
اندی کوربلی -۲۳ آوریل ۲۰۲۵-عکس از همیش در Unsplash
آزمایشی در گیرندههای نوری انسان به دانشمندان این امکان را داد که اخیراً رنگ جدیدی را تعریف کنند که توسط چشم انسان قابل مشاهده نیست و در امتداد طیف آبی-سبز قرار دارد اما با این دو متفاوت است.
این تیم که روی خود و دیگران آزمایش کردهاند، امیدوارند که یافتههایشان روزی بتواند به بهبود ابزارهای مطالعهی کوررنگی کمک کند یا به فناوریهای جدیدی برای ایجاد رنگ در تصاویر دیجیتال منجر شود.
نویسندگان در چکیدهی خود مینویسند: «از لحاظ تئوری، رنگهای جدید از طریق دور زدن محدودیتهای تعیینشده توسط حساسیتهای طیفی مخروطها امکانپذیر هستند…» «در عمل، ما گسترش جزئی فضای رنگی به سمت آن ایدهآل نظری را تأیید میکنیم.»
تیمی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و دانشگاه واشنگتن از فناوری لیزر پیشگامی که آن را «اُز» مینامیدند، برای «کنترل مستقیم فعالیت گیرندههای نوری چشم انسان از طریق انتقال نور سلول به سلول» استفاده کردند.
رنگ در بینایی ما از طریق انتقال نور در سلولهایی به نام گیرندههای نوری ایجاد میشود. بافت چشم حاوی مجموعهای از مخروطها برای این کار است و مخروطها با نامهای مخروطهای L، S یا M نامگذاری شدهاند.
نویسندگان توضیح میدهند که در بینایی رنگی طبیعی، هر نوری که یک سلول مخروطی M را تحریک میکند، باید مخروطهای L و/یا S مجاور آن را نیز تحریک کند، زیرا عملکرد پاسخ طیفی مخروط M بین عملکرد مخروطهای L و S قرار دارد.
آنها میافزایند: «با این حال، تحریک اُز میتواند طبق تعریف، نور را فقط به مخروطهای M و نه L یا S هدایت کند، که در اصل یک سیگنال رنگی به مغز ارسال میکند که هرگز در بینایی طبیعی رخ نمیدهد.»
این رنگ جدید که محققان آن را «اولو» نامیدند، به عنوان نوعی آبی-سبز با «اشباع بیسابقه» توصیف شد و هر شرکتکنندهای که آن را دید، تأیید کرد که فراتر از طیف آبی-سبز معمولی است، زیرا برای اینکه اولو در جایی از آن طیف قرار گیرد، نیاز به اضافه کردن مقادیر قابل توجهی سفید داشتند.
در این مطالعه آمده است: «سیستم Oz نشاندهنده یک پلتفرم تجربی جدید در علم بینایی است که هدف آن کنترل فعالسازی گیرندههای نوری با دقت بالا است.»
اگرچه نویسندگان مطمئن هستند که اولو قبلاً هرگز توسط انسانها دیده نشده است، طیف آبی-سبز پیش از این به عنوان یک زمینه کشف بینایی، توجه بینالمللی را به خود جلب کرده است.
یک مطالعه پیشگامانه از مردم هیمبا در نامیبیا که در سال ۲۰۰۵ انجام شد و در مجله انجمن روانشناسی آمریکا منتشر شد، نشان داد که به نظر میرسد این زمینداران سنتی رنگهای مختلف را یکسان درک میکنند زیرا از کلمه یکسانی برای آنها استفاده میکردند. گروهی از رنگها که ما در غرب به صورتی، قرمز و نارنجی تقسیم میکنیم، برای آنها کاملاً بیمعنی است.
این تنها نیمی از دلیل جذابیت این مطالعه بود. نیمه دیگر آن به حساسیت باورنکردنی مردم هیمبا به طیف آبی-سبز برمیگشت، به طوری که آنها میتوانستند با اطمینان، ضعیفترین تفاوتها را در رنگ سبز تشخیص دهند، در حالی که بینندگان غربی در مقایسه، آن را از دست میدادند.
این همچنین با کلمات بیشتری برای سایههای سبز مطابقت داشت که غربیها هرگز زحمت مشخص کردن آنها را به خود نمیدادند، و در واقع، هیمباها هنگام نشان دادن نمودار، برای اشاره به اینکه یک مربع آبی با مربعهای سبز متفاوت است، با مشکل بیشتری مواجه بودند، اما میتوانستند با اطمینان، مربعی را که سایه کمی متفاوت از سبز نسبت به بقیه داشت، انتخاب کنند.
اما سپس اوضاع حتی عجیبتر هم شد. مطالعات بیشتر در سالهای بعد شامل آزمایش ژنتیکی روی هیمباها بود و نشان داد که آنها تعداد بیشتری سلول مخروطی در چشمان خود دارند. به گفته نویسنده اصلی این تحقیق ژنتیکی، این تراکم بالاتر سلولهای مخروطی آنها را قادر میسازد تا سایهها و ظرافتهای بیشتری از رنگ را نسبت به یک فرد معمولی درک کنند.