14 ژوئن 2022 | مقاله
توسط راب بلاند، آنا گرانسکوگ و توماس ناوکلر
تقاضای فزاینده برای فناوریها، مواد و خدمات بدون کربن به شرکتها فرصتهایی برای ایجاد کسبوکارهای سبز جدید میدهد. رهبرانی که به سرعت حرکت می کنند می توانند شاهد رشد تصاعدی باشند.
رسیدن به صفر خالص نیازمند تغییرات عظیم، سریع و استقرار فناوری در مقیاس بزرگ در سراسر صنایع است. این گذار فرصت های عظیمی برای ایجاد کسب و کارهای کاملاً جدید ایجاد خواهد کرد.
گزارش اخیر مککینزی نشان داد که رسیدن به صفر خالص تا سال 2050 میتواند منجر به افزایش 60 درصدی هزینه سرمایه در داراییهای فیزیکی در مقایسه با سطوح فعلی شود. سرمایه گذاری های مورد نیاز تا سال 2050 بالغ بر 9.2 تریلیون دلار در سال است که 6.5 تریلیون دلار آن سالانه به دارایی های کم انتشار و زیرساخت های فعال داده می شود. تحلیل ما همچنین نشان میدهد که تقاضای رو به رشد برای عرضههای صفر خالص میتواند بیش از ۱۲ تریلیون دلار فروش سالانه را تا سال ۲۰۳۰ در ۱۱ مجموعه ارزشی، از جمله حملونقل (۲.۳ تریلیون دلار تا ۲.۷ تریلیون دلار در سال)، نیرو (۱.۰ تریلیون دلار تا ۱.۵ تریلیون دلار) و هیدروژن (650 تا 850 میلیارد دلار) (شکل 1). چنین تحولی در اقتصاد جهانی می تواند پتانسیل رشد قابل توجهی برای فناوری ها و راه حل های آب و هوایی ایجاد کند.
برخی از فناوریها در انتقال به صفر خالص ، کلیدی خواهند بود. به عنوان مثال، در اروپا، تحقیقات ما نشان می دهد که تنها 15 فناوری می توانند 70 درصد کاهش انتشار مورد نیاز برای رسیدن به صفر خالص در منطقه را ایجاد کنند. فناوریهایی که بالغ و در مقیاس تجاری در دسترس هستند، از جمله فتوولتائیک ، بادی خشکی و خورشیدی، حدود 25 درصد از پتانسیل کاهش در اروپا را تشکیل میدهند، در حالی که 45 درصد دیگر میتواند از فناوریهایی باشد که فرصت تجاریسازی در آینده نزدیکی را دارند. این بدان معناست که علاوه بر فناوریهای انرژی تجدیدپذیر و تحرک ( حمل و نقل )الکتریکی، فناوریهای گرمایش منازل با کربن صفر (مانند پمپهای حرارتی)، جذب و ذخیرهسازی کربن، سوختهای مبتنی بر هیدروژن سبز و برقرسانی صنعتی میتوانند از کربنزدایی در مقیاس پشتیبانی کنند.
در بسیاری از بازارها، استارتآپها اولین کسانی بودهاند که کسبوکارهای فناوری آب و هوا را افزایش دادهاند (مثلاً انرژیهای تجدیدپذیر و وسایل نقلیه الکتریکی)، در حالی که شرکتهای فعلی کندتر در سازگاری با آنها عمل کردهاند. اما هنوز برای شرکتهای مستقر دیر نیست که به حوزههای فناوری اقلیمی در حال بلوغ نفوذ کنند، جایی که میدان بازی کاملاً باز باقی میماند – به شرط اینکه به سرعت حرکت کنند. علاوه بر این، با توسعه و بلوغ این کسب و کار ها، فضایی برای هزاران بازیکن اطراف وجود خواهد داشت.
ایجاد کسب و کار های سبز برای بسیاری از رهبران امری مهم است. در گزارش Leap by McKinsey درباره وضعیت ساختمان کسب و کار جدید، 92 درصد از مدیران می گویند که کسب و کارهای جدید ساخته شده در پنج سال آینده تا حدودی به پایداری می پردازند – و 42 درصد انتظار دارند که پایداری را در مرکز ارزش پیشنهادی کسب و کار جدید خود قرار دهند.
