توضیح سایت : خواننده محترم توجه نمایند که این تحقیق خاص جامعه آمریکایی است .
بررسی نقش استدلال و سوگیری های شناختی
توسط لوک جی. متیوز، اندرو ام. پارکر، کاترین گریس کارمن، رز کربر، جنیفر کاوانا
سوال پژوهشی
- چه سوگیری های شناختی و فرآیندهای استدلالی با مقاومت بیشتر در برابر زوال حقیقت مرتبط است؟
در این گزارش، نویسندگان به یکی از محرکهای پیشنهادی Truth Decay میپردازند: ویژگیهای پردازش شناختی انسان، مانند سوگیریهای شناختی. نویسندگان توسعه یک معیار نظرسنجی را توصیف میکنند که از آن برای بررسی ویژگیهای پردازش شناختی انسان (مانند سوگیریهای شناختی) و ارزیابی نتایج برای مقاومت یا حساسیت افراد به زوال حقیقت استفاده کردند. نویسندگان بر شش معیار «تخریب حقیقت» تمرکز کردند: تأیید اجماع علمی، تأیید حقایق قابل تأیید، رد نظریههای توطئه نادرست، تمایز واقعیت از نظرتمایل به پذیرش توصیههای متخصص، و پوزیتیویسم فلسفی در مقابل شک. در این نظرسنجی از شش معیار سوگیریهای شناختی و استدلال استفاده شد: اعداد، استدلال علمی، استدلال شهودی، سوگیری در دسترس بودن، اطمینان ناموجه و سوگیری درون گروهی.
به طور کلی، مقاومت بیشتر در برابر زوال حقیقت در هر یک از مقیاسهای ششگانه با محاسبه بیشتر، استدلال علمی بیشتر و استدلال شهودی کمتر پیشبینی میشد. در میان سوگیری های شناختی، سوگیری بیشتر در دسترس بودن با حساسیت بیشتر به تئوری های توطئه نادرست و همچنین اعتماد بیشتر به کارشناسان مرتبط بود. اعتماد غیرقابل توجیه بیشتر افراد به دانش خود با اعتماد بیشتر به کارشناسان مرتبط بود. سوگیری درون گروهی در مواقعی با حساسیت بیشتر نسبت به زوال حقیقت (تأیید کمتر اجماع علمی و واقعیت قابل تأیید، پوزیتیویسم فلسفی پایین) و در مواقع دیگر با مقاومت بیشتر در برابر زوال حقیقت (رد کردن نظریههای توطئه نادرست، تمایز واقعیت از عقیده) همراه بود. از نظر جمعیتی، مقاومت در برابر Truth Decay به طور مداوم با افرادی که درآمد بالاتری داشتند، سفید پوستان و کسانی که در سال 2016 به هیلاری کلینتون رای دادند مرتبط بود.
یافته های کلیدی
- ثابتترین یافته در بین مدلها این بود که استدلال عددی و علمی بیشتر و استدلال شهودی پایینتر با مقاومت بیشتر در برابر Truth Decay همراه بود.
- هیچ ارتباط قوی یا ثابتی بین مقاومت/استعداد به زوال حقیقت و سوگیری های شناختی شناخته شده (به عنوان مثال، سوگیری در دسترس بودن، اعتماد ناموجه) یافت نشد. در عوض، بزرگترین پیشبینیکنندهها برای مقاومت/استعداد به زوال حقیقت، فرآیندهای استدلالی بودند که در طول زندگی یک فرد ایجاد میشوند و همگی حداقل تا حدودی در چارچوب مناسب خود سازگار هستند.
- یک یافته نگرانکننده در بین مدلها این بود که پاسخدهندگان غیرسفیدپوست خود گزارشدهنده به طور مداوم بیشتر در معرض فروپاشی حقیقت بودند. اگرچه نژاد همیشه معنی دار نبود، اما اغلب حتی پس از کنترل سایر متغیرها، مانند تحصیلات، حزب سیاسی و سوگیری ها یا فرآیندهای استدلال، معنی دار بود. این یافته به طور بالقوه نشان دهنده بی اعتمادی به منابع سنتی اطلاعات واقعی در میان گروه هایی است که گاه به طور سیستماتیک توسط نهادهای اجتماعی برای دولت، پزشکی و علم مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند.
- این مدلها همچنین نشان میدهند که چگونه برداشتها از موضوعات کلیدی، جهانبینی، و حتی روشهای پردازش اطلاعات در ایالات متحده اکنون بر اساس حزبگرایی و دینداری تقسیم میشوند. کنترل این متغیرها در یک رگرسیون چندگانه اغلب اهمیت بسیاری از فرآیندهای استدلالی و سوگیری های دیده شده در همبستگی های دو متغیره را حذف می کند.