
تصور رایج درباره نوآوری ، تمرکز بر نوآوری در محصول است. این تصور عمدتا با نوآوری فناورانه نیز همراه است . اما تعریف نوآوری دامنه های دیگری همچون فرایند ها و روشها و به ویژه مدیریت بطور عام را نیز در می گیرد.
امروز بحث را بر موضوع فرایند قرارداده ایم .
بنا بر تعاریف رایج ، نوآوری فرآیند، کاربرد یا معرفی یک فناوری یا روش جدید برای انجام کاری است که به یک سازمان کمک میکند تا رقابتی باقی بماند و خواستههای مشتری را برآورده کند. این نوع نوآوریها را میتوان در طیف گستردهای از فرآیندها در بسیاری از شرکتها و صنایع به کار برد.
طی دوره ای حدودا 60 ساله تعاریف مختلفی از نوآوری فرآیند در طول سالها پدیدار شده است.به عنوان مثال، پیتردراکر، نظریه پرداز مدیریت مبتنی بر اهداف ، نوآوری فرآیند را به عنوان “جستجوی سیستماتیک و اجرای روشهای بهتر انجام کارها” تعریف کرده است. و هنری چسبرو، نظریهپرداز سازمانی آمریکایی، “توسعه روشهای جدید مدیریت و سازماندهی کار که منجر به بهبود عملکرد میشود” را ارایه نموده است .
به هر حال بر اساس هر تعریفی می توان این سئوال را مطرح نمود که چرا کسبوکارها و سازمانها در انواع مختلفشان به نوآوریهای فرآیند نیاز دارند؟
پاسخ کوتاه و کلی می تواند این باشد که یک فرآیند کسبوکار به مجموعهای از مراحل اشاره دارد که با هدف تکمیل نوعی کار یا دستیابی به خروجی مطلوب انجام میشود. زیرا گاهی اوقات یک فرآیند موجود بهترین نتایج را تولید نمیکند. برای مثال فرآیندهای ضعیف ، بهرهوری مناسبی را باعث نمی شوند .
خلاصه اینکه یک سازمان برای اینکه یک نوآوری فرآیند واقعی باشد، باید افزایش قابل توجهی در برخی از شاخصهای کلیدی عملکرد خود داشته باشد. موضوعی که بسیاری از سازمانهای کشورمان به آن احتیاج دارند .
علی اکبر سعیدی کیا











