برای ورود به بحث اصلی در گزارش حاضر و ارائه مطالب مدیریتی و سیستمی لازمست به علت تهیه و تدوین این گزارش اشارهای شود. در سال ۱۳۶۱ که گروهی از دوستان در سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران به کارمندی مشغول بودیم روزی کسی از آذربایجان به ما مراجعه نمود و یک طرح ابتکاری داشت. در میان صحبتهایش به ما اشاره کرد که در آذربایجان سالی چندصد هزار تن سیب پای درختها از بین میرود.
من به دوستان گفتم بیایید یک طرحی خودمان به سازمان بدهیم که آب این سیبها را گرفته و به سیستان بفرستیم برای مردم آنجا. همه خندیدند. چندین سال بعد یک همسایه داشتیم که میگفت در آذربایجان کنسانتره سیب درست میکند و در انواع دبههای پلاستیکی به مرز میبرد و به دلالهای ترکیهای میفروشد. آنها هم میبرند به کارخانههای ترکیه دوباره استرلیزه میکنند و با بسته بندی ۲۰۰ لیتری به آلمان میفرستند.
نزدیک به چهل سال از آن زمان میگذرد و در مهرماه همین امسال خبر زیر را میخوانم و دوباره به خودم میخندم که من چرا کارآفرین نیستم!
خبرگزاری فارس ۴-۷-۱۴۰۰
سیب زیردرختی، زخمی بر پیکره کشاورزی آذربایجانغربی
ارومیه- ایرنا- سالهاست که انباشت سیب در کنار جادههای آذربایجان غربی چهره نازیبایی به معابر استانی داده و فشار مضاعفی را به سیستم مدیریت اقتصادی در آذربایجانغربی ایجاد کرده است؛ چهرهای که همچون زخمی دیرینه، هرساله در اواخر تابستان و اوایل پاییز سرباز کرده و نمک بر زخم معیشت کشاورزان میزند.
به گزارش ایرنا، آب و هوای مناسب، زمین حاصلخیز و تخصص مردم آذربایجان غربی در کشت محصولات کشاورزی سبب شده تا در تاریخ نیز همواره از این منطقه به عنوان یکی از قطبهای کشاورزی کشور یاد شود که احداث اولین دانشکده کشاورزی ایران در دانشگاه ارومیه گواهی بر این امر است؛ اما گویا محصولات کشاورزی این منطقه در عصر نوین که نیازمند صادرات و فراوری است با آفتی به نام «ضعف مدیریتی» عجین شده که شرایط را برای عرض اندام دلالان هموارتر کرده است.
هرچند مدتی تا برداشت سیب درجه یک و ۲ در آذربایجانغربی زمان باقی است اما همین نابسامانی موجود در وضعیت بازار سیب درجه ۳ یا همان صنعتی که از آن به عنوان سیب زیردرختی نیز یاد میشود، نشان می دهد در حالت کلی امسال نیز با مشکلات متفاوتی در مدیریت بازار رو به رو خواهیم بود.
سیستم غذایی جهانی باید متحول شده و تغییر کند
مرجع: https://www.eco-business.com
22 سپتامبر 2021 صندوق بین المللی توسعه کشاورزی
بر اساس گزارش جدیدی که توسط صندوق بین المللی توسعه کشاورزی سازمان ملل متحد (IFAD) منتشر شد، تغییر سیستمهای غذایی جهانی شکلی فراگیرتر، عادلانه تر و پایدارتر ممکن است یک چالش غیرقابل حل به نظر برسد، با این حال سیاست گذاران میتوانند اقدامات مشخصی را انجام دهند.
«ما در دنیایی از تناقضات بزرگ و ناعادلانه زندگی میکنیم. 800 میلیون نفر گرسنه هستند و در عین حال میزان چاقی آنها بالاست. رژیمهای غذایی مغذیگران هستند در حالی که بسیاری از کشاورزان در مقیاس کوچک فقیر هستند. شیوههای کنونی پرورش غذا برای محیط زیست ما خوب نیست. واضح است که ما به انقلاب نیاز داریم. انقلابی آنقدر چشمگیر که نسخههای قبلی سیستمهای غذایی در مقابل آن غیرقابل تشخیص است.
این گزارش، تغییر سیستمهای غذایی برای رفاه روستایی، بر اهمیت تمرکز سرمایه گذاریها و تغییرات سیاستها در زنجیرههای ارزش غذایی روستایی تأکید میکند تا همه مردم بتوانند از مواد غذایی مغذی کافی به نحوی که به محیط زیست آسیب نرساند، دسترسی داشته باشند و تولیدکنندگان غذا بتوانند درآمد کسب کنند.
اکثر مردم مناطق روستایی از کار در کشاورزی مقیاس کوچک که منبع حیاتی غذای ملی و جهانی است، درآمد کسب میکنند. در حقیقت، مزارع تا 2 هکتار 31 درصد غذای جهان را در کمتر از 11 درصد زمینهای کشاورزی تولید میکنند.
توصیههای کلیدی گزارش شامل موارد زیر است:
• سرمایهگذاری بیشتر در مزارع روستایی و شرکتهای کوچک و متوسط محلی (SMEs) که از فعالیتهای بعد از مزرعه مانند ذخیره، فرآوری، بازاریابی و توزیع مواد غذایی پشتیبانی میکنند. تمرکز بر مالکیت محلی و اشتغال، فرصتهای شغلی را به ویژه برای زنان و جوانان افزایش میدهد، در حالی که به کشاورزان مقیاس کوچک دسترسی به بازارهای جدید و متنوع را میدهد.
• ایجاد نوآوریهای موجود (مانند راه حلهای مبتنی بر طبیعت و زیست محیطی) و فناوریهای دیجیتالی مقرون به صرفه برای افزایش تولیدکنندگان روستایی در مقیاس کوچک به طوری که کشاورزان با استفاده از تکنیکهای کم کربن و پایدار مقاوم در برابر آب و هوا باشند.
• توسعه و تمرکز بر سیستمهای قیمت گذاری که هزینه کامل و واقعی تولید را منعکس میکند، از جمله پاداش کشاورزان برای خدمات اکوسیستم، مانند حفظ خاک سالم و تنظیم آفات.
• غذاهای مغذی قابل دسترس و مقرون به صرفه را تبلیغ کنید. حداقل 3 میلیارد نفر در حال حاضر نمیتوانند از رژیمهای غذایی سالم استفاده کنند. تغییر این امر مستلزم تمرکز بر آموزش تغذیه، توانمندسازی زنان برای تصمیم گیری در زمینه تغذیه و سیاستهای قویتر دولت برای تنظیم و هدایت انتخابهای بازار است. دولتها میتوانند از ابزارهای مبتنی بر بازار، حمایت از درآمد و تدارکات عمومی برای تمرکز بر غذاهای غنی از مواد مغذی استفاده کنند.
• برای تعادل مجدد تجارت جهانی و حکمرانی برای اصلاح عدم تعادل قدرت مشارکت کنید. تمرکز کنونی قدرت در سیستمهای غذایی مستلزم تجدید نظر در مقررات و ترتیبات تجاری است تا مردم روستایی در کشورهای در حال توسعه بتوانند از آن بهرهمند شوند. بازارهای غذایی باید برای مردم روستا و با شرایط عادلانه قابل دسترسی باشد. برای پاداش دادن به شیوههای مبتنی بر طبیعت و رژیمهای سالم و محلی، باید مشوقهایی در نظر گرفته شود.
«ما میدانیم چه چیزی باید تغییر کند تا تولید، بازاریابی و مصرف غذا عادلانه و پایدار شود، که منجر به مواد غذایی مغذی و مقرون به صرفه برای همه میشود. این گزارش شواهد و توصیههای قوی برای اقدامات خاص ارائه میدهد. اکنون ما به سرمایهگذاری و اراده سیاسی برای اقدام نیاز داریم.»
در طول 70 سال گذشته، تمرکز بر کشاورزی صنعتی و تولید کالری بیشتر با هزینه کم با سوء تغذیه فزاینده، افزایش ضایعات مواد غذایی و هزینه زیست محیطی بالا همراه بوده است. سیستمهای غذایی مسئول 37 درصد از انتشار گازهای گلخانهای هستند و همچنین در برابر تغییر آب و هوا بسیار آسیبپذیر هستند.
اجلاس سیستمهای غذایی در 23 سپتامبر، تحت رهبری دبیرکل آنتونیو گوترش، در نظر گرفته شده است تا منجر به تعهدات عملی سران کشورها و سایر رهبران برای تغییر سیستمهای غذایی جهانی شود.
نگاهی دوباره به کشورمان
بر پایه گزارشی در اسفند ۱۳۹۸، کشاورزی ایران با سه چالش کاهش یافتن سطح زیر کشت، نیاز به الگوی کشت درخور و نیاز به هماهنگی با تغییرهای اقلیمی روبهرو شدهاست. همچنین در این گزارش اعلام شد که دولت این دوره در معرفی کردن کشت جایگزین به کشاورزان، ناتوان بودهاست.
گزارش آذر ۹۹ اتاق ایران در این زمینه به شرح زیر است:
بر اساس بررسیهای این مرکز، بخش کشاورزی حدود ۶,۶ درصد تولید ناخالص داخلی ایران را به خود اختصاص میدهد و ۱۷.۷ درصد اشتغال و ۵.۹ درصد صادرات غیرنفتی کشور به این بخش مربوط میشود. همچنین بخش کشاورزی ایران تأمینکننده حدود ۸۰ درصد مواد غذایی کشور و نیز ۸۰ تا ۹۰ درصد مواد اولیه صنایع وابسته به بخش کشاورزی را تأمین میکند.
از سوی دیگر ایران با داشتن استعداد بالقوه ۳۷ میلیون هکتار از اراضی قابلکشت، ۱۲۰ میلیون واحد دامی، ۸۴,۸ میلیون هکتار مراتع، ۱۴.۳ میلیون هکتار جنگل و منابع ژنتیکی غنی، حدود ۲۴۲ میلیارد مترمکعب نزولات آسمانی و ۱۰۴ میلیارد مترمکعب منابع آبهای سطحی و زیرزمینی قابلدسترس، شرایط نسبتاً مساعدی برای توسعه هدفمند بخش کشاورزی دارد؛ اما این مزیتها باید با تلفیق و هماهنگیهای لازم و نیز ارتقای بهرهوری از منابع به یکی از الگوهای توسعه جامع کشاورزی منجر شود.
در گزارش مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران ضمن برشمرد استعدادهای فراوان بخش کشاورزی در ایران، چالشهای اساسی و تنگناهای پرشمار این بخش نیز بهتفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. ازجمله اینکه دگرگونیها و تحولات موردنظر در ساختار اجتماعی–اقتصادی زمانبر و نیازمند وجود استراتژی بلندمدت، برنامهریزی جامع و تلاش گسترده همهجانبه است؛ اما بهطورمعمول دولتها و دستگاههای اجرایی برای برطرف کردن شتابان نیازمندیها و همچنین بحرانهای مربوط به آن، به تصمیمگیریهای شتابزده گرایش دارند و گاهی در جستجوی راهها و روشهایی هستند که مسائل را زودتر و بهطور روزمره حلوفصل کنند و این مسئله بهخصوص در بخش کشاورزی مشهود است
همچنین در مواردی که راهبرد و برنامهای نیز تعیین شده است اما در عمل در برنامهها، بین اهداف تعیین شده با عملکرد برنامهها تفاوتهای زیادی وجود داشته و بهجز سالهای اندکی که رشد بخش کشاورزی به هدف تعیین شده رسیده است در بقیه سالها همواره رشد بخش از رشد تعیین شده کمتر بوده است که نشان از عدم درک صحیح مسئولین و برنامهریزان کشاورزی از این بخش دارد.
از سوی دیگر، بحث خودکفایی همواره در سیاستها و برنامهها تأکید شده است اما با نگاهی به تراز تجاری بخش کشاورزی و واردات محصولات اساسی کشاورزی مشخص میشود که در عمل چنین اتفاقی نیفتاده و کشور به واردات کالاهای اساسی وابستهتر شده است.
نکته مهم دیگری این است که اغلب برنامههای توسعه منفک از یکدیگر اجرا میشود بهبیاندیگر ارتباط افقی و عمودی بین هدفها و سیاستها و نیز طرحها و پروژهها در حد لازم دیده نمیشود. به دلیل عدم وجود استراتژی و راهبردهای بلندمدت اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی، برنامهریزی جامع توسعه کشور چهبسا توسعه بخش کشاورزی با ضرورت پیوند هماهنگ آن با محیطزیست در فرآیند صنعتی شدن و خدمات تحقق نمیپذیرد و گاه این مهم به فراموشی سپرده میشود، در این صورت لازم و ملزوم بودن بخشها در مسیر توسعه اجتماعی–اقتصادی ناشناخته مانده و شرایط هماهنگ موردنیاز را برای بهینهسازی پیشرفت اجتماعی–اقتصادی فراهم نمیکند.
در مواردی که توسعه اجتماعی–اقتصادی پایدار کشاورزی، نیاز به نگرش کامل به اقلیم، اگرواکولوژی و منابع در کنار سیاستهای امنیتی داخلی و خارجی کشور دارد، از سوئی چون توسعه همهجانبه و فعالیتهای مترتب بر آن بر محیطزیست و انسان تأثیر میگذارد، ازاینرو ایجاب میکند که راهبردها و برنامههای توسعه کشاورزی در قالب طرحهای جامع اقتصادی-اجتماعی پایدار دیده شود و اثرگذاریهای متقابل فعالیتها و پروژهها بر یکدیگر و محیط و انسان از آغاز، موردتوجه قرار گیرد. در تدوین استراتژی توسعه کشاورزی باید چنین دیدگاههایی مدنظر باشد.
گزارش فوق حتما بر اساس منابع آماری و مستندات علمی تدوین شده و توسط یک مرجع دارای اعتبار کشور منتشر شده است. برای ورد به بخش بعدی بحث نگاهی به نمودار درج شده خالی از فایده نیست و یک دید سیستمی کلی به کشاورزی و صنعت فراوری و مواد غذایی را ایجاد میکند. کشاورزی امروزه با صنایع دارویی و بخش درمان و بسیاری از صنایع دیگر در ارتباط است و حتی در برخی کشورها وارد مبحث تولید انرژیهایی مانند بیودیزل شده که البته جای بحث خاص خود را دارد.
زنجیرههای ارزش کشاورزی: تغییر دهنده بازی برای کسب و کارهای کوچک
نویسنده راجر نورتون // 28 جولای 2014
زنجیره ارزش مجموعهای از فعالیتهای مرتبط است که برای افزودن ارزش به محصول کار میکند. این زنجیره شامل بازیگران و اقداماتی است که یک محصول را بهبود میبخشد در حالی که تولیدکنندگان کالا را با پردازشگران و بازارها پیوند میدهد.
زنجیره ارزش زمانی بهترین عملکرد را دارد که بازیگران آنها برای تولید محصولات با کیفیت بالاتر و درآمد بیشتر برای همه شرکت کنندگان در طول زنجیره همکاری کنند، در مقابل سادهترین انواع زنجیره ارزش، که در آنها تولیدکنندگان و خریداران-اغلب در حالت خصمانه فقط اطلاعات قیمت را مبادله میکنند. زنجیرههای ارزش با زنجیرههای تأمین متفاوت است که به لجستیک اشاره میکند و مشتمل بر مراحل حمل، ذخیره سازی و مراحل تهیه محصول از محل تولید آن به مصرف کننده میباشد.
زنجیره ارزش شامل محصولات، دانش و اطلاعات، امور مالی، پرداختها و سرمایه اجتماعی مورد نیاز برای سازماندهی تولیدکنندگان و جوامع است.
اطلاعات به ویژه برای همه بازیگران زنجیره ارزش اهمیت دارد و در دو جهت جریان دارد: بازارها تولیدکنندگان را از قیمت، نیازهای کمی و کیفی، نحوه دستیابی به محصولات و گزینههای فناوری مطلع میسازند، در حالی که تولیدکنندگان به بنگاههای فراوری و بازارها درباره میزان تولید، مکان، زمان و مسائل مربوط به تولید اطلاع میدهند. در یک زنجیره ارزش، پردازندهها و عوامل بازاریابی ممکن است منابع مالی، نهادهها و آموزشهایی را در زمینه فناوریهای تولید به تولیدکنندگان ارائه دهند.
زنجیرههای ارزش ممکن است طیف وسیعی از فعالیتها را شامل شود و یک زنجیره ارزش کشاورزی شامل: توسعه و انتشار مواد ژنتیکی گیاهی و جانوری، عرضه نهادهها، سازمان کشاورزان، تولید مزرعهای، رسیدگی پس از برداشت، فراوری، ارائه فناوریهای تولید و معیارها و امکانات درجه بندی، فنآوریهای سردخانه و بسته بندی، فرآوری محلی پس از برداشت، فرآوری صنعتی، ذخیره سازی، حمل و نقل، امور مالی و بازخورد از بازارها میباشد.
کشاورزی در کشورهای در حال توسعه اغلب با زنجیرههای ارزش دوگانه که به طور موازی برای یک محصول عمل میکنند مشخص میشود: یکی غیر رسمی یا سنتی و دیگری رسمی یا مدرن. مالکان کوچک اغلب در زنجیرههای غیررسمی مشارکت دارند که محصولات را به واسطههای محلی و سپس به فروشگاههای کوچک محلی تحویل میدهند. زنجیرههای ارزش رسمی میتوانند همان محصول را، معمولاً با کیفیت بهتر یا یکنواخت، از مزارع بزرگتر یا گروههای سازمان یافتهتر کشاورزان کوچک به عمده فروشان تجاری بیشتر و از آنجا به سوپرمارکتها یا صادرکنندگان تحویل دهند. این دوگانگی با رشد انفجاری سوپر مارکتها در کشورهای در حال توسعه شده است. این میتواند بسیاری از تولیدکنندگان کوچک را محدود به بازارهایی کند که با محصولات بیکیفیت و قیمت پایین و بازدهی پایین برای آنها مشخص میشود-بنابراین نگرانی مکرر یافتن راههایی برای ادغام تولیدکنندگان کوچک در زنجیرههای ارزش مدرنتر، داخلی و صادرات محور است.
تحلیل زنجیره ارزش
رویکرد زنجیره ارزش در توسعه کشاورزی به شناسایی نقاط ضعف در زنجیره و اقدامات برای افزودن ارزش بیشتر کمک میکند.
به عنوان مثال، در رواندا، تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش لبنیات نیازهای اساسی را برای نقاط سردخانه شیر محلی بیشتر، همکاری بیشتر بین کارخانههای لبنی و کشاورزان و تنوع بیشتر محصولات نهایی را مشخص کرد. در گواتمالا، بزرگترین تولید کننده هل در جهان، بررسیهای Heifer International و موسسه کشاورزی بین المللی نورمن بورلاگ نشان داد که ضعفهای مهم زنجیره ارزش عبارتند از عدم توسعه کامل گونهها در طول 100 سال و عدم توسعه بازارهای متنوع تر برای هل به عنوان ورودی به غذاهای فرآوری شده، محصولات آرایشی و بهداشتی.
در فیلیپین، تجزیه و تحلیل نیاز به ماهیگیران برای تحویل ماهی بیشتر با اندازه یکسان به فراوران، برای دولت برای اجرای مقررات مربوطه و برای پردازندگان به ماهیگیران قراردادهایی را که دارای اعتبار هستند ارائه میدهد. و در ویتنام، تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش صنعت کاساوا با افزایش تقاضا در داخل کشور و از چین مسائل مربوط به کاهش باروری خاک (روشهای کشاورزی پایدار)، مدیریت فاضلاب از گیاهان نشاستهای و نیاز به ارتباط مستقیم بهتر بین کشاورزان کوچک و فرآوری کنندگان میباشد.
مثال دیگر سورگوم در آفریقا است، از جمله به عنوان فرنی، آرد، تنقلات و سایر محصولات برای مصرف انسان چندین مورد استفاده نهایی دارد. ورودی برای تولید آبجو؛ و خوراک طیور و حیوانات. با این حال، عملکرد این دانهها فقط اندکی افزایش یافته است و فروش حبوبات به بازارهایی غیر از خوراک دام با موانعی در زنجیره ارزش مواجه است. راه حلهایی برای مسائل زنجیره ارزش مانند موارد زیر ارائه شده است:
1. کیفیت پایین بذرها و انواع نامناسب برای مصارف مختلف.
2. کیفیت پایین محصول در هنگام برداشت، با دانههایی با اندازه و رنگ متناقض.
3. تکنیکهای نامناسب خرمن کوب و خشک کردن و ذخیره سازی پس از برداشت که باعث کاهش کمیت و کیفیت بازار میشود.
4. درجهبندی نامناسب.
5. عدم توسعه کافی بازار و ارتباط با بازارها در مورد انواع و کیفیت سورگوم مورد نظر.
6. آموزش و منابع مالی کافی برای بهبود مدیریت پس از برداشت.
این تجزیه و تحلیل بر اهمیت پرورش دهندگان سورگوم تاکید میکند که مدیریت کیفیت غذا میتواند دسترسی آنها را به بازارهای بیشتر افزایش دهد. در اوگاندا، یک کارخانه آبجوسازی زنجیره ارزش سورگوم را با ارائه قراردادهای تولید با قیمت تضمین شده به كشاورزان و الزامات كیفی به كشاورزان تقویت كرد، كه این امر باعث كشاورزان بیشتر برای تولید غلات شد.
همانطور که این مثالها نشان میدهند، یافتن راههایی برای بهبود زنجیره ارزش میتواند برای افزایش درآمد صاحبان کوچک بسیار مهم باشد. بدون اتصال به بازارها، آنها محکوم به تولید فقط برای امرار معاش هستند – بازارهای بهتر میتوانند آنها را از فقر خارج کنند. اما انجام این جهش نیاز به دانش بیشتری دارد و بسیاری از بازیگران در زنجیره ارزش میتوانند به تامین این عنصر مهم کمک کنند.
چالشها و فرصتها برای کشاورزان خرده مالک در زنجیره ارزش جهانی
17/02/2021
17 فوریه، واشنگتن دی سی-همانطور که در گزارش وضعیت بازارهای کالاهای کشاورزی FAO 2020 مشخص شده است، تقریباً یک سوم صادرات جهانی کشاورزی و مواد غذایی در زنجیره ارزش جهانی (GVC) معامله میشود. بیش از یک سوم صادرات محصولات کشاورزی و غذایی بخشی از زنجیره ارزش است که حداقل سه کشور را شامل میشود. مشارکت در زنجیرههای ارزش جهانی میتواند بهرهوری کشاورزان را با انتشار فناوریها و دانش بهبود یافته افزایش دهد. با این حال، برخی از کشاورزان خرده مالک که فاقد مهارتها و داراییهای مورد نیاز هستند، میتوانند از این بازارهای مدرن حذف شوند.
برای بحث در مورد فرصتها و چالشهای کشاورزان خرده مالک در زنجیرههای ارزش جهانی، FAO آمریکای شمالی در 17 فوریه 2021 وبیناری را با سخنرانانی از دانشگاه، بخش خصوصی و جامعه مدنی برگزار کرد که توسط فلوریان دوئر، مسئول حرفهای FAO در آمریکای شمالی اداره میشد.
ویملندرا شاران، مدیر FAO آمریکای شمالی توضیح داد: «حتی قبل از COVID، ما برای دستیابی به هدف SDG برای از بین بردن گرسنگی تا سال 2030 تلاش میکردیم، بنابراین ما به بازارها برای عملکرد خوب نیاز داریم و این دقیقاً همان چیزی است که FAO تلاش میکند.» با توجه به اینکه نزدیک به 700 میلیون نفر از گرسنگی مزمن رنج میبرند، 2 میلیارد نفر از دسترسی به غذای معمولی برخوردار نیستند و نزدیک به 3 میلیون نفر نمیتوانند رژیم غذایی سالم داشته باشند، ما برای مقابله با گرسنگی جهانی به یک رهبری کامل و تمام ابزارهای موجود در رویکرد ابزاری نیاز داریم. او اضافه کرد. «ما نباید از زنجیره ارزش جهانی بترسیم. ما باید آنها را درک کنیم. ما باید آنها را فراگیر کنیم. ما باید آنها را عادلانه کنیم. ما باید به آنها به عنوان راه حلهایی برای رفاه کشاورزان کوچک و متوسط نگاه کنیم. نیازی به گفتن نیست که گفتن این امر آسانتر از انجام آن است و چالشهای متعددی در تحقق آن وجود دارد.»
جورج راپسومانیکیس، اقتصاددان ارشد بخش تجارت و بازاریابی فائو، گزارش وضعیت بازارهای کالاهای کشاورزی 2020 را ارائه کرد که در آن چگونگی کمک بازارهای کشاورزی و تجارت به توسعه پایدار بررسی میشود. وی توضیح داد: «در SOCO 2020، ما به زنجیرههای ارزش جهانی و سازوکارهایی که میتوانند به بازارها کمک کنند کمک مثبتی در نتایج اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی میکنیم، نگاه میکنیم.» وی افزود: «کشاورزی قراردادی میتواند به کشاورزان برای دسترسی به بازارها کمک کند و درآمد خود را تا 50 درصد افزایش دهد.» همانطور که در SOCO 2020 ذکر شد، او توضیح داد که چگونه برنامههای صدور گواهینامه پایداری میتوانند انگیزههایی برای تولید پایدارتر ایجاد کنند، در حالی که فناوریهای دیجیتالی میتوانند به کاهش هزینههای معامله کمک کنند.
راجر دی نورتون، استاد تحقیقات اقتصاد کشاورزی و مدیر منطقهای آمریکای لاتین و کارائیب در موسسه Borlaug برای کشاورزی بین المللی در دانشگاه A&M تگزاس، چالشها و فرصتهای بیشتری را برای کشاورزان خرده مالک در GVC بیان کرد. «برای کشاورزان، زنجیرههای ارزش بازارهای فراتر از بازارهای محلی و همچنین دسترسی به فناوری و منابع مالی برای بهرهوری بیشتر را ارائه میدهند. مالکان کوچک مزیتی در رشد محصولات با ارزش بالا دارند.»
دکتر نورتون میگوید: «اعتماد و همکاری میان بازیگران برای حل مشکلات و همچنین حاکمیت پایدار، جریان دانش و اطمینان از سودآوری برای هر بازیگر در زنجیره ارزش بسیار مهم است. کیفیت، کمیت و ایمنی غذا میتواند چالشهای کلیدی برای مالکان کوچک باشد. وی در پایان گفت: «استراتژیهای کاهش ریسک برای همه شرکت کنندگان در زنجیره ارزش بسیار حیاتی است و مکانیسمهای هماهنگی زنجیره ارزش باید ارتقا یابد.»
هوارد-یانا شاپیرو، همکار ارشد برجسته، مناظر مقاوم، مرکز جهانی کشاورزی و کشاورزی (CIFOR-ICRAF)، و عضو ارشد، کالج کشاورزی و علوم محیط زیست، دانشگاه دیویس کالیفرنیا، دیدگاه بخش خصوصی را ارائه کردند. او گفت: «در 20 سال گذشته، ما شاهد تحولات زیادی از جمله تغییرات آب و هوایی بودهایم که میتوانیم آن را در همه جای جهان مشاهده کنیم. در اواخر دهه 1980 برزیل دومین صادرکننده بزرگ دانههای کاکائو در جهان بود و در کمتر از 18 ماه به دلیل وجود یک عامل بیماری زا کوچک کوچک به نام جارو جادوگران، واردکننده خالص شد. کل صنعت کاکائو در برزیل سقوط کرد.
وی افزود: «بخش خصوصی دانش صنعتی تولید میکند که آنها سعی میکنند در بسیاری از موارد زنجیره تأمین را به اشتراک بگذارند تا آن را مفیدتر کند.» وی با تاکید بر سوءتغذیه در بسیاری از مناطق روستایی در سراسر جهان، تاکید کرد: «ما باید قبل از اینکه بتوانیم یک زنجیره تأمین مناسب داشته باشیم، به گرسنگی مزمن، سوء تغذیه و کوتاهی قد در بخش روستایی پایان دهیم.»
وی ادامه داد: «تقریباً نمیتوان تصور کرد که آفلاتوکسین از نظر از دست دادن و ضایعات مواد غذایی چه چیزی ایجاد میکند. سموم میتوانند سالانه 25 درصد از محصولات غذایی جهان را از بین ببرند. یانا شاپیرو همچنین خواستار مشارکت اجتماعی، برابری جنسیتی و ملاحظات ارزش تغذیه در زنجیرههای ارزش شد.»
فریدل هوئتز آدامز، محقق ارشد در موسسه Suedwind، با حرکت به دیدگاه جامعه مدنی، بارومتر کاکائو، یک بررسی دوساله پایداری در بخش کاکائو را ارائه کرد. وی با استناد به اعلامیه جهانی حقوق بشر، تأکید کرد که کشاورزان خرده مالک حق دریافت پاداش عادلانه و مطلوب را دارند. «بخش کاکائو تحت تاثیر فقر و سوء تغذیه، کار کودکان و قاچاق انسان، شرایط ناامن کار و کمبود مراقبتهای بهداشتی است. قیمت پایین دروازه مزرعه و بازده کم، همراه با خطرات بالا منجر به فقدان درآمد معیشتی میشود. مشکلات جنگل زدایی، از دست دادن تنوع زیستی، استفاده از مواد شیمیایی کشاورزی و تغییرات آب و هوایی افزایش یافته است.»
کوئن دکونینک، تحلیلگر سیاست در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در پاریس، تأکید کرد که «ما همچنین باید فکر کنیم که برای افرادی که موفق به پیوستن به زنجیره ارزش جهانی نمیشوند، چه خواهیم کرد. در حالت ایدهآل، سرمایه گذاری در محیطهای روستایی، زیرساختهای حمل و نقل، سرمایه انسانی و غیره منجر به اقتصاد روستایی غنیتر و متنوعتر میشود که این امر نیز فرصتهایی را برای کشاورزان که قادر به پیوستن به GVCها نیستند فراهم میکند.»
داوطلبان موافقت کردند که اثرات مثبت و منفی تجارت را میتوان از طریق GVC تقویت کرد. به حداقل رساندن اثرات منفی و تقویت اثرات مثبت و استفاده از GVC به عنوان ابزاری برای افزایش امنیت غذایی، تغذیه و توسعه پایدار بسیار مهم است.
