نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

2 آذر 1403 5:22 ق.ظ

نوآوری دیجیتال و تغییر در مدلهای نوآوری

مارسل ال ا ام بوگرز، فیلیپ تورتشر و یونگجین یو

مقدمه

شکی نیست که فناوری‌های دیجیتال در حال ایجاد نوآوری مداوم در اکثر بخش‌های اقتصاد و جامعه هستند. در این مقاله، ویژگی‌های فناوری‌های دیجیتال را که باعث این واقعیت جدید می‌شوند، بررسی می‌کنیم و مقالات این  گزارش ویژه را معرفی می‌کنیم. علاوه بر این، ما همچنین فرصت‌های بی‌سابقه‌ای را که نوآوری دیجیتال برای مطالعه فرآیندهای نوآوری به‌طور کلی‌تر فراهم می‌کند، برجسته می‌کنیم. به طور کلی، نتیجه می‌گیریم که سرعت، مشاهده‌پذیری و سهولت نسبی در بررسی روابط بین سطوح تحلیلی چندگانه، بدین معناست که نوآوری دیجیتال هم «مدلی » است که «الگویی» برای مطالعه فرآیندهای نوآوری به‌طور گسترده‌تر در زمینه های دیجیتال و ترکیبی کشورها ارائه می‌کند.

از آغاز هزاره سوم میلادی ، پذیرش فراگیر فناوری‌های دیجیتال و پیاده‌سازی زیرساخت‌های فعال دیجیتالی، ماهیت محصولات و خدمات را در اکثر صنایع، اگر نه در همه صنایع، به‌طور اساسی تغییر داده است. پیشرفت‌های اخیر در فناوری‌های دیجیتال (مانند محاسبات و تلفن همراه، هوش مصنوعی، بلاک چین، واقعیت مجازی و افزوده، روباتیک، اینترنت اشیا و چاپ سه‌بعدی) تغییرات چشمگیری را در اقتصاد و سازمان‌ها ایجاد کرده است. یک محرک مهم این تغییرات، نوآوری دیجیتال است که به عنوان «ایجاد (و متعاقب آن تغییر در) پیشنهادات بازار، فرآیندهای تجاری یا مدل‌هایی که از استفاده از فناوری دیجیتال ناشی می‌شود» تعریف شده است (Nambisan et al. 2017 ص 224).

نوآوری های دیجیتالی روش های توسعه، تولید و استفاده محصولات و خدمات را تغییر می دهد. برای مثال، نوآوری‌هایی که از فناوری‌های دیجیتال استفاده می‌کنند، «به اشتراک گذاشتن» ورودی‌ها یا منابع، مانند خودرو‌ها، ابزارها و محل‌های اقامتی را ممکن می‌سازد. چنین نوآوری هایی بازارهای سنتی، از جمله رسانه ها و سرگرمی ها، اجاره و فروش خودرو، هتل ها و مهمان نوازی، و حتی بازارهای کار موقت را مختل می کنند. با تکثیر نوآوری دیجیتال، آرایه فزاینده ای از مصنوعات دیجیتالی وجود دارد که خود فرصت های بیشتری برای  دیجیتالی شدن ارائه می دهند (Gradillas & Thomas, 2021).

 زیربنای این گسترش این واقعیت است که محصولات و خدمات دیجیتال با به دست آوردن عملکردهای جدید از طریق به روز رسانی یا ارتباطات جدید با محصولات و خدمات مکمل به تکامل خود ادامه می دهند (یو و همکاران، 2012). به عبارت دیگر، آنها از نظر طراحی ناقص هستند (گارود و همکاران، 2008).

در حالی که فرصت‌های بی‌سابقه‌ای را برای شرکت‌های فعلی و تازه واردان ارائه می‌کند، توسعه محصولات و خدمات دیجیتال جدید چالش‌های مدیریتی قابل‌توجهی را به همراه دارد (نامبیسان و همکاران، 2017). به عنوان مثال، ترکیب سخت‌افزار و نرم‌افزاری که فناوری‌های دیجیتال را تشکیل می‌دهند، ویژگی‌های عجیبی مانند «همگرایی» (لی و همکاران، 2010؛ سیک و همکاران، 2019) و تولید( توماس و تی، 2021؛ Zittrain، 2006،) که فراتر از آن چیزی است که با فناوری های سنتی امکان پذیر است (یو و همکاران، 2012). در حالی که همگرایی چالش هایی را در درک وابستگی های متقابل در حال ظهور در صنایع قبلا گسسته ایجاد می کند، منجر به چالش های کنترل می شود زیرا نوآوری فعال شده توسط فناوری دیجیتال عملاً بدون محدودیت است.

چالش‌ها همچنین از آنجایی که فن‌آوری‌های دیجیتال نه تنها به محصولات و خدمات جدید اجازه می‌دهند، بلکه راه‌های جدیدی را برای سازماندهی و پتانسیل نوآوری‌های مدل کسب‌وکار جدید را نیز امکان‌پذیر می‌سازد (Sund et al., 2021)، که برخی از آنها مخل هستند. برای مثال، فناوری‌های دیجیتال با ارائه راه‌های جدید برای اتصال از طریق پلت‌فرم‌ها به بازیگران، ظهور بازارهای همتا به همتا مانند Airbnb را امکان‌پذیر کرده است و این امکان را برای بازیگران  اجاره‌ای B2B فراهم کرده است تا برای بازارهای B2C تلاش کنند. علاوه بر این، نوآوری دیجیتال به دلیل ویژگی های آن، چالشی را برای شرکت های فعلی ایجاد می کند که پاسخ آنها می تواند ساختار صنعت را شکل دهد. به عنوان مثال، در این شماره ویژه، Vaskelainen و همکاران. (2021) نشان می دهد که شرکت های فعلی اغلب در بهره برداری فعال از فرصت های ایجاد شده توسط نوآوری دیجیتال شکست می خورند. از آنجایی که بسیاری از نوآوری های دیجیتالی اساساً به قابلیت های متفاوتی نیاز دارند، بسیاری از متصدیان  به همکاری خود با شرکای دارای این قابلیت ها بستگی دارند و در نتیجه باعث ایجاد تغییر در ساختار صنعت می شوند. بنابراین، درک فرصت‌های نوظهور، معیارهای طراحی، چالش‌های تجاری‌سازی، تأثیرات بازار و صنعت، و پاسخ‌های استراتژیک به چنین نوآوری در مدل کسب‌وکار، یک چالش مدیریتی مهم را نشان می‌دهد.

چالش‌های اضافی از طریق توانایی محصور کردن فن‌آوری‌های مواد با اطلاعات ایجاد می‌شود، که این امکان را برای محصولات دارای قابلیت دیجیتالی فراهم می‌کند تا به روش‌های چندگانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند (تیلسون و همکاران، 2010). به عنوان مثال، با جدا کردن جریان مواد کالاها و خدمات از جریان اطلاعات مرتبط (ایوانز و وورستر، 1997)، همراه با تجزیه و تحلیل و بینش جدید، پتانسیل کنترل بیشتری بر جریان‌ها و فعالیت‌های مواد وجود دارد. با این حال، در حالی که این توانایی‌ها فرصت‌هایی را برای مدل‌های کسب‌وکار جدید باز می‌کنند، ایجاد قابلیت‌های مرتبط برای مهار این فرصت‌های دائماً در حال ظهور که ارتباط متقابل بیشتر بین مصنوعات دیجیتال مستلزم آن است، یک کار غیر ضروری است.

چالش‌ها نیز از معماری مدولار لایه‌ای مشخصه فناوری‌های دیجیتال ناشی می‌شوند (یو و همکاران، 2010؛ لگنور و همکاران، 2021). به عنوان مثال، توسعه ماژول ها در داخل و در بین لایه ها معمولاً از مرزهای سازمانی فراتر می رود. در نتیجه، به جای در نظر گرفتن محصولات و خدمات به عنوان ارائه های مستقل، ضروری است که آنها را نیز به عنوان بخشی از پلتفرم ها و اکوسیستم ها در نظر بگیریم (Clements et al., 2021   .