در کارمان با سازمانهایی که کسبوکارهای سبز ایجاد کردهاند، راههایی را شناسایی کردهایم که شرکتها میتوانند نه تنها برای ورود به بازار، بلکه برای رشد قابلتوجه نیز راهاندازی شوند. برپا گنندگان کسبوکار سبز احتمالاً باید با سرعت شرکتهای دیجیتال برنامهریزی و مقیاسبندی کنند تا انتقال به صفر خالص را تسریع کنند. آنها در مورد اهداف رشد خود جاه طلب هستند و مزیت های هزینه ای دارند، اغلب به این دلیل که به سرعت حرکت می کنند. در اینجا، ما درس های کلیدی را از سازندگان موفق کسب و کار سبز به اشتراک می گذاریم.
حرکت با سرعت دیجیتال
در حالی که سالها زمان در حمایت قابل توجه دولت برای افزایش تولید برق تجدیدپذیر طول کشید، گسترش حمایت از دستور کار خالص صفر میتواند موج بعدی کسبوکارهای سبز را قادر به رشد سریعتر کند.
در حال حاضر، بیش از 3000 شرکت در سراسر جهان از طریق ابتکار اهداف علمی، نهادی که چارچوبی پیرامون تعهدات کاهش برای کسب و کار ها ایجاد کرده است، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای را تنظیم کرده اند یا در حال انجام آن هستند. علاوه بر این، مقررات (مثلاً طبقه بندی اتحادیه اروپا، که به تعریف فعالیت های اقتصادی در منطقه می تواند از نظر زیست محیطی پایدار در نظر گرفته شود)، فعالیت سرمایه گذاران، و افزایش علاقه مصرف کنندگان، از جمله عوامل دیگر، شرکت ها را به معیار و بهبود پایداری سوق می دهد. عملکرد پیشنهادات آنها به عنوان مثال، تامین کنندگان در زنجیره ارزش B2B با الزامات شدید کاهش انتشار گازهای گلخانه ای مواجه هستند، زیرا مشتریان بیشتری از آنها استراتژی های صفر خالص را دنبال می کنند. همه اینها احتمالاً پذیرش مواد تمیزتر – مانند فولاد کم آلاینده در صنعت خودروسازی، به عنوان نمونه – و راه حل ها (به عنوان مثال، برقی کردن فرآیندهای انرژی حرارتی در تولید) را تسریع می کند. برخی از محصولات پایدار، مانند فولاد کم آلاینده و پلی اتیلن ترفتالات بازیافتی PET، پلاستیکی که بیشتر برای بطری های نوشیدنی استفاده می شود، به دلیل کمبود عرضه در برابر تقاضا، قیمت بالایی دارند.
توسعه کسبوکارهای سبز به دلیل دیگری میتواند بسیار سریعتر باشد: برخی از فناوریهای آب و هوایی تنها زمانی میتوانند در قیمت رقابت کنند که در مقیاس کافی تولید شوند (در بخش بعدی در مورد این ایده بیشتر توضیح خواهیم داد). نیاز به افزایش سریع برای رقابت میتواند کسبوکارهای سبز جدید را برای دستیابی به سرعتهای اجرایی که برای اقتصاد دیجیتال آشناتر است، سوق دهد. تجاری سازی بسیاری از فناوری های سبز احتمالاً نیازمند سرمایه گذاری قابل توجهی در دارایی های فیزیکی است که برای توسعه نرم افزار یا مهندسی دیجیتال مورد نیاز نیست. این سرمایه گذاری ها می تواند به میلیاردها دلار یا یورو در هر کارخانه برسد. با این وجود، سازندگان کسبوکار سبز میتوانند از سازندگان کسبوکار دیجیتال درسهایی بیاموزند، از جمله برنامههای رشد تهاجمی، کار با چابکی، و اولین محرک بودن. از لحاظ تاریخی، مقیاسبندی فناوریهای پایدار با دقت، گام به گام در طول سالها، برای مدیریت ریسکهای تکنولوژیکی و تجاری درگیر انجام شده است.
