جیلیان تت، 06 ژوئیه 2021 تصویرگری توسط Skizzomat
امروزه استفاده از دادههای مصرفکننده به صورت تصاعدی گسترش مییابد – همانطور که انتقادات عمومی و سیاسی از این شیوهها نیز افزایش مییابد. فقط به رسواییهای سیاسی که چند سال پیش در اطراف کمبریج آنالیتیکا منفجر شد فکر کنید. یا اینکه نهادهای نظارتی در سراسر جهان بررسی میکنند که آیا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیس بوک از قدرت انحصاری خود سواستفاده کردهاند یا خیر.
لوایح جدید دو حزبی که خواستار مقررات دقیق درباره فناوری است که اکنون در کنگره ایالات متحده در جریان است – و انتصاب لینا خان به عنوان رئیس کمیسیون تجارت فدرال – فقط این بحث را ملتهب میکند.
بنابراین، بهترین راه برای استفاده کسب و کارها از دادهها به گونهای است که برای مصرفکنندگان اخلاقی احساس شود و واکنش قانونی ایجاد نکند؟ این سوال باعث خشم و عصبانیت بیپایان در مجموعههای هیات مدیره امروزی میشود. همه روشهای پاسخگویی سیاستها پیشنهاد شده است: تجزیه غولهای فناوری، تعریف مجدد کنترل انحصار، معرفی قوانین جدید حریم خصوصی، و اجازه دادن به مصرفکنندگان که دادههای خود را تحت مالکیت درآورند.
یک مکان ساده و مهم برای شروع، تغییر روش گفتگو در مورد آن است. سیاستگذاران، اقتصاددانان، صاحبان فن، وکلا، رهبران تجارت و مصرفکنندگان باید ایدهای را از انسان شناسی فرهنگی وام بگیرند و مفهوم مبادله را در نظر بگیرند. انجام این کار ذهن تنظیمکنندگان و سرمایهگذاران را برای تمرکز بر مقیاس و ماهیت مبادلات پنهان برای مدتی طولانی که اکنون در قلب دنیای فناوری قرار دارند، و چگونگی ایجاد چارچوب قابل قبولتری که از مصرفکنندگان محافظت میکند، روشن میکند.
در ابتدا، این ممکن است عجیب به نظر برسد. از این گذشته، مردمشناسی یکی از کمترین علوم اجتماعی است. و کلمه «مبادله» تصاویری از تعویض گوشت برای انواع توتها را به تصویر میکشد – تصویری که به نظر میرسد بسیار دور از مجموعه مدرن مدیریت باشد، چه رسد به دره سیلیکون.
اقتصاددانان تصور میکنند که داد و ستد کالا روشی ماقبل تاریخی است که در زمانی که جوامع پول اختراع میکنند، ناپدید میشود – حداقل این نگاه تحقیرآمیز آدام اسمیت، روشنفکر قرن هجدهم بود و امروزه تفکر اقتصادی را شکل داده است. اکثر مدیران غربی این فرضیه فرهنگی را پذیرفتهاند که چون «پول جهان را دور میزند» – به نقل قول کلیشهای – مهمترین موارد در یک اقتصاد با واحدهای پولی اندازه گیری میشود و یا با پول سازماندهی میشود. معاملات بدون پول (یعنی آنهایی که «رایگان» هستند) رخ میدهد بنابراین نادیده گرفته میشوند و یا نادیده گرفته میشوند.
با این وجود مردمشناسان دید بسیار گستردهتری از چگونگی عملکرد اقتصاد دارند. آنها به چگونگی اتصال صرافیها جوامع به یکدیگر به معنای گسترده نگاه میکنند و میدانند که مبادلات مبتنی بر پول تنها یکی از جریاناتی است که ما را به هم پیوند میدهد. سیستمهای اعتبار اجتماعی، هدایا و مبادله نیز مهم هستند، حتی اگر به ندرت در انظار عمومی مورد بحث قرار گیرند و نمیتوان آنها را به راحتی در یک مدل اقتصادی تطبیق داد.
نگاهی به آنچه در دیدگاه نهفته است – یعنی جریانهای غیر پولی – میتواند به شکلگیری اقتصاد دیجیتال مدرن کمک کند. به هر حال، آنچه که استراتژی تجاری شرکتهایی مانند فیس بوک، گوگل و بسیاری دیگر را به پیش میبرد، تا حدی مبادلهای است که به دنبال پول نیست: دادههای مصرف کننده در ازای ارائه خدمات اینترنتی درحال جمع آوری است، همانطور که توتها با گوشت عوض میشوند.
من میگویم که «مبادله» بهترین کلمه برای توصیف این تبادل است. و اگر این عبارت امروز با زاویه دید گستردهتری در انسانشناسی وارد زبان مدیران ارشد و سیاستگذاری شود، این میتواند مزایای زیادی به همراه داشته باشد. قابل توجهترین آنها عبارتند از:
1. این امر باعث میشود همه از هر دو طرف معامله آگاه شوند.
این ایده که اقتصاد فناوری مدرن به جریانات دو طرفه – نه یک طرفه – بستگی دارد، اغلب در بحث عمومی درباره استفاده از دادهها از بین میرود. مصرف کنندگان فقط دادهها را رها نمیکنند (که گاهی از آنها متنفرند)، بلکه در ازای آن خدمات (که تقریباً همیشه دوست دارند) دریافت میکنند. از آنجا که آنها نمیخواهند این مورد دوم را از دست بدهند، حتی در میان اعتراضات سیاسی همچنان به کار با سایتهای رسانههای اجتماعی ادامه میدهند.
2. این نکته را روشن میکند که به نظر نمیرسد مصرفکنندگان میخواهند هزینه این معاملات را با پول بپردازند.
در سالهای اخیر، شرکتهای فناوری به کاربران اینترنت روشهای فروش دادههای خود را برای پول و پرداخت هزینه ابزارهای اینترنتی (با پول) ارائه دادهاند. به عنوان مثال، در سال 2019، فیس بوک یک برنامه «Study» ایجاد کرد که به کاربران برای دسترسی به دادههای آنها برای اهداف تحقیق در بازار پرداخت میکرد. اما علاقه و جذب مصرف کننده کم بوده است. شاید این نشان دهنده سکون باشد. اما من گمان میکنم این واقعیت را منعکس میکند که دیجیتالسازی داد و ستد کالا را بسیار کارآمد کرده است به طوری که تصور آدام اسمیت در مورد تکامل جوامع اشتباه است.
3. توجه و مقیاس و اهمیت این معاملات را برای اقتصاد گستردهتر جلب میکند.
در حال حاضر، این جریانات از اندازهگیریهای اقتصادی (مانند دادههای تولید ناخالص داخلی) و مدل ارزیابی سرمایهگذاران خارج میشوند. این یک اشتباه بزرگ است: این تجارت مبادلهای باید تایید شود تا تصویری دقیق از چگونگی کارکرد اقتصاد و ارزش شرکتها به دست آید.
4- این امر میتواند به سیاستگذاران کمک کند تا قدرت انحصار امروز شرکتها را درک کنند.
در دهههای اخیر، مقررات نظارتی آمریکایی تصور میکردند که بهترین راه برای تشخیص وجود انحصار شرکت (یا نبودن) بالا بودن قیمت مصرف کننده است. خان، رئیس جدید FTC، از جمله کسانی است که استدلال کرده است که این روش منسوخ شده است، زیرا شرکتها حتی در صورت پایینبودن قیمتها از قدرت انحصار استفاده میکنند. صحبت در مورد مبادله ممکن است به این چارچوب به طور موثرتر کمک کند.
5- ساخت سیستم دادهای که از نظر مصرفکنندگان مبانی اخلاقی بیشتری داشته باشد، کار را آسان میکند.
سیستم فعلی بحثهای بی پایان را برانگیخته است. این لزوما به این دلیل نیست که مصرفکنندگان میخواهند استفاده از مبادله کالا را لغو کنند. با توجه به کارآیی آن احتمالاً این کار را نمیکنند. آنچه لازم است، تلاش برای تغییر شرایط تجارت مبادلهای است تا به مصرفکنندگان قدرت بیشتری بدهد. چطور؟ با مجبور کردن شرکتها به ارائه شفافیت بسیار بیشتر در این معاملات و اجازه دادن به مصرفکنندگان در کنترل یک معامله (یعنی مدت زمان نگهداری اطلاعات). از همه مهمتر، مصرفکنندگان باید آزاد باشند تا معاملات داد و ستد کالا را با ارائهدهندگان مختلف برای ایجاد رقابت قطع کنند.