توسعه پلتفرم‌ها و اکوسیستم‌ها همراه با محصولات و خدمات به فرآیند نوآوری پیچیدگی می‌افزاید، که مدیریت آن چالش برانگیز است (Cennamo & Santaló، 2019؛ Hilbolling و همکاران، 2020)، و این خطر را افزایش می‌دهد که مدیران اغلب برای رسیدگی به آن مجهز نیستند (Adner & فیلر، 2019). علاوه بر این، ظهور یک معماری مدولار لایه‌ای به این معنی است که فعالیت‌های نوآورانه را می‌توان بر روی یک لایه افقی خاص متمرکز کرد که می‌تواند چندین مورد عمودی را برش دهد (هنفریدسون و همکاران، 2018)، به جای اضافه کردن پیچیدگی اضافی تمرکز سنتی بر روی یک صنعت خاص عمودی یا عمودی مجاور.

علاوه بر این، لایه‌های مختلف معماری مدولار با سرعت‌های متفاوتی توسعه می‌یابند. در نتیجه، نوآوری در یک لایه می‌تواند بر فناوری‌ها در لایه‌های دیگر (از جمله لایه‌های مادی) حتی پس از راه‌اندازی تأثیر بگذارد. جای تعجب نیست که فرآیندهای تکاملی پیرامون فناوری‌های دیجیتال با آن‌هایی که برای فناوری‌های سنتی مستند شده‌اند، متفاوت است. به طور خاص، فرآیندهای نوآوری شامل فناوری‌های دیجیتال ممکن است از الگوی تکاملی دو مرحله‌ای معمولی با دوره‌های پرورش و نوآوری فزاینده که با ظهور طراحی غالب جدا شده‌اند، پیروی نکنند (اندرسون و توشمن، 1990). درعوض، وجود اجزای دیجیتالی تکامل و دگرگونی مداوم را اضافه می‌کند (گارود و همکاران، 2008؛ یو و همکاران، 2012)، که در ساختارهای محصول سنتی وجود ندارد (لی و برنت، 2012؛ نایلن و هلمستروم، 2015).

این مشاهدات مفاهیمی برای تئوری و عمل دارند. برای تئوری، ما باید از مدل طراحی غالب دو مرحله ای الهام گرفته از شومپیتر فراتر برویم. در عوض، ما به مدلی نیاز داریم که نوآوری را  پیوسته در جریان مفهوم‌سازی کند. فرآیند «سنتز تجمعی» آشر (1929/1954) یکی از این مدل‌ها است. اگرچه آشر مدل خود را با مطالعه اختراعات مکانیکی توسعه داد، مدل او فرآیند عمومی‌تری را توضیح می‌دهد که در آن اختراعات از طریق “آسان سازی سازنده عناصر از قبل موجود در ترکیب جدید، الگوهای جدید، یا پیکربندی‌های جدید رفتار … با ایجاد روابطی که قبلا وجود نداشتند” به وجود می‌آیند. (اشر، 1929/1954، ص 11). این فرآیند سنتز تجمعی بدون آغاز یا پایان ادامه دارد. برای اثبات این نکته، آشر به اوگدن (1926، ص 126) اشاره می‌کند: «… در شبکه رخدادهای پیوسته، که در آن رشته‌های مختلف به طور پیوسته با هم همپوشانی دارند، تعیین یک آغاز مطلق یا پایان متناهی غیرممکن اغلب دشوار است،.

مدل آشر پیامدهایی برای تمرین نیز دارد. یک مسئله کلیدی برای آشر «تنظیم یک مرحله» است، که در آن به معنای جمع آوری اجزای مختلف است که می تواند به «عمل های بینشی» منجر شود. چه در سازمان‌ها و چه در بین سازمان‌ها، تنظیم مرحله مستلزم ایجاد بسترهای مولد است که امکان بینش‌های مداوم را فراهم می‌کند. در این رابطه کوترومپیس و همکاران. (2021) استدلال کرده اند که فناوری های دیجیتال “فناوری های اختراع” هستند که هم ماهیت فرآیند نوآوری و هم انواع محصولات و خدمات ایجاد شده را تغییر می دهند. به طور خاص، آنها نشان می‌دهند که فناوری‌های ابزار – فناوری‌های همه‌منظوره که برای دهه‌ها در بسیاری از بخش‌ها اختراع را تحریک کرده‌اند – به طور فزاینده‌ای دیجیتالی می‌شوند. این «ابزار دیجیتال» در قلب سیستم‌های صنعتی «هوشمند» قرار دارند که با نام‌های اینترنت اشیا IoT و صنعت 4.0 نیز شناخته می‌شوند، که فرآیند نوآوری را در بسیاری از بخش‌های اقتصادی هدایت می‌کنند.

