سیاست های «پیش توزیع» می نامیم که ساختار فرصت ها را برای مردم تغییر می دهد.

جوامع ما به دلیل استعدادهایی که استفاده نمی شود بسیار فقیرتر هستند. یکی از مطالعاتی که در کتابم ذکر می‌کنم و خیلی دوستش دارم، انیشتین گمشده نام دارد. و به کودکانی می‌پردازد که در سال چهارم مدرسه مهارت‌های ریاضی و علوم مشابهی دارند. و به نظر می رسد سال ها بعد، چه تعداد از آن کودکان دارای حق ثبت اختراع و مخترع بوده و بهره وری را افزایش داده اند. و آنچه به دست می‌آید این است که اگر فرزندی هستید که در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمده‌اید، ده برابر کمتر از کسی که در خانواده‌ای ثروتمند متولد شده است، مخترع هستید.

و اگر در یک جامعه فقیر به دنیا آمده اید، ده برابر کمتر احتمال دارد که مخترع شوید، حتی اگر مهارت های ریاضی و علمی مشابه آن بچه هایی که در مکان های ثروتمندتر یا خانواده های ثروتمندتر به دنیا آمده اند را دارید.

این استعداد از دست رفته برای همه ما ضرر است. و من فکر می‌کنم که یک قرارداد اجتماعی که بیشتر روی فرصت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند، فکر می‌کنم، همانطور که اندرو به آن اشاره کرد، این سرمایه‌گذاری‌ها از نظر بهره‌وری بالاتر، خلاقیت بالاتر و درآمد بالاتر برای همه جواب می‌دهد.

جاناتان ووتزل: با توجه به این نکته، ما اینجا را می بندیم. اما من فقط می خواهم بگویم که برای من جالب بود که هر دوی شما بحث را بر اساس فرصتی که ما داریم بیان کردید. در حالی که خطر اجرای نکردن آن وجود دارد، فرصتی نهایی برای فرد، شرکت ها و برای کشورهایی که مایل به تصور مجدد قرارداد هستند وجود دارد. و من شخصاً احساس می کنم که این یک نتیجه بسیار امیدوارکننده است. بنابراین بسیار متشکرم، مینوش، اندرو، برای وقتی که گذاشتید.

درباره نویسنده (نویسندگان)

بارونس مینوش شفیق مدیر مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن است. اندرو شنگ عضو برجسته موسسه آسیای جهانی در دانشگاه هنگ کنگ است. جاناتان ووتزل شریک ارشد مک کینزی و مدیر موسسه جهانی مک کینزی است، جایی که مایکل چوی شریک و جانت بوش ویراستار ارشد است.

آینده اندیشی محصول موسسه جهانی مک کینزی است. مجری آن جانت بوش و مایکل چویی است. مهندس صدا ما کالین وارن است. ما را به صورت آنلاین در mckinsey.com/mgi یا @McKinsey_MGI در توییتر پیدا کنید.

https://www.mckinsey.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *