September 15, 2023 -جی گلب، راب مک کارتی، ورنر رم، آندری ورونین
در حالی که بیش از 95 درصد از شرکتهای S&P 500 گزارش پایداری ارائه میکنند، تعداد کمی از آنها به طور کامل امور زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) را در داستانهای سهام خود ادغام میکنند. فقدان پیوند واضح بین پایداری و استراتژی میتواند درک چگونگی تأثیر تلاشهای شرکت بر عملکرد مالی و مهمتر از همه، ارزش ذاتی را برای سرمایهگذاران دشوار کند.
نظرسنجی اخیر ما از مدیران ارشد سرمایه گذاری نشان می دهد که در حالی که سرمایه گذاران عمده معتقدند ESG مهم است، آنها به وضوح بیشتری در مورد ارزش پیشنهادی ESG نیاز دارند .آرزوها یا معیارهای پایداری در یک صفحه، بدون زمینه، برای پیوند دادن ابتکارات به جریان نقدی کافی نیستند. این عدم وضوح فرصتی را برای شرکتها به وجود میآورد تا مورد ESG به ارزش را واضحتر بیان کنند.
دیدگاه سرمایه گذاران
سرمایه گذاران بلندمدت – که ما آنها را “سرمایه گذاران ذاتی” می نامیم – در طول زمان تأثیر زیادی بر عملکرد سهام دارند. این سرمایه گذاران تشخیص می دهند که ESG بر ارزش تأثیر می گذارد، اما آنها همیشه می خواهند عمیق تر کاوش کنند. آنها به دنبال اطلاعات دقیقی در مورد اینکه چگونه ابتکارات خاص ESG میتواند منبع رشد باشد و اینکه کدام ریسکها برای یک شرکت خاص و صنعت گستردهتر آن مهمتر هستند – و میزانی که اقدامات متمایز ESG میتواند این ریسکها را کاهش دهد، جستجو میکنند.
تلاش برای وضوح
حدود 85 درصد از مدیران ارشد سرمایه گذاری که مورد بررسی قرار گرفتیم اظهار داشتند که ESG عامل مهمی در تصمیمات سرمایه گذاری آنها است. شصت درصد از پاسخ دهندگان مجموعه کلی خود را از نظر ملاحظات ESG بررسی می کنند و حدود 80 درصد موقعیت های شرکت را در زمینه چگونگی تأثیر ESG بر جریان های نقدی پیش بینی شده ارزیابی می کنند. به طور قابل توجهی، اکثریت قابل توجهی آماده پرداخت حق بیمه برای شرکت هایی هستند که ارتباط واضحی بین تلاش های ESG و عملکرد مالی نشان می دهند.
اکثر سرمایه گذاران مورد بررسی نه تنها ابتکارات زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی را مهم می دانند، بلکه مایل به پرداخت حق بیمه نیز هستند.
با این حال، سرمایهگذاران مورد بررسی میگویند که ارتباطات فعلی ESG شرکتها به روشهای قابل توجهی کوتاه است. پاسخدهندگان روشهای واضحتری برای اندازهگیری ارزش بلندمدت، اطمینان بیشتر در مورد مقررات و چارچوبهای عملی مرتبط با ESG میخواهند.
سرمایه گذاران مورد بررسی نیز مشتاق استانداردهای واضح تر ESG هستند. آنها میدانند که امروزه امتیازات ESG، برخلاف رتبهبندیهای مالی، به طور کامل در بین ارائهدهندگان امتیاز ESG همبستگی ندارند. در حالی که رتبهبندیهای مالی در بین ارائهدهندگان حدود 99 درصد همبستگی دارند، رتبهبندیهای ESG به دلیل عناصر مختلف و وزنی که هر آژانس به معیارهای مختلف ESG اختصاص میدهد، میتواند کمتر از 60 درصد همبستگی داشته باشد.