اینها تنها برخی از مسائلی است که به دلیل فناوری های دیجیتال و نوآوری هایی که در حال پرورش هستند، بر نظریه و عمل تأثیر می گذارد. برای بررسی بیشتر آنها، ما مشارکت مقالات در این شماره ویژه را مرور می کنیم و آنها را با دانش موجود در مورد ویژگی های خاص فناوری های دیجیتال که نوآوری را هدایت می کنند، ادغام می کنیم. با ترسیم بیشتر از مقالات این شماره ویژه، نشان می‌دهیم که چگونه مطالعه فرآیند نوآوری دیجیتال محققان را قادر می‌سازد تا بینش‌هایی ایجاد کنند که ممکن است برای درک نوآوری به عنوان یک فرآیند به طور کلی‌تر مرتبط باشد. ما با فراخوانی برای تحقیقات بیشتر در مورد فرآیندهای نوآوری دیجیتال به پایان می‌رسیم، و بینش‌هایی که چنین تحقیقاتی می‌توانند به درک ما از نوآوری سنتی منجر شوند.

ویژگی های نوآوری دیجیتال

چندین ویژگی نوآوری دیجیتال آن را از نوآوری سنتی متمایز می کند. یک ویژگی متمایزکننده مهم این است که نوآوری دیجیتال دارای آژانس های نوآور از پیش تعریف شده کمتری است و نتایج نوآوری را از نظر دامنه و دسترسی محو می کند (نامبیسان و همکاران، 2017؛ یو و همکاران، 2012).

Lyytinen (2021) استدلال می‌کند که این تفاوت مهم‌تر از جایگزینی آنالوگ با اطلاعات دیجیتال در زمینه‌ها و تنظیمات خاص است، زیرا ظرفیت‌های جدید مرتبط با نوآوری دیجیتال مجموعه‌های جدیدی را قادر می‌سازد که اجزای جدید و قدیمی را به روش‌های اساسی متفاوت ترکیب می‌کنند. به طور خاص، او توضیح می دهد که نوآوری دیجیتال در یک فرآیند سه جانبه تعبیه عملیاتی، جاسازی مجازی، و تعبیه متنی شامل نرم افزار، سخت افزار، و معماری لایه ای و مدولار که در آن عمل می کنند، پیشرفت می کند (یو و همکاران، 2010). به طور کلی تر، اوربیناتی و همکاران. (2021) در مورد اهمیت در نظر گرفتن نوآوری دیجیتال به عنوان یک فرآیند، و به عنوان چنین تمرکزی بر مراحل آن، مکانیسم های اساسی، موانع، و عوامل توانمند استدلال می کنند.

لیتینن (2021) در تحلیل خود استدلال می کند که فرآیند نوآوری دیجیتال توسط مولد فناوری های دیجیتال هدایت می شود. گاور (2021) این موارد را با این استدلال که مولد بودن و فرآیند پلتفرم‌سازی ویژگی‌های معمولی نوآوری دیجیتال و نتایج آن است، تکرار می‌کند، که گاهی ممکن است کنترل آن دشوار باشد (لیپونن و همکاران، 2021). علاوه بر این، Nambisan (2020) نشان می‌دهد که مولد فناوری دیجیتال راه‌های جدید قدرتمندی را برای شرکت‌های چندملیتی برای ارتباط با بازارهای جهانی، منابع و شرکا و دنبال کردن نوآوری در بازارهای خارجی باز کرده است. در همان زمان، هرون و همکاران (2021) هشدار داد که مولد فناوری دیجیتال ممکن است منجر به رانش نوآوری شود. همانطور که آنها توضیح می دهند، ویژگی های فناوری دیجیتال به عنوان قابل ویرایش بودن، قابل برنامه ریزی مجدد و قابل توزیع بودن ممکن است باعث شود که نوآوری دیجیتال به تدریج از نوآوری رادیکال به سمت پیشرفت های تدریجی تر تغییر کند.

