
امروزه، مدیران کسب و کار ها ، رهبران سیاسی، مدیران آموزشی و حتی مدیران دولتی در کشورمان ، همگی ضرورت نوآوری را تاکید می کنند .
باید توجه داشت که در یک مفهوم گسترده، نوآوری مترادف با تغییر است و تغییر می تواند ناشی از پدیده های طبیعی، طراحی و نبوغ انسانی و یا تلاش های مشترک افراد در قالب تیم ها باشد .
از سوی دیگر ، پیشرفتهای علمی و فناوری، ایدههایی را برمیانگیزد که همگی تغییراتی هستند که اغلب از نتایج نوآوری هستند.
برای این تغییر بایستی آمادگی داشت و آنها را به ارزش تبدیل نمود . اغلب نوآوری را به عنوان ایدههای جدیدی تعریف می شوند که در واقع به روشهای اساسی متفاوت برای ایجاد ارزش جدید و یا اضافی اجرا میشوند .در این مسیر باید توجه داشت که نوآوری به نفع همه ذینفعان باشد و نه فقط ارایه کننده ایده یا سازمان.
بسیاری از کشورها نوآوری را به عنوان یک استراتژی کلان خود پذیرفته اند. به عنوان مثال، سنگاپور ایجاد کشور هوشمند را بر مبنای نوآوری ، به عنوان استراتژی ملی خود اعلام کرد .
در تعیین دامنه نوآوری باید به تغییرات سریع بازار ها و جهانی شدن، دیجیتالی شدن، تغییر جمعیت ، مسائل زیست محیطی، که تمرکز استراتژیک نوآوری را ایجاب می نماید توجه داشت.
سازمانها بر نوآوری برای یافتن راههای جدید برای انجام درست کارها، تمرکز بر مدیریت کیفیت و بهبود کارایی بایستی در زیر چتر این استراتژی ملی شکل جدید کسب و کار خود را تعریف نمایند وحرکتهایی از کلان و خرد وهماهنگ و با تأکید استراتژیک به چگونگی انجام کارهای درست در کشور برای حل مسایل اساسی ، سیستم تصمیم گیری و اثربخشی زنجیره ارزش باید شکل بگیرد .
علی اکبر سعیدی کیا