چند شرکت در دسته های پروتئین های جایگزین و لبنیات جایگزین نشان می دهند که چگونه استقبال از سرعت دیجیتال می تواند مزیتی در بازار ایجاد کند. برخی از این بازیکنان اجازه ندادند کمبود ظرفیت تولیدی آنها مانع رشد شود. آنها خیلی زود محصولات خود را از طریق فست فودها و زنجیره های قهوه زنجیره ای پیشرو توزیع کردند که به ارتقای آگاهی از برند کمک کرد. برخی به تولید مشترک متکی بودند، حتی اگر این امر معمولاً در کوتاه مدت به حاشیه سود آسیب می رساند. و اکنون، با افزایش درآمدهای آنها، برخی از این بازیگران در حال ایجاد ظرفیت تولید خود برای کمک به برآورده کردن تقاضا هستند، اغلب با کارخانه های بزرگتر که کالاها را با هزینه های واحد کمتر تولید می کنند.
در برخی موارد، این بازیکنان ممکن است دردهای پوسته پوسته شدن را تجربه کنند – برای مثال زمانی که تقاضا از ظرفیت تولید بیشتر پیشی میگیرد. با این حال، زود بودن به بازار و رشد سریع منجر به سهم بازار قوی شده است، با مزایای توزیع و هزینه که همراه با چنین موقعیتی است. حاشیههای ناخالص برای این بازیگران نیز قوی است، زیرا بسیاری از مصرفکنندگان مایل به پرداخت حق بیمه برای محصولات خود بودهاند. این شرکت ها معمولاً سود خود را مجدداً در تجارت سرمایه گذاری می کنند.
نمونههای جایگزین پروتئین و لبنیات جایگزین، البته موارد B2C هستند. با این حال، مقیاسبندی زودهنگام و سریع، رویکردی است که بر اساس تجربه ما، ممکن است به تفکیک کسبوکارهای سبز قوی، اعم از B2B یا B2C، از رقبا یا دنبالکنندگان در همان فضا کمک کند.
هفت کلید برای گسترش کسب و کارهای سبز
برای ایجاد کسب و کار سبز، متصدیان ممکن است مزایایی از جمله دسترسی به سرمایه و دانش عمیق نهادی داشته باشند. برخی از رهبران شرکتها عوامل موفقیت را برای ایجاد یک کسبوکار جدید به طور کلی شناسایی کردهاند، مانند ارائه سرمایهگذاری محصور در کسبوکار جدید و تعیین انتظارات واقع بینانه با ذینفعان داخلی و خارجی در مورد نیازهای سرمایهگذاری. با این حال، ایجاد یک کسب و کار سبز همچنین می تواند با چالش های جدیدی برای متصدیان فعلی همراه باشد. به عنوان مثال، هنگام مقیاسبندی یک فناوری جدید آب و هوا، ممکن است متعادل کردن زمان لازم برای اعتبارسنجی فناوری در مقیاس نمایشی و در عین حال برنامهریزی تأسیسات در مقیاس صنعتی در شرایط و جغرافیای مختلف دشوار باشد. استارتآپها معمولاً اولین محرکها در برخی از سرمایهگذاریهای سبز بودهاند، زیرا اغلب با تحمل بالاتری برای ریسکپذیری و توانایی کار با سرعتهای بالاتر مجهز هستند.
از طریق کارمان با سازمانهایی که کسبوکارهای سبز را با موفقیت ایجاد و مقیاسبندی کردهاند، هفت اصل کلیدی را شناسایی کردهایم.
با جاه طلبی تغییر بازی پیشرو باشید.
سازندگان موثر کسب و کار سبز تمایل دارند از همان ابتدا به ایجاد چیزی مهم بپردازند. جاه طلبی تغییر بازی ممکن است به معنای آرزوی تولید محصولی با کربن صفر با هزینه رقابتی (که قیمت رقابتی را ممکن می کند)، در مقایسه با یک جایگزین کمتر پایدار، و افزایش سریع ظرفیت جدید باشد. رهبران تمایل دارند به این فکر کنند که محصول برای دستیابی به سهم قابل توجهی از بازار در طی، مثلاً، پنج سال آینده – به جای 15 سال – چه چیزی لازم است و از آنجا رو به عقب مهندسی میکند، دقیقاً مانند دنیای ایجاد تجارت دیجیتال. تجربه ما نشان میدهد که کار با چنین جاهطلبی میتواند منجر به دستیابی شرکتها به هزینههای هدفگذاری شده سریعتر شود. با تعیین اهداف ظرفیت تولید شرکت، یک کسبوکار جدید ممکن است موقعیت بهتری داشته باشد تا سریعتر به هزینههای واحد پایینتر برسد و به طور بالقوه در قیمت از همان ابتدا رقابتی باشد (به زودی در مورد مزایای هزینه بیشتر خواهد شد). پیشروی با جاهطلبی تغییر بازی میتواند بازارهای خاصی را تشویق کند تا سریعتر به سمت صفر خالص حرکت کنند. به عنوان مثال، H2 Green Steel، یک شرکت سوئدی که در سال 2020 تأسیس شد، در حال ساخت یک کارخانه فولاد بدون سوخت فسیلی است که بر فرآیند تولید مبتنی بر هیدروژن متکی است. سال گذشته، H2 Green Steel اعلام کرد که مجموع تامین مالی فاز اول پروژه تقریباً 2.5 میلیارد یورو (2.7 میلیارد دلار) است و این شرکت قصد دارد تولید را در سال 2024 آغاز کند. سرمایهگذاریها، اما راهاندازی H2 Green Steel با شرکتهای فعلی که اکنون حداقل 20 پروژه فولاد سبز دیگر را در منطقه دنبال میکنند، همزمان شده است.
با شناسایی نقطه شکست مقیاس برای هر فناوری جدید، مزیت هزینه ای را تضمین کنید.
ایجاد یک کسب و کار حول یک فناوری پاک ممکن است نیاز به تجزیه و تحلیل مسیرهای مختلف تکنولوژیکی داشته باشد، از جمله برخی از گزینه های فناوری که هنوز تجاری نشده اند. هنگام تجزیه و تحلیل یک فناوری جدید، رهبران باید نقطه شکست مقیاس را برای رقابت در هزینه درک کنند، بنابراین می توان در سریع ترین زمان ممکن به دوام کسب و کار رسید. به عنوان مثال، منسوجات بازیافتی را در نظر بگیرید. بر اساس تجربه ما، بسیاری از بازیگران مد و پوشاک به دنبال معرفی موادی هستند که نیاز به مقیاسپذیری فناوریهای بازیافت پارچه دارند. تجزیه و تحلیل ما از یکی از فناوریها، نقطه شکست مقیاس را شناسایی کرد که در آن تولید الیاف سلولزی ساخته شده توسط انسان، جایگزینی برای ویسکوز بکر، احتمالاً مقرون به صرفه خواهد بود. در این مورد، تنها زمانی که اندازه متوسط واحد و تعداد واحد ها به مقیاس بحرانی برسد، می توان انتظار داشت که هزینه ها رقابتی شود (شکل 2). پیش از التزام به سرمایه گذاری در مقیاس، رهبران ممکن است از آگاهی از بلوغ نسبی فناوری ها، ارزیابی عملکرد آنها تحت سرعت های مقیاس بندی مختلف و درک ردپای محیطی بهره مند شوند.
قبل از مقیاسبندی تقاضای مسدود را ثبت کنید.
سازندگان کسب و کار سبز اغلب با ثبت تقاضای محدود برای خروجی خود قبل از شروع مقیاس فیزیکی، با جنبه تجاری ریسک سرمایه گذاری مقابله می کنند – همانطور که سازنده باتری سوئدی Northvolt AB با فولکس واگن و BMW انجام داد. بسیاری از سازندگان تجارت سبز – از جمله Northvolt – همچنین مشتریان خود را دعوت می کنند تا در تجارت اولیه سرمایه گذاری کنند، تا راهی برای همسو کردن منافع بیشتر شود. از طرف دیگر، وقتی شرکتهای بزرگتر یک تجارت سبز راهاندازی میکنند، ممکن است خودشان اولین مشتری ایدهآل باشند. به عنوان مثال، شرکت کشتیرانی مرسک و اپراتور کشتی DFDS سرمایه گذاران اصلی در پروژه جدید آمونیاک الکترونیکی هستند (آمونیاک سوخت کشتیرانی سبز است).
ایجاد ظرفیت با مقیاس بندی موازی. برای رسیدن به اهداف افزایش مقیاس، توانایی هدایت چندین سرمایه گذاری یا معرفی بازار در یک چارچوب زمانی محدود کلیدی است. اغلب ما رهبرانی را دیدهایم که از همان ابتدا «مقیاسسازی را به صورت موازی انجام میدهند» – یعنی قبل از اینکه موج اول را تکمیل کنند، موجهای رشد بیشتری را آغاز میکنند. آنها یک استاندارد مدولار و قابل تکرار برای تولید بر اساس اولین استقرار کسب و کار به جای یک پایلوت اختصاصی و یکباره ایجاد می کنند. آنها همچنین درسهای کلیدی را از هر موج رشد در موج بعدی بهعنوان راهی برای کمک به مدیریت هزینهها و نگهداشتن جدولهای زمانی بلندپروازانه استقرار در زمانبندی، ترکیب میکنند. یکی از نمونههای رویکرد مقیاسپذیری موازی، یک بازیکن فلزات کربن صفر است که در حال برنامهریزی برای شروع ساخت کارخانه دوم در نیمه راه ساخت کارخانه اول است – و قصد دارد آن را در نیمی از زمان اول تکمیل کند. موازی سازی مقیاس بندی نیز چیزی است که باید هنگام رشد کسب و کار ها مجاور در نظر گرفت.
فعالانه اکوسیستم های تجاری ایجاد کنید.
بسیاری از تلاشهای ایجاد کسبوکار سبز نیز تلاشهایی برای ایجاد زنجیره ارزش هستند. مواد دایرهای را در نظر بگیرید، مانند نمونه منسوجات بازیافتی که قبلاً ذکر شد. نیاز به جمعآوری مؤثر، مرتبسازی و پردازش مناسب و تقاضای مبتنی بر بازار برای الیاف نساجی بازیافتی وجود دارد. هیچ بازیکنی سرمایه گذار طبیعی در تمام مراحل زنجیره ارزش نیست. اما سرمایه گذاری در یک مرحله ممکن است بدون وجود تمام مراحل دیگر امکان پذیر نباشد. به طور مشابه، بسیاری از کسب و کار های سبز جدید به زیرساخت های جدید در اطراف خود نیاز دارند. در مورد پروژه آمونیاک الکترونیکی، سرمایه گذاری قابل توجهی در ظرفیت هیدروژن بالادست و برق تجدیدپذیر و همچنین زیرساخت های حمل و نقل و سوخت رسانی جدید در پایین دست مورد نیاز است. سازندگان کسب و کار سبز به دنبال همکاری با بازیگران در زنجیره ارزش خود هستند و اطمینان حاصل می کنند که زیرساخت ها و سرمایه گذاری ها به شیوه ای هماهنگ در کنار هم قرار می گیرند. این می تواند از طریق مطالعات امکان سنجی مشترک یا آزمایش های آزمایشی در جایی که بازیکنان مربوطه با هم متحد شوند، انجام شود. هنگامی که این همکاری ها با موفقیت انجام شود، می تواند به ترتیبات تقاضای مسدود که قبلاً توضیح داده شد نیز منجر شود. هنگامی که چارچوب یک زنجیره ارزش جدید شروع به کار کرد و دارای پشتوانه مالی شد، بازیگران اکوسیستم بیشتری ممکن است به سمت آن جذب شوند.
- یکی از نمونههای شرکتکنندگان جدید اکوسیستم، شورای ذخیرهسازی انرژی طولانی مدت (LDES) است. گروه تحت رهبری مدیر عامل، بازیگران کلیدی – از ارائه دهندگان فناوری تا مشتریان نهایی – را با هدف درک چشم انداز فناوری و مسیرهای پیشرفت اقتصادی و مقیاس پذیری گرد هم آورده است. شرکت کنندگان شورا در موقعیتی هستند که می توانند به شکل دادن به صنایع خود کمک کنند و همکاری ها را پیش ببرند.
- رهبری عملیات پایدار، از طریق اهداف بلندپروازانه، نوآوری و مشارکت. سازندگان موفق کسبوکار سبز در نحوه به حداقل رساندن انتشار کربن و سایر اثرات زیستمحیطی، پیشرو هستند. به عنوان مثال، Northvolt، سازنده باتری سوئدی، با استفاده از برق سبز و مواد ورودی بازیافتی، هدف خود را برای تولید باتریهایی تعیین کرده است که ردپای کربن کمتری نسبت به اکثر باتریهای برقی فعلی – بین 80 تا 90 درصد – دارند. شرکت نساجی پایدار Spinnova یک فرآیند تولید با ردپای آب و مواد شیمیایی طراحی کرده است که نسبت به محصولات مشابه کمتر است. بسیاری از سازندگان کسب و کار سبز نیز با سازمان هایی که ذهنیت مشابهی دارند شریک می شوند. این تعهد 360 درجه به پایداری میتواند به افزایش اعتبار و تشویق مشارکت و نوآوری کمک کند که ممکن است این شرکتها را از همتایان خود جلوتر نگه دارد.
منابع استخدام را در اوایل فرآیند اختصاص دهید.
بسیاری از سازندگان کسبوکار سبز، چه استارتآپها یا شرکتهای بزرگ، به دنبال استعدادهایی هستند که برای گسترش سریع نیاز دارند – و دامنه مهارتهای مورد نیاز برای ایجاد کسبوکارهای سبز موفق میتواند گسترده باشد. سازندگان کسبوکار سبز افرادی را شناسایی میکنند که میتوانند به شکلدهی و (در صورت نیاز) مدلهای قوی کسبوکار کمک کنند و مشارکتهای بالقوه و ساختارهای تامین مالی را بررسی کنند. بسیاری از کسب و کارهای سبز جدید از کسانی سود می برند که فرآیندهای فنی، سرمایه گذاری و تصمیم گیری مشتریان را درک می کنند. مجموعه مهارت های خاصی را که ممکن است سازمان برای دستیابی به اهداف تجاری به آن نیاز داشته باشد در نظر بگیرید. برای مثال، برای فناوریهای B2B، ممکن است نیاز به ایجاد آگاهی و پذیرش وجود داشته باشد. در B2C، مهارتهای قوی در ساخت برند میتواند برای ایجاد پیامهایی که به اعتبار سبز و تأثیر ملموس و واقعی در دنیای واقعی صحبت میکنند، مفید باشد. در نهایت، افزایش فناوری فیزیکی، ساخت و ساز کارخانه، و مقیاسبندی زنجیره تامین با سرعتی بلندپروازانه معمولاً مستلزم ارائه بهترینها در مهارتهای عملیاتی است. تخصیص منابع برای استخدام در مراحل اولیه تلاش میتواند عامل مهمی برای مقیاسبندی سریع باشد، بهویژه در مناطقی که ممکن است استعداد کمی وجود داشته باشد.
سازندگان کسب و کار سبز اغلب با ثبت تقاضای محدود برای خروجی خود قبل از شروع به مقیاس فیزیکی، با جنبه تجاری ریسک سرمایه گذاری مقابله می کنند.
ایجاد یک تجارت سبز کار کوچکی نیست. اغلب مستلزم حرکت با سرعت بی سابقه، تعیین اهداف رشد بلندپروازانه و برنامه ریزی چند مرحله پیش رو است. طرز فکری که سازندگان کسبوکار سبز نشان دادهاند بسیار نزدیک به رهبران دیجیتالی زمان ما است: آنها در ایجاد و شکلدهی بازارها به جای تماشای و انتظار برای ظهور بازارها ماهر بودهاند، و مفهوم مقیاسپذیری سریع را پذیرفتهاند. این طرز فکر همراه با چند اصل کلیدی می تواند به ایجاد کسب و کار سبز در سفر جهانی به سمت صفر خالص کمک کند.