به دلیل مولد بودن، فرآیند تکاملی پیرامون فن‌آوری‌های دیجیتال با فرآیند تکاملی فناوری‌هایی که قبلاً وجود داشت متفاوت است (لی و برنته، 2012؛ نایلن و هولمستروم، 2015). برای مثال، فناوری‌های دیجیتال تمایلی به پیروی از تکامل دو مرحله‌ای متعارف با عصر پرورش و نوآوری فزاینده ندارند، که با ظهور طراحی غالب از هم جدا شده است (اندرسون و توشمن، 1990). در عوض، تکامل آنها حتی پویاتر و غیرقابل پیش‌بینی‌تر از توسعه پیچیده فناوری‌های سنتی است Garud et al., 2008). به عنوان مثال، لیپونن و همکاران. (2021) حدس می زنند که کنترل پذیری محدود پلت فرم های بلاک چین می تواند منجر به انبوهی از موارد مولد و غیرقابل پیش بینی بودن در این اکوسیستم ها شود. در حالی که استدلال آنها بر تکامل سطح کلان فناوری دیجیتال متمرکز است، Malhotra و Majchrzak 2021، پیچیدگی های مشابهی را در سطح خرد مشاهده می کنند زیرا نوآوری دیجیتال با “ساختارها و فرآیندهای نوآوری دیجیتال سیال” مشخص می شود. تکامل فن‌آوری‌های دیجیتال را می‌توان با این واقعیت پیچیده کرد که الگوهای تکامل دانش به صراحت آشکار نیستند . حتی اگر به طور ضمنی بر فرآیند و نتایج نوآوری تأثیر بگذارند (Malhotra & Majchrzak، 2021).

یکی دیگر از ویژگی های فناوری های دیجیتال این است که آنها با تعداد بی شماری از فناوری های وابسته به هم تکامل می یابند. یکی از جنبه های مهم فناوری های دیجیتال، اتصال و تعبیه آن ها در سطوح مختلف است (یو و همکاران، 2010). فن‌آوری‌های دیجیتال اغلب در پلتفرم‌هایی تعبیه می‌شوند که خود در دیگر پلتفرم‌ها یا اکوسیستم‌ها تعبیه شده‌اند (Legenvre et al., 2021)، که Gawer (2021) آن را نماد عصر دیجیتال می‌داند. لیپونن و همکاران (2021) وابستگی‌های متقابل پیچیده، اتصال، و جاسازی نوآوری دیجیتال را از طریق بررسی ویژگی‌های اساسی اکوسیستم‌های پلتفرم بلاک چین نشان می‌دهند. از دیدگاهی متفاوت، لیتینن (2021) نشان می‌دهد که تعبیه فناوری دیجیتال نه تنها مستلزم تعبیه در سایر سیستم‌های فن‌آوری (هم دیجیتال و هم فیزیکی)، بلکه تعبیه در سیستم‌های اجتماعی است. او خاطرنشان می کند که این انواع مختلف تعبیه نسبتاً مستقل از نحوه وقوع آنها هستند و شرایطی که پیشرفت ها و اهداف را برای هر نوع تعبیه شکل می دهد متمایز است. در انجام این کار، او استدلال می کند که هر تلاش تعبیه دیجیتال یک “نقطه اهرمی” خاص برای نوآوری دیجیتال بیشتر و گسترده را تشکیل می دهد.

یکی دیگر از ویژگی های متمایز نوآوری دیجیتال این است که به ندرت در سازمان های منفرد یا در تنظیماتی که دارای روابط رسمی 1-1 با تامین کننده هستند رخ می دهد. ارتباط نزدیکی با مفهوم نوآوری کاربر (فون هیپل، 2005)، نوآوری باز (چسبرو، 2003) و نوآوری شبکه محور (Nambisan & Sawhney, 2011). این بدان معنی است که حاکمیت و هماهنگی نوآوری اغلب غیرمتمرکز و به طور اساسی است. بنابراین در مورد اکوسیستم های زنجیره بلوکی (لیپونن و همکاران، 2021). به عنوان مثال، Autio (2021) یک چارچوب ارکستراسیون اکوسیستم را پیشنهاد می کند که بین لایه های تکنولوژیکی، اقتصادی، نهادی و رفتاری اکوسیستم تمایز قائل می شود.در یک مطالعه تجربی روی یک شرکت بیمه درمانی هلندی، Reus et al. (2020) نشان می‌دهد که چگونه فناوری دیجیتال تعداد فزاینده‌ای از اعضای پل را – افرادی که به گروه‌های آنلاین غیرمرتبط دیگر متصل می‌شوند – قادر می‌سازد تا کاهش نرخ گسترش دانش را کاهش دهند.

