نوآوری در مدیریت برای توسعه پایدار

Kolnegar Private Media (Management Innovation for Sustainable Development)

4 آذر 1403 3:53 ق.ظ

استفاده از اصل Pamplemousse در آموزش خلاقیت

استفاده از اصل Pamplemousse در آموزش خلاقیت

توسط: برایان دبلیو. متیمور

بیش از ده سال است که آژانس نوآوری من کارگاه‌های حل مسئله خلاقانه سفارشی شده ،آنچه را اکنون برنامه‌های “Un-Think” می‌نامیم، به مدیران ارشد در سازمان‌های متوسط و بزرگ آموزش داده است. ارزیابی‌های هزاران مدیر اجرایی که در کارگاه شرکت کرده‌اند به طور میانگین 4.8 از 5 را کسب کرده‌اند. چرا چنین رتبه‌بندی بالا؟ من فکر می کنم تا حدی به این دلیل است که ما بسیاری از اساسی ترین مفروضات کارگاه های یادگیری و توسعه را زیر سوال برده ایم.

به عنوان مثال، برای تشویق مشارکت بیشتر شرکت‌کنندگان، از هیچ اسلاید پاورپوینت استفاده نمی‌کنیم. ما همچنین فقط داستان‌های اصلی را از کار مشاوره نوآوری خود می‌گوییم تا بتوانیم با اقتدار در مورد اینکه خلاقیت تجاری و موفقیت‌های نوآوری واقعاً چگونه اتفاق می‌افتند صحبت کنیم! و ما هرگز، هرگز از شرکت‌کنندگان نمی‌خواهیم که ده‌ها کاربرد برای یک آجر… یا یک گیره کاغذ یا یک نی ایجاد کنند. مگر اینکه در کار ساخت و ساز، عرضه اداری، یا کسب و کار نوشابه باشید، از نظر ما، این یک تمرین پوچ است. زمان کارمند آنقدر ارزشمند است که نمی‌توان آن را روی تمرین‌های تفکر خلاق بیش از حد نظری که ارتباط «دنیای واقعی» برای گروه ندارند، تلف کرد.

در عوض، ما از روش “آموزش عملی” استفاده می کنیم. ما از شرکت‌کنندگان می‌خواهیم که چالش‌های کسب‌وکار در دنیای واقعی را ارائه دهند که برای آن‌ها فکر و ایده‌های جدید می‌خواهند. سپس از این چالش‌ها برای کمک به شرکت‌کنندگان در استفاده از تکنیک‌های تفکر خلاق که می‌خواهیم یاد بگیرند استفاده می‌کنیم. بنابراین، کارگاه بیشتر شبیه یک جلسه ایده پردازی است تا “آموزش”.

در میان ده‌ها تکنیک ایده‌پردازی تیمی که ما آموزش می‌دهیم می‌توان به راه رفتن مغزی، درخواست‌های ثبت اختراع، بدترین/احمقانه‌ترین ایده، ترکیب مدل کسب‌وکار، محرک‌های TRIZ، قلاب‌های ایده، فرضیات پرسش، تمایل به بازار هدف، محرک‌های روند، شهود معنایی، بیست سؤال، متفکران بزرگ، تعریف مجدد مسئله، ریپ و رپ مجله، وایت برد، پیوستارهای استراتژیک، بیلبوردینگ، و اخیراً، اعلان های ایده هوش مصنوعی.

بنابراین…. چگونه می‌توانیم «صحبت خود را ادامه دهیم»، «فرض‌هایمان را زیر سؤال ببریم» و «آرزو کنیم» راه‌هایی برای بهبود رتبه‌بندی کارگاه «بی فکر» از 4.8 به 4.9 یا حتی 5.0 پیدا کنیم؟

من فکر می‌کنم که می‌توانیم موافق باشیم که برنامه‌های هوش مصنوعی مولد همانطور که اکنون شناخته می‌شوند یعنی Chat GPT، DALL-E و غیره، پتانسیل تغییر بازی‌های تجاری و سازمانی را دارند. با این حال، بسیاری از مطبوعات اخیر در مورد این برنامه‌ها بر جنبه‌های منفی آن‌ها تمرکز کرده‌اند: ترویج فقدان تفکر اصلی، «سرقت ادبی»، نادرستی محتوا و غیره.

تمایز مهمی که در مقدمه کتاب جدیدم «عجیب‌ها» می‌گذارم… داستان‌های تحریک‌آمیز، آهنگ‌ها، مقاله‌ها، اشعار، تبلیغات و جوک‌ها درباره ویژگی‌های شخصیتی و ایده‌های دیوانه‌کننده افراد بزرگ در تاریخ… که با هوش مصنوعی ایجاد شده‌اند این است که این برنامه‌های هوش مصنوعی همچنین می‌توانند به طور بالقوه کمک آموزشی فوق‌العاده‌ای هستند… به متخصصان یادگیری و توسعه کمک می‌کنند تا اطلاعات و ایده‌ها را در قالب‌های مختلف خلاقانه/مختلف ارائه کنند تا سبک‌ها و ترجیحات مختلف یادگیری دانش‌آموز را تطبیق دهند. یا به بیان ساده‌تر… آنها می‌توانند آموزش و یادگیری را خلاق‌تر، مؤثرتر و سرگرم‌کننده‌تر کنند!

این لیمریک تولید شده توسط هوش مصنوعی را در نظر بگیرید تا به توضیح – امیدواریم به روشی سرگرم کننده – تکنیک خلاقانه بدترین ایده کمک کند:

«زمانی متفکری کاملاً خردمند بود،

که ایده های او اغلب محقق می شود،

اما “بدترین ایده” روشی که او امتحان کرد،

برای ایجاد و اجازه پرواز،

و سپس درخشندگی عجیبی پدید می‌آید.»

