توضیح کل نگار.
ما در تعالیم فرهنگی و اعتقادی خود در باره این موضوع مطالب بسیاری داریم که تاکیدشان بر این است که هر انسانی از یک مومن نباید بیم داشته باشد و این مطلب را باتوجه به اینکه در جهان مدیریت نیز اخلاق بعنوان یکی از اصول اساسی و زیر بنایی در انگیزه کارکنان برای خلق ارزش دخیل است ، در حال گسترش می باشد ، درج می کنیم . مطلب از قول یکی از مدیران سایت مرکز مدیریت خدمتگزار است.
یک مخاطب: من چندی پیش در مورد ترس در محیط کار چیزی را در وب سایت شما خوانده ام. من یک مدیر هستم و احساس می کنم این مشکلی است برای من و همکاراندر محیطی که در آن کار می کنم. آیا می توانید در این باره توضیح دهید و نکاتی را برای مقابله با آن بیان کنید؟
پاسخ: توجه کنید که همه ما قبلاً با آن مواجه شده و اثراتش را دیده ایم. رئیس یا یک مدیر سطح بالا در جلسهای شرکت می کند که کارمندان درگیر یک بحث در مورد یک موضوع کار هستند. ناگهان ، یک تغییر رخ می دهد -شکل گفتگو با تغییرحالت بسیاری از کارمندان ، تغییر می کند.
سالها پیش ، برخی از مدیران این علامت را خوب در نظر می گرفتند ومعنی آن این بودکه کارمندان “جای خود را می دانستند” ،این حالت و تفکر با این اعتقاد که ترس باعث شده است که کارمندان سخت تر کار کنند شکل می گرفت. این تفکر قدیمی امروز ه دیگردر مدرسه ها پابرجا نیست. در حقیقت ، این نوع رفتار اغلب زنگ مرگ برای سازمان مدرن امروزی است.
ترس می تواند از عوامل مختلفی ناشی شود ، از جمله:
- ترس از تغییر یا ابهام
- ترس از عواقب ناشی از عدم دستیابی به یک کار یا یک هدف
- ترس از دست دادن شغل شخصی یا ارزیابی عملکرد ضعیف
- ترس از احمق بودن یا اشتباه کردن
- ترس از فردی مانند رئیس ، مدیر یا حتی سایر همکاران
یک محیط کاری که کارکنان از آن ترس دارند، در آن می توانند ناتوان باشند و می توانند بر عملکرد آنها و در نتیجه کل سازمان تأثیر منفی بگذارند. این حالت در حالی که می تواند باعث رشد شدید عملکرد در کوتاه مدت شود ، به نتایج طولانی مدت منجر نمی شود. دلیل این امر این است که در نهایت ترس خلاقیت را خنثی می کند و اعتماد به نفس و تمایل کارکنان را برای صحبت کردن ، ریسک کردن و امتحان کردن چیزهای جدید کاهش می دهد. ترس همچنین باعث می شود تا کارکنان از اشتباهات خود ، احتیاط را بیاموزند ، بنابراین آنها و سازمان را به تکرار اشتباهات مشابه محکوم می کند.
شاید نگران کننده ترین موضوع این باشد که فرهنگ های مدیریتی مبتنی بر ترس باعث می شوند تفکر کوتاه مدت با تبدیل شدن به عادت در افراد بصورت دفاعی در بیاید و به دنبال انتقام جویی و تمرکز بر حذف تهدیدات واقعی یا درک شده به جای کار مشترک به سمت نتایج مطلوب باشد.
به راحتی می توان گفت تقریباً همه ما ، در بعضی از مواقع ، ترس را در محیط کار تجربه کرده ایم. اگرچه ممکن است ترس هرگز به طور کامل از بین نرود ، هدف مدیریت باید کاهش آن و مدیریت کلی آن باشد.
پرداختن به مسئله ترس در محل کار مسئولیت مدیریت است ، اما انجام این کار رهبران را ملزم به ارزیابی صحیح از محیط کار فعلی و شیوه مدیریتی خود می کند. به عنوان یک رهبر ، اگر در مورد اینکه آیا ترس در محل کار شما وجود دارد ، شک دارید ، در اینجا چند ایده ارایه می شود که باید آنها را در نظر بگیرید:
نحوه صحبت کارمندان در جلسات را گوش دهید و حالات آنها را مشاهده کنید. جلسات سرنخهای فرهنگی بسیاری راجع به آنچه که در کار قابل قبول است ارائه می دهد.
اطمینان حاصل کنید که مدیران شما این عادت را به کار می گیرند که کارمندان را به جای بازی با شما می خواهند کار درست را انجام دهند – یعنی گرفتن فرصت ازکارمندانی که کار اشتباهی انجام می دهند. ما تضمین می کنیم که رویکرد دوم منجر به یک محیط کار دفاعی و پر از ترس می شود.
با کارمندان یا مدیرانی که مستقیماً با شما در ارتباط هستند در مورد مشاهدات خود در مورد این مسئله صحبت کنید و چند سؤال از آنها بپرسید:
- تا چه میزان کارمندان ما به نوآوری تشویق می شوند؟
- تا چه اندازه مخالفت در محل کار تحمل می شود؟
- چه اتفاقی می افتد که اشتباهات در محل کار رخ می دهند؟ مدیر چگونه پاسخ می دهد؟
هنگامی که بررسی اشتباهات در محل کار به جای ناراحت کردن و توبیخ کردن کارمند رخ می دهد ، ابتدا به خود نگاه کنید و تعیین کنید که نقش شما در عدم موفقیت چه بوده است. آیا انتظارات مشخص نیست؟ آیا یک سیستم یا فرآیند معیوب وجود دارد؟ سپس بنشینید و از کارمند بپرسید که چه اتفاقی افتاده است و چه فکر می کند و اگر ممکن استدوباره رخ دهد برای جلوگیری از بروز آن در آینده چه کاری باید انجام شود.
وقتی افراد صحبت می کنند و در مورد اشتباهات یا مشکلات صحبت می کنند ، مدیران باید گوش دهند ، و اعلام کنند که آنچه گفته شد را می شنوند و حقایق واقعی را قبل از تعیین نتیجه جمع می کنند. در حالیکه یک مدیر با گرایش ایجاد ترس خیلی سریع و بیش از حد واکنش نشان می دهد ، اما یک رهبر مؤثر که ترس را مدیریت می کند ، ، کاملاً انسانی و صبور و با درک است.
از همه مهمتر ، مدیران باید مایل باشند اشتباهات خود را به اشتراک بگذارند. این یک پیام مهم را ارسال می کند که خطاها فرصتی برای یادگیری در نظر گرفته می شوند. رهبران باید این لحن را در گویش خود تنظیم کنند که اگر هیچ گونه خطایی یا اشتباه گزارش نشده باشد ، آنها به شک و تردید می افتند. مدیران هرگز نباید “پیام رسان خطا ها را بکشند”. بلکه باید به آنها پاداش داده شود.
کم کردن ترس از محیط کار برای رها کردن پتانسیل ، اعتماد به نفس و نوآوری کارکنان ، مواد اساسی برای یک تجارت موفق است.