نوآوری دیجیتال به عنوان وسیله ای برای مطالعه نوآوری به طور کلی

در حالی که نوآوری دیجیتال را می توان با ویژگی های آن متمایز کرد، همچنین به عنوان یک زمینه قدرتمند برای مطالعه نوآوری به طور کلی تر، به ویژه فرا ویژگی های فرآیندهای نوآوری عمل می کند. واقعیت این است که دیجیتالی شدن کل زنجیره ارزش نوآوری را کاهش می دهد. در نتیجه، بسیاری از جنبه‌های نوآوری دیجیتال بر نظریه و عمل نوآوری به‌طور کلی‌تر تأثیر می‌گذارد.

یکی از جنبه‌های نوآوری دیجیتال که به ما امکان می‌دهد فرآیندهای کلی نوآوری را بهتر مطالعه و درک کنیم، سرعتی است که با آن آشکار می‌شود. به عنوان مثال، بسیاری از مراحل تکراری درگیر در یک فرآیند نوآوری با سرعت بیشتری در زمینه های دیجیتال رخ می دهد. این پدیده، که Malhotra و Majchrzak (2021) آن را «اثر مگس میوه» می‌نامند، شواهدی را در مورد بسیاری از چرخه‌های نوآوری که قبلاً به سال‌ها یا دهه‌ها نیاز داشت تا آشکار شود، به محققان نوآوری ارائه می‌دهد. علاوه بر این، توانایی نظارت بر چرخه‌های نوآوری متوالی به این معنی است که تحقیق در مورد نوآوری دیجیتال این امکان را برای محققان فراهم می‌کند که از تکامل سریع انباشت دانش بهره ببرند. در حالت ایده‌آل، این بدان معناست که مطالعه نوآوری دیجیتال می‌تواند بینشی در مورد فرآیندهای پیچیده مانند تکامل همزمان نوآوری‌ها در زمینه‌های اکوسیستم ارائه دهد.

جنبه دوم نوآوری دیجیتال، مشاهده پذیری فرآیند نوآوری به دلیل ماهیت خود مستندسازی نوآوری دیجیتال است (گارود و همکاران، 2008). همانطور که توسط Malhotra و Majchrzak (2021) اشاره شد، تعامل بین شرکت کنندگان در نوآوری دیجیتال از طریق مصنوعات دانش دیجیتال رخ می دهد. اساساً، این بدان معنی است که وقتی نوآوری دیجیتال رخ می دهد، داده ها در تمام مراحل فرآیند نوآوری ایجاد می شود و ردپای دیجیتالی باقی می ماند (گارود و همکاران، 2011؛ ​​پنتلند و همکاران، 2020). این ویژگی همکاری در نوآوری دیجیتال را تسهیل می‌کند: با آمدن و رفتن شرکت‌کنندگان، می‌توانند آنچه را که دیگران ارائه کرده‌اند بخوانند و سپس مشارکت‌های خود را اضافه کنند. این ویژگی نوآوری دیجیتال پیامدهای مستقیمی برای تحقیقات نوآوری دارد زیرا جمع‌آوری داده‌های فرآیندهای نوآوری برای بسیاری از مطالعات در عصر ماقبل دیجیتال دشوار بود. با این حال، با نوآوری دیجیتال، ما به طور طبیعی می‌توانیم بسیاری از این پدیده را مستند کنیم. نوآوری دیجیتال انبوهی از داده‌ها را نه تنها از ویژگی‌های نتایج نوآوری دیجیتال، بلکه از فرآیندها و تعاملات سطح خرد که منجر به ایجاد و انتشار آنها می‌شود، فراهم می‌کند.

جنبه سوم مطالعه نوآوری دیجیتال به عنوان محصول دو مورد اول ظاهر می شود: روابط بین سطوح چندگانه تحلیل (مانند خرد، سازمانی و کلان) به دلیل سرعت، مقیاس و مشاهده پذیری آسانتر قابل ردیابی است. فرآیند نوآوری دیجیتال این در تضاد کامل با تنظیمات سنتی و غیر دیجیتالی است که در آن مطالعه نوآوری در سطوح مختلف چالش برانگیزتر است. در مجموع، در دسترس بودن ردپای دیجیتالی از تعاملات، امکان مطالعه فرآیندهای نوآوری را به روش‌های بی‌سابقه‌ای فراهم می‌کند.