نتیجه گیری
برای مثال در کشور عراق
کشاورزی در مقیاس کوچک همچنان بر این بخش تسلط دارد و این کشاورزان دسترسی محدودی به اعتبار مالی و دانش لازم برای معرفی شیوههای نوین کشاورزی، معرفی سیستمهای آبیاری و کوددهی، استفاده از روشهای بهبود مدیریت آفات و اتخاذ سیستمهای مکانیزه دارند. کمبود شدید نیروی کار ماهر و افزایش حداقل دستمزد، کشاورزان را بر آن داشته تا تولید خود را ساده کرده و در صورت دسترسی به منابع مالی، مکانیزاسیون را ارتقا دهند. دولت تلاش مشترکی را برای احیای زنجیره ارزش خرما و حمایت از کشاورزان انجام میدهد. به عنوان مثال، آنها روی هزاران نوع جدید و تجاری درختان نخل سرمایه گذاری میکنند. افزایش تعداد تولید نخل با برنامهریزی گیاهان جدید و جایگزینی نخلهای بالغ، به ویژه با گونههای سودآور اقتصادی مانند مجدول و برخی، این بخش را تقویت میکند. فراتر از تولید، فضایی برای ارتقاء بسته بندی تاریخ و پردازش ارزش افزوده نیز وجود دارد. یک استراتژی بازار محور برای این بخش، احیای صنعت فرآوری خرما را با امکان احیای صادرات تقویت میکند. بنابراین، همکاری کشاورزان، فرآوری کنندگان و توزیع کنندگان، علاوه بر حمایت و تسهیل دولت، مورد نیاز است.
با بهبود بخشیدن به بخش کشاورزی و غذا در عراق، باید سیستمها و شیوههای پایداری را برای سازگاری با ناامنیهای آینده، از جمله عدم قطعیتهای سیاسی، بازارهای ناپایدار و تغییرات آب و هوایی، اتخاذ کند. عراق باید سرمایه اجتماعی، زیرساختهای کشاورزی، ارتباطات بازار و خدمات توسعهای را به گونهای بازسازی کند که همه بازیگران مربوطه را درگیر خود کرده و تاب آوری را افزایش دهد. سرمایه اجتماعی به عنوان ترکیبی از اعتماد، روح و ظرفیت همکاری تعریف میشود. اعتماد پایه و اساس سرمایه اجتماعی است. همچنین شرط لازم برای کارآیی اقتصادی است. تعادل بین مداخله دولت و نیروهای بازار برای توسعه پایدار بخش مورد نیاز است. مشوقها و سیاستهای دولتی، زنجیره ارزش کشاورزی را مخدوش کرده، وابستگی کشاورزان به کمکهای دولتی را افزایش داده و روند بهبود را کند میکند.
در اسرع وقت یک مشاوره چند ذی نفع برای اعتبارسنجی یافتهها و نتیجه گیریهای نظرسنجی و ارائه توصیههای مشخص برای هر یک از چهار زنجیره ارزش، سازماندهی خواهد شد. ذینفعان اصلی مربوطه شامل دولت عراق، اهداکنندگان، شرکای خوشه امنیت غذایی، بخش خصوصی است. همه ذینفعان، یعنی تأمین کنندگان، کشاورزان، تجار و فرآوریکنندگان، باید به طور فعال در برنامهریزی، اجرا و نظارت کشاورزی مشارکت داشته باشند. اگر همه بازیگران متعهد به یک چشم انداز مشترک باشند که کارایی، اثربخشی، حکمرانی خوب، مشارکت، پاسخگویی و برابری را در اولویت قرار دهد، میتوان به توسعه کشاورزی فراگیر و پایدار دست یافت. چندین نقطه ورود برای هماهنگی و اجرای نزدیک وجود دارد. آنها عبارتند از:
• وزارتهای برنامه ریزی، کشاورزی، بهداشت، محیط زیست و منابع آب و FAO مشارکت چند بخشی برای برنامهریزی، اجرا و نظارت بر برنامهها و سیاستهای کشاورزی، آب و محیط زیست برای بهبود هماهنگی و نتایج برای کشاورزان ایجاد کردهاند.
• خوشههای بشردوستانه امنیت غذایی و معیشت اضطراری – و اعضای آن، و به ویژه گروه کار کشاورزی تازه تاسیس؛ و
• گروه هماهنگ کننده کمک کننده در کشاورزی و آب – مجمعی که در آن اقدامات مشترک را میتوان به عنوان حمایت از فرصتهای سرمایه گذاری اولویت دار، با هماهنگی نزدیک با دولت عراق در نظر گرفت.
نتیجه گیری نهایی:
با توجه به مطالبی که ذکرشان رفت یک جمع بندی کلی به صورت زیر میتوان برای برنامه ریزیهای آتی مورد توجه قرار گیرد. اینها به عنوان خطوط هادی هستند:
- توجه کانونی به موضوع آب
- حاکمیت دیدگاه استراتژیک و زنجیره ارزش افزوده
- محوریت بهرهوری در کل و با تمرکز بر آب و سیستمهای آبیاری
- اتصال و ارتباط با بازارهای جهانی و منطقهای
- ترویج و استفاده از فناوریهای نوظهور دیجیتال
- توجه ویژه به سرمایه اجتماعی بخش کشاورزی