اهمیت تفاوت های بخشی
سرمایه گذاران نشان می دهند که بخش مهمی از دستیابی به وضوح بیشتر ESG، درک تفاوت های صنعت است. به عنوان مثال، نظرسنجی ما نشان می دهد که با توجه به ESG در بخش انرژی، سرمایه گذاران بهره وری سرمایه و بهینه سازی هزینه را در اولویت قرار می دهند. ما روندهای مشابهی را برای بخش های صنعتی، مواد و مصرف مشاهده کردیم. در حالی که سرمایهگذاران اهمیت عناصر E، S و G را در هنگام جمعبندی در تمام صنایع تقریباً به یک اندازه ارزیابی میکنند، این مورد در هر صنعت منفرد صادق نیست. سرمایه گذاران متوجه می شوند که برتری در ارکان مختلف بر اساس بخش شرکت مورد نیاز است. برای مثال، برای شرکتهایی که در بخشهای صنعتی و انرژی هستند، سرمایهگذاران مورد بررسی به دنبال طرحهای ESG در بعد زیستمحیطی هستند. برای شرکت های فن آوری؛ داروسازی؛ و بخشهای سفر، لجستیک و زیرساختها، سرمایهگذاران ابتکارات اجتماعی را مهمترین آنها میدانند. و برای کسانی که در صنایع مالی و بیمه فعالیت می کنند، سرمایه گذاران به نگرانی های حاکمیتی بالاترین رتبه را می دهند.
قابل ذکر است، برای برخی از صنایع، عدم وجود یک استراتژی ESG به وضوح تعریف شده، سرمایهگذاران مورد بررسی را به فکر کاهش قرار گرفتن در معرض یا به طور کامل واگذاری از برخی صنایع میاندازد. این امر به ویژه برای سرمایه گذاری در انرژی صادق است. مواد؛ و بخش های سفر، زیرساخت ها و لجستیک. اما در بیشتر موارد، ESG بخشی از مجموعه وسیع تری از عوامل سرمایه گذاری دقیقی است که آنها در نظر می گیرند.
فرصت قانع کننده برای داستان ESG متمرکز بر ارزش
تقاضای سرمایهگذاران برای جزئیات بیشتر و جزئیات بیشتر، فرصت قانعکنندهای را برای شرکتها پیشنهاد میکند تا یک مورد شفافتر ESG به ارزش ارائه کنند. به عبارت دیگر، ارتباط ESG برای تجارت چیست؟ چگونه ابتکارات ESG با ایجاد ارزش مرتبط است؟ اهرم های کلیدی و محرک های ارزش کدامند؟ به عنوان مثال، نحوه اثبات مدیران عامل و مدیران مالی را در نظر بگیرید.
زمینه ایده برای درآمدهای فصلی و سالانه، به ویژه در ارائه های همراه آنها: گزارش های ارائه شده به صورت عمومی آغاز، اما نه مجموع ارتباطات سرمایه گذاران است. به طور مشابه، مدیران برای ارائه تصویری جامع نباید بر گزارش فرمولی ESG تکیه کنند. همانطور که گزارشهایی که تحت اصول پذیرفتهشده حسابداری ارائه میشوند، توصیف کاملی از استراتژی نیستند، افشای موضوع کربن و سایر ارائههای معیارهای ESG، بدون زمینه بیشتر در مورد مدل کسبوکار منحصربهفرد شرکت، توصیف کافی از تأثیر استراتژیک را ارائه نمیکنند.
مخاطب خود را بشناسید
“مخاطبان خود را بشناسید” – یک اصل کلیدی ارتباطات در هر زمینه – برای ارتباطات شرکتی در ESG بسیار مهم است. اغلب، رسانهها تمایل دارند از «سرمایهگذاران» به عنوان گروهی همگن با علایق و نیازهای مشابه یاد کنند. با این حال، مدیران مالی باتجربه میدانند که سهامداران مختلف استراتژیهای متفاوتی دارند و هیچ شرکت گستردهای نمیتواند هر سرمایهگذاری را راضی کند. یک تمرین تقسیم بندی واضح می تواند به رهبران ارشد کمک کند تا درک کنند که مخاطبان هدف آنها چه کسانی هستند و در ارتباطات سرمایه گذار خود بر چه چیزهایی تأکید کنند.
در مقالات قبلی، ما یک روش عملی برای بخشبندی سرمایهگذاران پیشنهاد کردهایم: سرمایهگذاران ذاتی، معاملهگران، نمایهسازان، نمایهسازان گنجه، و سرمایهگذاران خرد. برای ایجاد ارتباطات استراتژیک که ایجاد ارزش بلندمدت شرکت (بر خلاف عملکرد سه ماهه آینده) را نشان می دهد.