به دلیل این مزایا در مطالعه نوآوری دیجیتال، استفاده از نوآوری دیجیتال به عنوان “مدل” نیز “الگویی” برای مطالعه فرآیندهای نوآوری به طور گسترده‌تر در زمینه‌های غیر دیجیتالی و ترکیبی فراهم می‌کند. به عنوان مثال، بررسی گونزالس و گلبراندسن (2021) در صنعت روزنامه نروژی نشان می دهد که چگونه یک صنعت مستقر با هویت انعطاف پذیر می تواند یاد بگیرد که چگونه از فضای دیجیتال برای انطباق و نوآوری موثر استفاده کند. آنها دریافتند که آزمایش مداوم و مشورت جمعی در مورد تناسب بین نوآوری و هویت غالب یک فرآیند کلیدی پذیرش نوآوری به طور کلی است. به طور مشابه، گارود و کاروناکاران (2018) مستند می کنند که چگونه آزمایش مشارکتی در گوگل با استفاده از ابزارهای دیجیتال منجر به ظهور Gmail و AdSense شد، مسلماً دو مورد از نوآوری های دیجیتال اصلی در میان موارد بسیار گوگل که منجر به تغییر آن در طول زمان شد می باشند . به همین ترتیب، لئوناردی و همکاران. (2021) نشان می دهد که چگونه می توان از مدل های شبیه سازی دیجیتال برای توضیح و پیش بینی سیستم های پیچیده استفاده کرد. با این حال، این مدل‌ها به‌عنوان ابزارهای پیچیده باید در یک زمینه اجتماعی که با تفاوت در دانش فنی درباره زمان، چگونگی و چرایی مفید بودن مدل‌ها مشخص می‌شود، ادغام شوند. آنها سه زمینه بسیار متفاوت را با هم مقایسه می‌کنند و نشان می‌دهند که ایجاد نوآوری‌های دیجیتال مستلزم توسل به اعتبار تحلیل مدل، سودمندی خروجی‌های آن، و مذاکره درباره مسائل سیاسی اجتناب‌ناپذیر است که از ارزش‌های متفاوت میان طرف‌ها در فرآیند نوآوری ناشی می‌شوند. این مقالات نشان می‌دهند که فراوانی داده‌های ردیابی دیجیتال نه تنها به محققان اجازه می‌دهد تا یاد بگیرند، بلکه به پزشکان اجازه می‌دهد تا فرآیندهای پیچیده را بهتر درک کنند، و امکان شبیه‌سازی سیستم‌های فنی و اجتماعی-فنی پیچیده را فراهم می‌کند ر.ک. Parmar et al2020).

نتیجه

در حالی که این مقاله مقدماتی پیش‌زمینه و مروری بر این موضوع ویژه در مورد نوآوری دیجیتال ارائه می‌کند، همچنین شروع به ترسیم مرز دانش ما در مورد این موضوع می‌کند. به عنوان یک پدیده نوظهور، نوآوری دیجیتال احتمالاً تأثیر قابل توجهی بر تحقیقات نوآوری به طور کلی دارد و فرصت‌های بزرگی برای تحقیق ارائه می‌کند و در عین حال چالش‌های جدیدی را نیز ایجاد می‌کند. در حالی که محققان برخی از ویژگی‌های نوآوری دیجیتال را مشخص کرده‌اند، برخی دیگر هنوز ترسیم نشده‌اند. تحقیق در مورد این ویژگی‌ها می‌تواند بینش بیشتری نسبت به فرآیندهای تحول دیجیتال و اختلالات موجود ارائه دهد (کریستنسن، 1997؛ لارسن و بوگرز، 2014). ما مقاله مقدماتی خود و مقالات موجود در شماره ویژه را به عنوان دعوتی از محققان ارائه می کنیم تا نوآوری دیجیتال را با استفاده از بینش های آن برای درک بهتر نوآوری به طور کلی تر بررسی کنند.

https://www.tandfonline.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *