وقتی این درسش را از یک فرد که بیکار است می پرسی جوابش این خواهد بود که؛ یک کاری باشد ، هرچه باشد . فقط هزینه حداقل زندگی را تامین کند.
و البته خیلی ها هم منتظر معجزه و یا شانس و یا احتمالا کمک و یا…. هستند تا به کار با اطمینان بیشتر دست یابند . خیلی ها خواهند گفت که در هر نوع تخصصی و هر رده ای فعلا داشتن شغل مهم است. حالا امنیت کجا هست که در این موضوع باشد. و بسیاری جوابهای مشابه . خوبست به مفاهیم امنیت شغلی نگاهی سریع بیندازیم:
امنیت شغلی در زمانی بیشتر اهمیت می یابد که سازمان تثبیت شده باشد و کارکنان برای اطمینان از آینده شغل خود توسط آن سازمان مورد توجه باشند .امنیت شغلی یکی از عوامل مهم رضایت شغلی است. همه انسانها بگونه ای بدنبال ثبات درزندگی کاری خود بوده و در زمان بروز بحرانهای اجتماعی می کوشند تا در حفظ آن همه کاری بکنند.
در تعاریف عمومی امنیت شغلی به معنی توجه به کارکنان است تا ک
شغل خود را از دست ندهند و
مزایای شغلی شان حفظ شود .
امنیت شغلی، وضعیتی است که در آن نیازها و خواستههای کارمندان محقق میشود.
اما این موضوع در هر شرایطی امکان پذیر است؟
عدم امنیت شغلی وضعیتی است که ممکن است در پی وقوع یک بحران و یا رکود اقتصادی یک سازمان یا کشور به وقوع بپیوندد و امنیت شغلی افراد را به خطر بیندازد. اتفاقی که امروزه در سطح بین المللی افتاده است. مسلم است که در این وضعیت مدیران ناچار به اتخاذ تصمیمات غیر معمول هستند . آنان ناجارند برخی از این آثار را بپذیرند و برخی را مدیریت کنند و برای برخی راهکار های کوتاه مدت و سریع بیابند . در این راستا توجه به برخی از عوامل در این تصمیم گیری ها مهم است . نگاهی سریع به آنها برای شما ممکن است رهگشای یک راهکار جدی در موسسه و یا کسب و کارتان باشد .
- تمرکز بر اافراد با توجه به میزان اثر مهارتی که برای حفظ کل کار و سایر مشاغل دارند . برای مثال دست گرفتن کارهایی که در کسب و کارتان معنا داشته و بیشترین نیاز به افراد را دارد.
- پرهیز از واگذاری کار های متعدد و پخش آنها بین افراد .
- کاهش و حذف اضافه کاری در راستای حفظ مشاغل بیشتر .
- برقراری آموزشهای مهارتی در ساعات کار .
- و…..در تناسب با موسسه شما راهکارهای نو آورانه که از سوی کارکنان پیشنهاد می شوند.
ممکن است برخی از مدیران تصمیم های کاملا بر عکس این موارد را برای ادامه ی بقای کسب و کارشان اتخاذ کنند . این درحای است که اهمیت و جایگاه اثر روانی چنین تصمیمی را مورد توجه نداشته باشیم . اگر کارکنان امنیت شغلی را در این زمان بیشر حس کنند و حتی مصادف با کاهش برخی از مزایای شان باشد آنگاه :
- باعث بروز خلاقیت در آنها می شود.
- کارشده و نهایتاً خلاقیتها استحکامبخش امنیت شغلی کارکنان خواهد بود.
- موجب دلگرمی در کارشده و احتمالا بهره وری بیشتری شکل میگیرد.
- احساس آرامش در کارکنان منجر به آرامش در کل سازمان می شود و به خانواده ها کمک جدی می کند.
- وابستگی فرد به سازمان برای اخذ امتیاز جای خود را به وابستگی عاطفی می دهد.
اما همه این موارد بایستی توجیه شده و آموزش هم در رشد آنها موثر خواهد بود .