28 سپتامبر 2023 -نوشته کامرون شاکل، اعتبار: Shutterstock AI
بدون شک توانایی هوش مصنوعی مولد برای تولید سریع متون، تصاویر و صداهای جدید مشاغل خلاقانه را متزلزل می کند.
در اعتصاب طولانیمدت انجمن نویسندگان آمریکا، یک نقطه گیر اصلی این بود که از هوش مصنوعی فقط به عنوان یک ابزار تحقیقاتی استفاده شود و نه جایگزینی برای اعضای آن. به نظر می رسد برای بسیاری از افراد خلاق، کسب درآمد با هوش مصنوعی دشوارتر است.
در عین حال، ابزارهای هوش مصنوعی اغلب به عنوان سکوی پرشی برای خلاقیت انسان در سطح بعدی دیده می شوند. فنآوریهایی مانند ربات چت آنتروپیک کلود و ChatGPT و Dall-E 3 از OpenAI یک تجربه خلاقانه اغواکننده را ارائه میدهند.
آیا این ابزارها به ما کمک خواهند کرد که به عنوان یک گونه خلاق زنده بمانیم و رشد کنیم؟ یا آنطور که ما می شناسیم آنها ناقوس مرگ خلاقیت هستند؟
خلاقیت چیست؟
مارگارت بودن، متخصص علوم شناختی، در کتاب خود به نام ذهن خلاق، دو نوع خلاقیت انسان را متمایز می کند.
خلاقیت روانی یا شخصی نوع p زمانی اتفاق میافتد که یک فرد برای اولین بار به چیزی فکر میکند – حتی اگر دیگران قبلاً به طور جداگانه به آن فکر کرده باشند. یک مثال این است که کودک متوجه می شود آب می تواند هر شکلی داشته باشد.اساساً، خلاقیت نوع p یادگیری چیزی مفید است و در این فرآیند، افکار خود را با دیگران هماهنگ می کنیم.
از سوی دیگر، خلاقیت تاریخی نوع h ، زمانی اتفاق میافتد که فرد به چیزی فکر میکند که قبلاً هرگز به آن فکر نکرده بود. یک مثال می تواند لحظه “اوریکا” ارشمیدس در حمام باشد که ظاهراً به کشف قانون شناوری منجر شد.
هرچه خلاقیت یک نفر بیشتر بر تفکر دیگران تأثیر بگذارد، میراث او را مهمتر و ماندگارتر میدانیم.
به همین دلیل است که هنر صخره ای Wandjina در کیمبرلی، ایلیاد هومر، گرنیکا پابلو پیکاسو، خانه Fallingwater اثر فرانک لوید رایت و مقالات Annus Mirabilis اثر آلبرت انیشتین، همگی آثار استثنایی به جا مانده از انسان های استثنایی محسوب می شوند. آنها مهم هستند زیرا به شکل گیری تفکر ما ادامه می دهند.
هوش مصنوعی مولد به هیچ یک از این دو دسته تعلق ندارد.
بدیهی است که هوش مصنوعی پتانسیل ارتقای خلاقیت نوع p و h را دارد. این می تواند ما را به بینش هایی در مورد زیست شناسی، تاریخ و ریاضیات هدایت کند و به ما کمک کند متون و تصاویری را بسازیم که ممکن است مفید یا تفکر برانگیز باشند.اما یک تفاوت کلیدی بین خلاقیت انسان و خلاقیت مبتنی بر هوش مصنوعی وجود دارد: دومی از برخورد تکاملی ذهن و جهان نشات نمیگیرد.
مدلهای هوش مصنوعی حاوی واقعیت نیستند. آنها بر انتزاع آماری پیچیده داده های دیجیتال تکیه دارند. این امر اهمیت خلاقانه آنها در دنیای واقعی و ظرفیت آنها برای تولید لحظات “اوریکا” را محدود می کند.
برای تمایز خلاقیت مبتنی بر هوش مصنوعی از خلاقیت قدیمی، من یک اصطلاح جدید پیشنهاد کردهام: خلاقیت عمومی یا نوع g. این واقعیت را رسمیت می بخشد که در حالی که مدل های هوش مصنوعی قادر به برانگیختن افکار جدید هستند، آنها توسط داده های اساسی که روی آنها آموزش دیده اند محدود می شوند.
خطر بزرگ: یک مارپیچ عمومی
میتوانیم در آینده منتظر انفجاری در خلاقیت نوع g باشیم. خطری که در اینجا وجود دارد این است که استفاده روزافزون ما از هوش مصنوعی میتواند باعث شود ما بیش از حد یکسان فکر کنیم، که منجر به کاهش تنوع شناختی و افزایش تنگنای فرهنگی شود.
در این سناریو، جوامع در هنجارهایی که اعمال میکنند سختتر میشوند و تحمل کمتری در برابر انحراف از وضعیت موجود دارند. در سطح جمعیت، این یک قاتل خلاقیت خواهد بود.
تهدید فقط فیلمها، تلویزیون، کتابها و هنرهای تولید شده توسط هوش مصنوعی نیست. در آینده، خانههایی که در آن زندگی میکنیم، ماشینهایی که سوار میشویم (یا مجبور نیستیم رانندگی کنیم) و فضاهای عمومی مشترک ما همگی توسط هوش مصنوعی شکل خواهند گرفت. ممکن است ببینیم که تفکر ما تحت فشار محیطها و تجربیات مشابه همگن میشود.
این یکسانی بیشتر ما را در معرض خطر یک مارپیچ عمومی قرار می دهد. مدل های هوش مصنوعی بر روی محتوایی که ما ایجاد می کنیم آموزش می بینند. بنابراین هرچه بیشتر از هوش مصنوعی برای خلاقیت نوع g استفاده کنیم، محتوای ما عمومیتر میشود – و از آنجایی که از این برای آموزش بیشتر هوش مصنوعی استفاده میشود، خروجیهای هوش مصنوعی عمومیتر میشوند.
در حالی که این ممکن است برای کارهای تخصصی خاص مفید باشد – مانند تفسیر مداوم قانون – نگران کننده است که نوع اقتصاد سیاسی اورولی را که یک مارپیچ عمومی ممکن است به وجود آورد، نگران کننده است.
آیا می توانیم از هوش مصنوعی لذت ببریم و همچنین خلاقیت را حفظ کنیم؟
ایجاد تعادل و تطبیق خلاقیت انسان با هوش مصنوعی به سادگی پیاده روی منظم در طبیعت نیست – اگرچه این احتمالاً کمک کننده خواهد بود.
هوش مصنوعی مولد ممکن است یک فناوری متحول کننده برای رقابت با ماشین چاپ یا موتور بخار باشد. مقاومت در برابر چنین غارتگرانی دشوار است. ما مجموعاً در تغییر، عدم اطمینان و بیگانگی که آنها دامن می زنند غرق می شویم.برخی از بهترین ذهنهای نسل ما در حال حاضر مشغول کنار گذاشتن سایر فعالیتها هستند تا شانس خود را در ساخت و استفاده از مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی امتحان کنند.
بهترین فرصت ما برای خلاقیت واقعی، حفاظت و امتیاز دادن به انسان نسبت به چیزهای مصنوعی است. قانون مالکیت فکری کلیدی هرگونه حرکت بیشتر به سمت شخصیت حقوقی است.
برای هوش مصنوعی – مانند اجازه دادن به هوش مصنوعی برای “استفاده منصفانه” برای آموزش خود در مورد مطالب دارای حق چاپ، یا اعمال حق چاپ بر خروجی های هوش مصنوعی – سیستم خلاق ما را فرسایش می دهد و خطر یک مارپیچ عمومی در خلاقیت انسان را به خطر می اندازد.