ESG می تواند بخشی قانع کننده از این داستان ارزش ذاتی باشد. از دیدگاه بالا به پایین، اکنون می بینیم که برخی از سرمایه گذاران از رتبه بندی یا قوانین دیگر برای بررسی شرکت ها استفاده می کنند. به عنوان مثال، برخی از سرمایه گذاران به سادگی از شرکت های نفت و گاز اجتناب می کنند. با این حال، به نظر میرسد که آنها در اقلیت هستند و معمولاً وقتی سرمایهگذاران منفرد تحریمهای گستردهای را در صنعت اعمال میکنند، شرکتی نمیتواند انجام دهد.
سرمایه گذاران ذاتی که صنایع را به دلیل ملاحظات ESG از دست نمی دهند را می توان به دو بخش اصلی دسته بندی کرد:
- سرمایه گذاران بلندمدت که ESG را یک ملاحظات مهم می دانند و از آن برای افزودن لایه ای از تجزیه و تحلیل و قضاوت اضافی برای تصمیمات خود استفاده می کنند. به عنوان مثال، این سرمایه گذاران ممکن است به جای بررسی شرکت های نفت و گاز، بین این گونه شرکت ها بر اساس میزان کاهش انتشار کربن تفاوت قائل شوند و تنها در شرکت هایی سرمایه گذاری کنند که به نظر آنها بیشترین توانایی را در کاهش انتشار دارند.
- سرمایه گذارانی که به شدت بر تأثیر اقتصادی طرح های ESG، به ویژه بر جریان های نقدی و ایجاد ارزش تمرکز می کنند. برای مثال، این سرمایهگذاران ممکن است از شرکتهای نفت و گاز با احتمال بیشتری برای داشتن داراییهای سرگردان، یا شرکتهای املاک و مستغلات که بر اساس جغرافیای داراییها در معرض خطر بیشتری برای سیل اموالشان هستند، اجتناب کنند. این سرمایه گذاران همچنین ممکن است در نظر بگیرند که آیا شرکت برای ایجاد ارزش از فرصت های جدید ایجاد شده توسط انتقال انرژی (به عنوان مثال، قابلیت های هیدروژن یا جذب کربن، استفاده و ذخیره سازی) موقعیت خوبی دارد یا خیر. نظرسنجی ما نشان می دهد که به نظر می رسد بسیاری از سرمایه گذاران در این دسته دوم قرار می گیرند.
برای اهداف ساخت یک داستان سهام ESG و مورد سرمایه گذاری، این دو دسته به اندازه کافی مشابه هستند که یک داستان واضح در مورد اینکه چگونه ESG به طور مستقیم به عملکرد مالی پایدار و ایجاد ارزش بلندمدت مرتبط می شود، باید هر دو بخش ذاتی سرمایه گذار را راضی کند. همانطور که یک شرکت ابتکارات ESG خود را به داستان سهام خود منتقل می کند، باید در نظر داشته باشد که مخاطبان سرمایه گذار هدف آن پیچیده، بلندمدت گرا و بی وقفه بر مزیت رقابتی پایدار متمرکز هستند.
رسیدن به “چگونگی” ارتباطات پایدار
پس چگونه شرکت ها باید ESG را در داستان های سهام و ارتباطات استراتژیک خود بگنجانند؟ بخشی از «چگونگی» نسبتاً آسان است: مدیران اجرایی و مدیران مالی باید به آنها اطلاع دهند که آنچه در بازار اتفاق میافتد را میشناسند و توضیح میدهند که شرکت در مورد آن چه میکند.
البته، اگر ارتباطات ESG به این آسانی بود، میتوان انتظار داشت که شرکتهای بیشتری این کار را به خوبی انجام دهند. آنها نمی کنند. بخشی از چالش این است که بازار و نیروهای اجتماعی به سرعت در حال توسعه هستند. ناشناختههای زیادی وجود دارد و شرکتها میتوانند از ابهامات خود عقب نشینی کنند و سعی کنند چندین پیامد بالقوه را پوشش دهند. اما استراتژی روشن با انتخاب های قاطع مشخص می شود. داستانهای موثر سهام، تغییرات رقابتی و کلان اقتصادی را تأیید میکنند. آنها به این موضوع می پردازند که استراتژی شرکت چگونه آن را قادر می سازد تا از تغییرات بهره مند شود و خطرات را برطرف می کنند. رهبران ارشد باتجربه توضیح خواهند داد که چرا استراتژی کار می کند، و تنها در این صورت است که به سمت اهداف و خطرات پیش می روند.