یا تکنیک ایده احمقانه:

«متفکری که به دنبال پوچی بود،

با ایده های احمقانه، آنها ترجیح دادند،

در شوخی آنها ایجاد می کنند،

بعید است برابر باشد،

با این حال، درخشندگی از مزخرفات رخ داد.»

یا حتی درخواست ثبت اختراع.

«در کارگاهی که ذهن‌ها به هم متصل می‌شوند،

درخواست ثبت اختراع الهام بخش و هدایت می شود.

از اختراعات قدیم،

ایده های جدید آشکار خواهد شد،

به مثابه چشمه ای از اندیشه برای کمال.

آیا داشتن شرکت‌کنندگانی که این اجرای خلاقانه از محتوای کارگاه را تولید می‌کنند، ممکن است تجربه‌ای الهام‌بخش و به یاد ماندنی‌تر را ایجاد کند؟ من هم اینچنین فکر میکنم! اما اگر قانع نشدید، ببینید آیا این دو داستان کوتاه کمکی به این موضوع نمی کنند.

سندی آلدرسون چه می‌گوید؟

در یکی از رویدادهای فارغ التحصیلان کالج دارتموث چندین سال پیش، من این فرصت را داشتم که با همکار دانش آموخته دارتموث، مدیر کل وقت متس، سندی آلدرسون صحبت کنم. پسرم جیمز که در آن زمان فقط 14 سال داشت، بازیکن بیسبال بسیار خوبی بود و به عنوان عضوی از تیم آل استار استمفورد، سی تی، به مسابقات جهانی بیب روث رفت. و بنابراین، از آنجایی که می‌دانستم سندی آلدرسون را در این رویداد خواهم دید، از جیمز پرسیدم که آیا چیزی هست که از من می‌خواهد از مدیر کل Met بپرسم.

جیمز می‌گوید: «می‌خواهم بدانم چگونه می‌توانند تشخیص دهند که کدام لیگ‌های فرعی به مسابقات بزرگ راه پیدا می‌کنند. سوال جالبیه، درسته؟

پاسخ سندی آلدرسون مرا شگفت زده کرد. یکی از مهمترین چیزهایی که ما به دنبال آن هستیم توانایی آنها در یادگیری است. زیرا ما چیزهای زیادی برای آموزش چشمگیر به آنها داریم.».

هرچند داستان به اینجا ختم نمی شود. من یک دوست خوب دارم، شان براولی، استاد سابق تنیس تور

اونال و تنها معلم تائید شده بازی درونی تنیس Timothy Gallwey تدریس فلسفه. وقتی این داستان را به شان گفتم، او یک سوال عمیق را دنبال کرد. او گفت: «بله، توانایی یادگیری مهم است، اما در مورد توانایی مربی در تدریس چطور؟»!

مجدداً، ما باید بدانیم که افراد مختلف به طور متفاوتی یاد می‌گیرند – و برنامه‌های ایجاد محتوای هوش مصنوعی می‌توانند با ارائه مطالبی که باید در قالب‌های کاملاً متفاوت یاد بگیرند، به این تفاوت‌ها و ترجیحات یادگیری کمک کنند. علاوه بر یک لیمریک، آهنگ، جوک، داستان یا حتی یک تبلیغ ایجاد شده توسط هوش مصنوعی چطور؟

به اصل Pamplemousse سلام کنید

داستان شماره دو شامل یکی از تجربیات یادگیری من از بیش از 50 سال پیش است. هنوز در دوران دبستان، مجبور بودم بعد از مدرسه در کلاس های زبان فرانسه با ده ها دانش آموز ناراضی شرکت کنم. بنا به دلایلی، احتمالاً از روی بی حوصلگی، اما به احتمال زیاد به دلیل آهنگ فرانسوی واژه گریپ فروت، Pamplemousse، در یک نقطه کلاس به طور خود به خود شروع به خواندن کلمه “Pamplemousse, Pamplemousse, Pamplemousse” کرد. معلم نتوانست خودداری کند و به آن ملحق نشود.

و سپس، همه از روی صندلی بلند شدیم و در یک نوع کونگای تفکر خلاقانه، با ریتم شعار Pamplemousse خود رقصیدیم و آواز خواندیم. بسیار سرگرم کننده، و به وضوح یک تجربه یادگیری به یاد ماندنی است که من حتی در تمام این سال ها بعد با خود حمل می کنم.

آیا برنامه‌های خلاقیت هوش مصنوعی می‌توانند چیزی را که من اکنون آن را اصل Pamplemousse نامیده‌ام – آموزش تفکر خلاقانه‌تر برای تطبیق با سبک‌های تفکر مختلف – به واقعیتی با سهولت دست‌یابی به وسیله تولید آهنگ‌ها، داستان‌ها، شعرها، سرگرم‌کننده و تحریک‌آمیز، بدیع تبدیل کنند. تبلیغات، و جوک ها برای تقویت – و به یاد ماندنی تر کردن – محتوای تدریس شده؟ آزمایش بیش از 50 ساله من با “گریپ فروت فرانسوی” به من می گوید که پاسخ باید این باشد “Oui!”

برایان متیمور بنیانگذار و رئیس ایده در Growth Engine، یک آژانس نوآوری 23 ساله است که در استمفورد، CT مستقر است. او نویسنده پنج کتاب در زمینه ایده‌پردازی و فرآیندهای نوآوری از جمله طوفان‌های ایده، 21 روز تا یک ایده بزرگ و کتاب جدید تولید شده توسط هوش مصنوعی، Quirks است.

https://innovationmanagement.se

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *