آینده جنگ: پرسش و پاسخ با رافائل کوهن8 سپتامبر 2020
در دهه آینده جنگ برای ایالات متحده چگونه خواهد بود؟ تیمی از محققان RAND به دنبال پاسخ دادن به این سو ال برای نیروی هوایی ایالات متحده ، در حال بررسی خطوط روند و مصاحبه با متخصصان در چهار قاره بودند. این مطلب گوشه ای از این بررسی است.
رابرت گیتس ، وزیر دفاع سابق ، یک بار اظهار کرد: از زمان ویتنام ، “ما هرگز یک بار آن را درست بررسی نکردیم.” این حرف روی محققان برای اطمینان بیشتر از یافته های خود اثرگذاشت تا ، رویکرد جامع تری داشته باشند. آنها نه فقط تغییرات تکنولوژیکی یا نیروی عملیاتی ، بلکه همچنین نحوه تغییر و تحول سیاست های جهانی ، اقتصاد و محیط زیست در زمان حال و 2030 را در نظر گرفتند.
رافائل “رافی” کوهن به عنوان مدیر ارشد برنامه استراتژی و دکترین در RAND Project AIR FORCE بر پروژه نظارت داشت. وی متخصص استراتژی دفاعی و برنامه ریزی نیرو است ، نویسنده اصلی گزارش در موضوعات مختلف از جنگهای اسرائیل در غزه تا سربازان گارد ملی بوده است . وی همچنین یک سرهنگ دوم شاخه اطلاعات نظامی رزرو ارتش ایالات متحده است که دو تور رزمی در عراق انجام داده است.
چگونه شروع به نگاه کردن به آینده جنگ کردید؟
نیروی هوایی هر دو سال یک بار نیاز به تدوین یک استراتژی جدید دارد و آنها بخشی از آن را به عنوان ارزیابی استراتژیک انجام می دهند. اگر به زمان مورد نیاز آنها برای ایجاد نیروهای جدید یا معرفی سیستم های جدید فکر می کنید ، واقعاً باید حداقل به یک اینده یک دهه ای نگاه کنید. این نوع برنامه ریزی بلند مدت و چشم انداز واقعاً همان چیزی است که RAND برای آن ایجاد شده است ، و بنابراین آنها این وظیفه را به ما دادند.
بیایید با تصویر بزرگ شروع کنیم. دشمنان اصلی ایالات متحده در سال 2030 چه کسانی هستند؟
هیچ یک از رقبای اصلی ما – روسیه ، چین ، کره شمالی ، ایران و گروه های تروریستی – از بین نمی روند و احتمالاً برخی از آنها تقویت خواهند شد. با افزایش نفوذ اقتصادی و نظامی چین ، چین به تهدید جدی تری تبدیل خواهد شد. ما نمی خواهیم همان آزادی حرکتی را داشته باشیم که اکنون با چین داریم. در مقابل ، روسیه و ایران و کره شمالی تا چه حد می توانند پیشروی کنند. آنها قادر خواهند بود در مناطق خود تأثیر قابل توجهی داشته باشند ، اما قرار نیست که از همان گستره جهانی برخوردار باشند.
آمریکا می تواند نقش خود را به عنوان ابرقدرت برجسته جهان دو برابر کند. این می تواند سعی در تعدیل نیرو و پذیرش عواقب آن اثر داشته باشد و یا می تواند گفتمان عمومی و جاه طلبانه را حفظ کند اما توانایی پشتیبانی از آن را ندارد.
تغییر اقتصاد جهانی را چگونه می بینید؟
ایالات متحده و متحدانش درخطر قرار دارند که بخشی از سهم خود را از تولید اقتصادی جهانی از دست بدهند. چین در حال رشد است و این به ضرر متحدان ما ، به ویژه اروپایی ها است. اگر به اقتصاد به عنوان بستری اساسی فکر می کنید که به شما امکان تولید توانایی های نظامی را می دهد ، این روند برعکس آن چیزی است که می خواهید ببینید. در عین حال ، تحریم های اقتصادی ابزاری واقعاً قدرتمند برای سیاست خارجی ایالات متحده بوده است ، اما برای تأثیرگذاری آنها باید سهم مسلطی در اقتصاد جهانی داشته باشید. قدرت تحریم های ایالات متحده با تغییروضعیت اقتصادی کاهش می یابد.
تغییرات محیطی چگونه در این امر نقش می بندد؟
اول ، این موضوع در چیزی که می توانیم پایه گذاری کنیم تاثیر دارد. برخی از تأسیسات ما در سراسر جهان در مکانهایی هستند که با تغییر آب و هوایی تهدید می شوند – به عنوان مثال در مناطق کم ارتفاع یا دشت هایی که در خطر سیلاب هستند. اما دوم اینکه ، این یک اثر بی ثبات کنندگی نیز خواهد داشت. برخی از مکانهایی که بیشتر در معرض خشکسالی یا افزایش سطح آب دریا قرار دارند ، دولت های ضعیف تری دارند. این می تواند بی ثباتی داخلی را افزایش دهد ، و بی ثباتی بیشتر داخلی می تواند منجر به تروریسم و جنگ داخلی شود ، نوعی درگیری فرعی با دولتها که در دهه اخیر یا با آن دست و پنجه نرم کرده ایم.
سیاست داخلی در ایالات متحده چه نقشی خواهد داشت؟
ما طی چند دهه گذشته روند ثابتی را به سمت افزایش قطب بندی در میان رای دهندگان ایالات متحده مشاهده کرده ایم. این محدودیت های قابل توجهی ایجاد می کند. برای تصویب لایحه دفاعی به اجماع دو حزب احتیاج است و این در سالهای آینده با فشار فزاینده ای روبرو خواهد شد. ما همچنین شاهد یک روند اصلی دوم هستیم که فشار فزاینده ای برای تعدیل نیرو برای عقب نشینی ایالات متحده از وضعیت فعلی جهانی است. این امر تمایل ایالات متحده را برای درگیر شدن در درگیری های خارج از کشور شکل خواهد داد ، اما این می تواند فضا را برای بازیگران دیگر ، فراهم کند تا خلا را پر کنند.
ایالات متحده برای آماده شدن برای سال 2030 چه کاری باید انجام دهد؟
چند جهت وجود دارد که این امر ما را از نظر توسعه توانایی تحت فشار قرار می دهد. به عنوان مثال ، احتمالاً ما به سیستم عاملهای دوربرد بیشتری نیاز داریم ، اما در واقع هیچ گلوله نقره ای وجود ندارد. یافته بزرگتر این است که ایالات متحده به طور فزاینده ای با یک انتخاب استراتژیک بزرگ روبرو خواهد شد. این کشور می تواند در سه دهه گذشته به عنوان ابرقدرت برجسته جهان نقش خود را دو برابر کند ، در این صورت بیش از آنچه که لازم است نیاز به هزینه های دفاعی دارد. بنابر این می تواند تلاش کند که مجدداً تغییر وضعیت داده و به وضعیتی کمتر جاه طلبانه برگردد و عواقب آن را بپذیرد ، زیرا می داند برخی از افرادی که این خلا را پر می کنند با منافع آمریکا دشمن خواهند بود. یا می تواند گفتمان عمومی و جاه طلبی را حفظ کند اما به طور فزاینده ای توانایی پشتیبانی از آن را ندارد. نتیجه مطالعه ما این است که شما می خواهید از گزینه سوم جلوگیری کنید. https://www.rand.org