در تجربه ما، یک داستان متقاعدکننده سهام ESG به مسائل زیر میپردازد.
چه چیزی در بازار در حال تغییر است؟ این توصیف می تواند به سادگی بیان دیدگاه مدیریت در مورد سرعت انجام این کار باشد.
بازار در حال تغییر تغییر خواهد کرد (به عنوان مثال، سهم فروش خودروهای برقی در پنج، ده و 20 سال آینده) و تأثیر این تغییرات. در بسیاری از کسب و کارهای انرژی بر، تأثیر و دامنه پاسخ ها می تواند بسیار نامشخص باشد (به عنوان مثال، نقش جذب هیدروژن یا کربن). باز هم، دیدگاه و توضیح دقیق مدیریت ضروری است: آیا شرکت اکنون روی یک سناریو خاص (مانند انتقال کامل به هیدروژن و الکتریسیته برای انرژی پالایشگاه) شرط میبندد یا به دنبال باز نگهداشتن گزینههای بیشتر (شاید با کوچکتر کردن آنها خواهد بود). شرط بندی، یا با آزمایش آب با سرمایه گذاری مشترک)؟ همچنین کسب و کارهایی وجود خواهند داشت که تأثیرات ابتکارات ESG محدودتر است. به عنوان مثال، در حالی که ماهیتابه های آینده ممکن است از فولاد بدون کربن ساخته شوند، بعید است که تعداد کل ماهیتابه های فروخته شده در سراسر جهان از سطح تقاضای تاریخی نسبت به اندازه بازار فراتر رود. در اینجا، مدیران باید توضیح دهند که چرا معتقدند اکنون سرمایه گذاری روی فلز کم کربن مورد نیاز است (به عنوان مثال، از طریق نظرسنجی از مشتریان.
استراتژی شرکت چیست؟ برای برخی از کسب و کارها، پیوند دادن استراتژی ESG به ایجاد ارزش در سطح بالایی ساده است. برای مثال، بسیاری از تولیدکنندگان خودرو اعلام کردهاند که آیا و با چه سرعتی قصد دارند به مجموعههای کامل خودروهای الکتریکی روی بیاورند، صرف نظر از اینکه از شبکههای شارژ یا سایر اجزای یک اکوسیستم پشتیبانی میکنند یا خیر. برای کسب و کارهایی که با عدم قطعیت بیشتری روبرو هستند (به عنوان مثال، کسب و کارهای کربن فشرده مانند مصالح ساختمانی، که در آن شرکت ها راه حل هایی را آزمایش می کنند اما هنوز حرکت روشنی در بازار کلی با استراتژی های اعلام شده برای تغییر محصولات وجود ندارد)، مدیران باید دیدگاه خود را در مورد اهرم هایی که قصد دارند به آن بپردازند. برای مثال، این شرکتها میتوانند توضیح دهند که بر خلاف کربنزدایی فرآیندهای موجود، چقدر تلاش R&D برای مواد جدیدی مانند پلاستیکهای بازیافتی برای ساخت و ساز و بتن کممصرف کربن انجام میشود. برای کسبوکارهایی که در زنجیره تامین خود در معرض دید بیشتری قرار دارند، ابتکارات میتواند مقدماتیتر باشد («پیدا کردن تأمینکنندگان مناسب»)، یا فوریتر («هماکنون با تأمینکنندگان خود برای سرمایهگذاری در سرمایهگذاریهای مشترک برای انجام کارهای زیر»). با این حال، همه شرکتهای فعال در صنایع پر آلاینده باید بتوانند فرصتهای جدیدی را که قصد دارند دنبال کنند، به منظور ایجاد ارزش از انتقال انرژی، بیان کنند.
این استراتژی چگونه ارزش ایجاد می کند؟ مدیران اجرایی باید بتوانند ارتباط مستقیم بین استراتژی ESG شرکت و استراتژی خلق ارزش آن را شناسایی کنند. برای معتبر بودن، آن ارتباط نباید بازخوانی چک لیستی از ابتکارات با دید بلندمرتبه باشد. درعوض، شرکتها باید بتوانند سرمایهگذاران را به شیوهای معقول و معقول توضیح دهند که چرا آنها ابتکارات ESG را که انجام دادهاند انتخاب کردهاند و چگونه ارزشآفرینی میکنند که سرمایهگذاران به طور سنتی درک میکنند. یعنی: این استراتژی ESG چگونه جریان های نقدی، بازده سرمایه و حاشیه سود را افزایش می دهد (یا حفظ می کند). کاهش خطرات؛ بر رشد بالای خط تأثیر می گذارد. و استعداد مورد نیاز برای تولید این نتایج را جذب و حفظ کنید؟ نمونههایی از ارتباطات واضح شامل یک شرکت مواد غذایی است که تفاوتها را در تقاضای مشتریان برای محصولات با منبع پایدار بر اساس منطقه بیان کرده است. در موردی دیگر، یک شرکت برق استراتژی خود را بر کربن زدایی و انرژی های تجدیدپذیر متمرکز کرد و به سرمایه گذاران نشان داد که انجام این کار هزینه های مشتری و هزینه های عملیاتی در تولید برق بادی و خورشیدی را کاهش می دهد.
شواهدی وجود دارد که استراتژی کار می کند؟ سرمایهگذاران میخواهند اثبات کنند که استراتژی ESG نتایج دلخواه را ایجاد میکند. مدیران عامل و مدیران مالی باید بتوانند حقایق روشنی را ارائه دهند که شرکت آنها می تواند در یک عنصر ESG “برنده” شود. این جزئیات کمی و کیفی هستند: شرکت دارای چه مزیت های رقابتی خاصی است و چگونه آنها را برای موفقیت مدیریت می کنیم؟ چرا سرمایه گذاران باید سرمایه خود را به جای نمایش های خالص به این شرکت چندتجاری اختصاص دهند؟ شرکت ها می توانند پیوندهایی را برای ایجاد ارزش به روش های مختلف نشان دهند. به عنوان مثال، یک شرکت جهانی کالاهای بسته بندی شده با مصرف کننده، استراتژی ESG خود را با معیارهای مالی از جمله رشد درآمد و رشد تولید پول نقد از محصولات جدید مرتبط می کند. شرکت مواد غذایی ذکر شده در بالا، به نوبه خود، رشد سریع فروش محصولات غذایی مبتنی بر گیاه و همچنین فروش محصولات مقرون به صرفه و قابل دسترس در بازارهای نوظهور را برجسته می کند، زیرا جریان های نقدی فعلی و آتی را توصیف می کند.
خطرات و فرصت ها چیست؟ سرمایه گذاران ذاتی در نزدیک شدن به ارزش گذاری بر اساس سناریوهای احتمالی، هم از نظر فرصت ها و هم در جهت نزولی، از جمله ریسک، تجربه خوبی دارند. یک داستان سهام موثر درک سرمایه گذار را از نحوه استفاده شرکت از ESG برای افزایش شانس عملکرد بهتر و پرداختن به ریسک بهبود می بخشد. به عنوان مثال، یک شرکت فناوری، رویکردی جامع برای کاهش و مدیریت ریسکهای مرتبط با آب و هوا در استراتژی کسبوکار خود، از جمله در عملیات، همکاری با تامینکنندگان، و از طریق ارائه sus استفاده میکند.
محصولات قابل دستیابی یک شرکت دیگر ارزیابی اهمیت را بر اساس یک ماتریس 2×2 از تأثیرات مورد انتظار فرصتها و ریسکها در بین ذینفعان خارجی و داخلی انجام میدهد و به اشتراک میگذارد تا بینش خود را بیشتر کند و استراتژی ESG خود را شفافتر کند.
سرمایه گذاران می دانند که ESG می تواند عامل مهمی در انتخاب سرمایه گذاری در شرکت های خاص باشد. ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که مدیران ESG را به طور کامل در داستان سهام خود ادغام کنند، اطمینان حاصل کنند که ESG را به ایجاد ارزش متصل می کنند و بر اساس تأثیر ارزش ESG خود را از همتایان خود متمایز می کنند.
درباره نویسنده (نویسندگان)
جی گلب شریک دفتر مک کینزی در نیویورک، راب مک کارتی کارشناس ارشد دانش در دفتر بوستون، ورنر رم شریک در دفتر نیوجرسی، و آندری ورونین مشاور در دفتر آلماتی است.