امروزه، نوآوری برای شرکت ها و سازمانها اعم از دولتی و یا خصوصی و حتی سازمانهای غیر انتفاعی بسیار مهم و حیاتی است. سازمان ها با توجه به چالش هایی که در اقتصاد با آن مواجه هستند، همواره در تلاش هستند تا مزیت رقابتی خود را به دست آورند و آن را پایدار کنند.
در این راستا آنها بایستی در فرایند تدوین و اجرای استراتژی هایشان موضوع نوآوری را بعنوان بستر رقابت اما با رویکرد های اکوسیستمی و مشارکتی ببینند و مدلهای کسبوکار جدید را شکل داد ه و آنها را در فرآیندها و عملکردهای خود، از جمله موارد مرتبط با مدیریت دانش حاصل از این نوآوری ها ، تنظیم کنند.
مدیریت دانش اگرچه یک سیستم مدیریتی است اما خود حاصل فرایند های نوآورانه است. ظرفیت نوآوری یک شرکت به دانشی که از بیرون در اختیار دارد یا به دست می آورد، مرتبط است. موضوع مهم این است که هر موسسه ای در هنگام طراحی، پیاده سازی و حفظ ساختارها و سیستم های مدیریت دانش خود باید نوآور باشند. شکاف بین شناخت نیاز به توسعه سیستم های مدیریت دانش و توانایی ایجاد نوآوری امری بدیع است. نوع نوآوریها در این زمینه ممکن است به اندازه انگیزه و علایق موسسات مهم باشد، یعنی مزایایی است که آنها انتظار دارند از تلاشهای نوآورانه خود به دست آورند.
تأثیر نوآوریهای مدیریت دانش بر رقابتپذیری، درآمدها، رضایت شرکای تجاری و رضایت خریداران آن شرکت از جمله موضوعات اصلی در این ارتباط هستند .
اگر شرکتی بخواهد از مزایای نوآوری بصورت مستمر بهره مند شود، فقط پذیرش مدیریت دانش برای یک شرکت کافی نیست. محیط کسب و کار و شرایط محیطی آنها ها را مجبور می کند خارج از چارچوب فکر کنند و به دنبال راه حل های بهبود یافته و نوآورانه باشند.
علی اکبر سعیدی کیا