نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

4 آذر 1403 7:45 ب.ظ

درس های رهبری ناب: چالش موفقیت آمیز توپ تنیس

درس های رهبری ناب: چالش موفقیت آمیز توپ تنیس

9 نوامبر 2023- اریک لوسیه

به اصل اساسی احترام به افراد، که باید پایه و اساس هر استقرار ناب باشد که در آن تمرکز بر ایجاد قابلیت و توسعه توانایی اعضای تیم برای بهبود فرآیندهای خود باشد. تفکر پشت این تمرین ساده و درس های آموخته شده، نیاز به تغییر روند را برای تغییر نتایج تقویت می کند.

این تمرین ساده به تیم ها در تفکر پیشرفت کمک می کند و آنها را در مورد نیاز به بهبود کلی فرآیند درگیر می کند.

در این زمان از سال، من از نزدیک با مشتریان در فرآیند استقرار استراتژی، که به عنوان هوشین کانری نیز شناخته می شود، کار می کنم. اولین مواجهه من با این فرآیند در سال 2003 اتفاق افتاد، و من سال‌هاست که از تفکر پشت آن برای ایجاد پیشرفت‌های مهم استفاده می‌کنم. به بیان ساده، من هیچ ابزار فرآیندی بهتری پیدا نکردم که نظم و انضباط، سخت‌گیری و مسئولیت‌پذیری را برای اولویت‌های موفقیت‌آمیز هدایت کند، و من نمی‌خواهم بدون این فرآیند، کسب‌وکاری را اداره کنم.

در بسیاری از این جلسات، من با یک تمرین سریع و ساده «توپ تنیس» شروع می‌کنم، که به تیم کمک می‌کند تا تفکر موفقیت‌آمیز را ثابت کند و آن‌ها را پیشاپیش در مورد نیاز به بهبود فرآیند کلی درگیر کند.

چگونه پیش می رود:

 اعضای تیم یک توپ تنیس را تا زمانی که همه آن را دریافت کنند پاس می دهند. سپس توپ به نفر اول تیمی که آن را در اختیار داشت برگردانده می شود. از این نقطه، ما یک توالی فرآیند را تعریف کرده ایم که در آن همه اعضای تیم توپ را لمس می کنند.

 بعد، به تیم می گویم که این روند را تکرار و زمان بندی کند. زمان‌بندی به یک پروکسی ساده برای زمان هدایت در طول فرآیند کلی تبدیل می‌شود.

کار را شروع می کنیم و تیم به همان ترتیب توپ را پاس می دهد. برخی از داده‌های با کیفیت ساده را می‌توان جمع‌آوری کرد، از جمله پاس‌های حذف‌شده یا ارسال‌ها، اما شاخص اصلی عملکرد زمان دنباله است.

 هنگامی که اولین دور زمان بندی شده جمع آوری شد، تسهیل کننده از تیم می پرسد که آیا فکر می کنند می توانند زمان فرآیند خود را بهبود بخشند یا خیر. از منظر منحنی یادگیری و تمرین ساده، زمان به طور کلی از اولین آزمایش به تدریج بهبود می یابد.

 یک آزمایش بعدی معمولاً باعث بهبودهای کوچکتر و تدریجی می شود که بیشتر بر اساس مهارت و تمرین تیم است.

به طور معمول، شخصی در تیم از شما می‌پرسد که آیا می‌تواند تغییراتی در فرآیند یا سفارش ایجاد کند، که اغلب شامل ترتیب مجدد افراد به ترتیب صحیح فرآیند یا نزدیک‌تر کردن افراد به یکدیگر است. این طوفان فکری و آزمایش «در حال پرواز» تشویق می‌شود و به تیم اجازه می‌دهد تا پیشرفت‌های چشمگیرتری داشته باشد، زیرا خود فرآیند اکنون در حال تغییر است.

پس از چند بار تکرار، من معمولاً به این موضوع اشاره می کنم که تیم یاد گرفته است که یک رقیب می تواند دنباله را در 3 ثانیه یا کمتر کامل کند. در این مرحله، همه چیز جالب می‌شود، و ماهیت رقابتی تیم به اوج می‌رسد – جایی که آن‌ها واقعاً شروع به بررسی محدودیت‌های مشکل برای حل می‌کنند و همچنین راه‌حل‌های «پیش‌ساز» مختلف را طوفان فکری می‌کنند.

چند درس کلیدی که تیم از این تمرین می آموزد چیست؟

1. ما می توانیم به سادگی با تمرین پیشرفت کنیم. منحنی یادگیری تکرار به ما امکان می دهد مهارت را بهبود بخشیم. با این حال، سودها در طول زمان بازدهی کاهشی را نشان می‌دهند مگر اینکه خود فرآیند تغییر کند.

2. نقص ها و مشکلات کیفیت در انتقال بین اعضای تیم رخ می دهد. این یادگیری ساده به همین دلیل است که ما از نمودارهای خط شنا در نقشه برداری فرآیند برای نشان دادن جریان اطلاعات در فرآیندهای تراکنش استفاده می کنیم. حالت شکست زمانی وجود دارد که توپ از فردی به فرد دیگر منتقل شود. این مشکل در جایی تشدید می‌شود که بین اعضای تیم فاصله و فاصله فیزیکی وجود داشته باشد. این جدایی باعث ایجاد شکاف‌های ارتباطی می‌شود و با تکرار تیم روی راه‌حل‌ها، فاصله فیزیکی بین اعضای تیم کاهش می‌یابد که به تفکر ناب اولیه و اتلاف پیاده‌روی و حمل‌ونقل باز می‌گردد.

3. در حالی که می‌توانیم بهبودهای داخلی را برای تغییر فرآیند انجام دهیم، معرفی یک هدف بلند که یک پیشرفت است، همیشه تیم را به سمت تفکر و ایده‌های جدید سوق می‌دهد. این باور که یک رقیب فهمیده است که چگونه مشکل را در سه ثانیه یا کمتر حل کند، چالش قانع‌کننده‌ای ایجاد می‌کند که در آن تیم باید در مورد آنچه که می‌تواند تغییر دهد، به روشی پیشرفت‌کننده، فکر کند تا لحظاتی قبل از آن به ظاهر غیرممکن دست یابد. این کاتالیزور اطلاعات یکی از مشخصه های فرآیند استقرار استراتژی است، و چرا ما بر ایجاد قابلیت پیشرفت برای به چالش کشیدن تیم برای تفکر متفاوت تمرکز می کنیم.

در پایان تمرین، با تیم صحبت می کنیم و در مورد آموخته ها فکر می کنیم. یکی از عناصر کلیدی که ما روی آن تمرکز می کنیم، قطعه استعداد و مهارت است.

در ظاهر، اگر صرفاً سعی می‌کردیم پاس‌کاری و گرفتن توپ را بهینه کنیم، بیرون می‌رفتیم و پرتاب‌کننده‌ها و شکارچی‌های بهتری را با آن مهارت خاص استخدام می‌کردیم. با این حال، نکته جالب این است که این پیشرفت از طریق تغییر فرآیند و بهره‌برداری از نبوغ و مهارت افراد درگیر برای بهبود فرآیند با استفاده از طوفان فکری و کایزن حاصل می‌شود.

این درس آموخته شده به گذشته برمی گردد.

به اصل اساسی احترام به افراد، که باید پایه و اساس هر استقرار ناب باشد که در آن تمرکز بر ایجاد قابلیت و توسعه توانایی اعضای تیم برای بهبود فرآیندهای خود باشد. تفکر پشت این تمرین ساده و درس های آموخته شده، نیاز به تغییر روند را برای تغییر نتایج تقویت می کند.

اریک لوسیه یکی از مدیران شرکت Next Level Partners است. او بیش از 25 سال تجربه در اجرای شیوه های بهبود مستمر در تمام جنبه های شرکت های عامل دارد.

https://www.industryweek.com

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *