مردی در حال فروش میوه و سبزیجات در یک بازار روباز در بنغازی، لیبی، 10 ژوئیه 2011، عکس توسط عصام الفتوری/رویترز -توسط آرون کلارک-گینزبرگ و لاولین چیزوبام فیلیپس-17 جولای 2023
بهبود در دسترس بودن و دسترسی به اطلاعات هشدار اولیه یکی از هفت هدف جهانی چارچوب سندای برای کاهش خطر بلایا است و همچنین موضوع تمرکز اصلی بسیاری از آژانس ها از جمله سازمان جهانی هواشناسی و USAID است. با این حال، پوشش هشدار اولیه به طرز ناامیدکنندهای ناامیدکننده است و اقدامات اغلب محدود است، از جمله برای میلیونها نفری که در محیطهای شهری زندگی میکنند و در معرض خطر ناامنی غذایی هستند. اگرچه اقدام اولیه هشدار دهنده امنیت غذایی (FS-EWEA) سابقه ای در کاهش ناامنی غذایی دارد، FS-EWEA برای محیط های روستایی طراحی شده است و اقدام موثر همچنان مشکل است.
گسترش FS-EWEA به میلیونها نفری که در بافتهای شکننده شهری زندگی میکنند، مستلزم پاسخ دادن به چهار سؤال مهم است.
1. چگونه می توان سیستم های نظارت بر امنیت غذایی را برای بافت های شکننده شهری طراحی کرد؟
FS-EWEA موجود معمولاً از دادههای هواشناسی و سایر اطلاعات مربوط به سیستمهای غذایی کشاورزی، دامداری و سایر سیستمهای غذایی روستایی و الگوهای معیشتی استفاده میکند. نحوه دسترسی مردم و تهیه غذا در مناطق شهری بسیار متفاوت است: معیشت عموماً مبتنی بر بازار است و اغلب شامل ترکیبی از بخشهای غیررسمی و رسمی است. بنابراین، شوکها، استرسها و الگوهای امنیت غذایی بهطور اساسی متفاوت است و سؤالاتی را در مورد ارتباط سیستمهای نظارت روستایی با بافتهای شهری ایجاد میکند.
شاخص های امنیت غذایی خاص شهری – مانند دسترسی، مقرون به صرفه بودن، تولید غذای محلی، و عملیات بازارهای مواد غذایی شهری – ممکن است برای FS-EWEA شهری توسعه یابد. برای غلبه بر محدودیتهای دادهای که در بافتهای شکننده شهری وجود دارد، جمعآوری این دادهها ممکن است شامل استفاده از فناوریهایی مانند برنامههای تلفن همراه برای ردیابی تغییرات در دسترس بودن غذا، قیمتگذاری و رفتار مصرفکننده باشد. دانش جامعه محلی همچنین برای درک چگونگی تهیه غذا و شوک ها و استرس های مرتبط با تهیه بسیار مهم خواهد بود.
2. آستانه اقدامات پاسخ به امنیت غذایی چگونه باید باشد؟
برای جلوگیری از تسلط مقامات، ممکن است نیاز به ایجاد مکانیسمهای افزایش با آستانههای درصد بسیار پایین باشد.
بسیاری از شهرها در مقیاس گسترده عمل می کنند، به این معنی که درصد کمی تغییر در امنیت غذایی می تواند پاسخ بزرگی را ایجاب کند. در داکا – شهری با بیش از 20 میلیون نفر – افزایش 5 درصدی در ناامنی غذایی کلی نشان دهنده بیش از یک میلیون نفر است. برای جلوگیری از اعمال قدرت، ممکن است نیاز باشد مکانیسمهای افزایش با آستانههای درصد بسیار پایین ایجاد شود. ممکن است باعث افزایش 0.5 درصدی ناامنی غذایی به جای 5 درصد شود. چنین آستانههایی باید ظرفیت ذینفعان واکنشدهنده به بحران را بشناسند و با منابعی که در اختیار دارند و نحوه استفاده از آنها در طول یک بحران نوظهور هماهنگ شوند.
3. ذینفعان کلیدی لازم برای FS-EWEA شهری چه کسانی هستند؟
محیط های شهری ادغام پیچیده ای از افراد و فرآیندها هستند که با هم خدمات ارائه می دهند. در این فضا اصلا مشخص نیست چه کسی می تواند برای پاسخگویی به بحران های غذایی اقدام کند. به جای اینکه دولت به تنهایی اقدام کند، اقدامات ممکن است شامل ترکیبی از شرکای رسمی و غیررسمی باشد: خوشههای تغذیه، بخش خصوصی، سازمانهای غیردولتی، جوامع محلی، و جمعیتهای آسیبپذیر. همچنین مشخص نیست چه کسی باید اقدام کند. برای مثال اعضای باند بازیگران قدرتمندی در سکونتگاه های غیررسمی در پورت او پرنس، نایروبی و جاهای دیگر در سراسر جهان هستند. آیا آنها باید در FS-EWEA گنجانده شوند، حتی اگر دخالت آنها به طور بالقوه می تواند سایر منافع دولتی را تضعیف کند؟
تکنیکهای نقشهبرداری ذینفعان میتواند به مقامات کمک کند تا بفهمند چه کسی میتواند در پاسخ به بحرانهای غذایی اقدام کند، که میتواند منجر به آستانههایی برای اقدام شود که نشاندهنده توانایی واقعی سهامداران شهری است. تشخیص اینکه چه کسی باید با شناسایی و پیمایش معضلات اخلاقی و معاوضه ها عمل کند نیز بخش اساسی درک عمل خواهد بود.
4. چگونه می توان از اقدام ذینفعان کلیدی پس از محرک اطمینان حاصل کرد؟
اقدامات در پاسخ به هشدارها، نه خود هشدارها، از تبدیل شدن یک بحران نوظهور به فاجعه جلوگیری می کند. اما عمل اغلب در FS-EWEA به شدت از دست رفته است. به عنوان مثال، اقدامات از دست رفته یا محدود در پاسخ به هشدارها منجر به خشکسالی شاخ آفریقا در سال 2011 و بحران امنیت غذایی ناشی از آن شد. متأسفانه به نظر می رسد که این شکست امروز در همان منطقه تکرار می شود.
اقدامات
در پاسخ به هشدارها، نه خود هشدارها، از تبدیل شدن یک بحران نوظهور به فاجعه جلوگیری می کند.
برانگیختن افراد برای اقدام یک چالش حاکمیتی پیچیده است که ممکن است به رویکردهای جدید برای غلبه بر اینرسی که اغلب مانع از عمل می شود نیاز داشته باشد. تئوریهای کنش جمعی را میتوان برای کمک به شناسایی منابع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، زیستمحیطی و فنآوری که با هم برای کاهش هزینههای عمل مورد استفاده قرار میگیرند، مورد استفاده قرار داد. رویکردهای جدید برای توسعه سیستمهای هشدار زودهنگام با تمرکز بر تولید مشترک نیز ممکن است برای ایجاد خرید مفید باشد، مانند روشهایی که برای توسعه سیستمهای هشدار زودهنگام سیل در تگوسیگالپا، هندوراس، و سیستمهای هشدار زودهنگام زمین لغزش در سیتکا، آلاسکا استفاده میشوند. به عنوان مثال، در تگوسیگالپا، NGO GOAL با ساکنان سکونتگاههای غیررسمی، مقامات دولتی و سایر ذینفعان کلیدی برای درک خطرات و طراحی سیستمهای هشدار اولیه مبتنی بر نیاز همکاری نزدیک دارد. منجر به سطوح بالایی از پشتیبانی و اقدام در پاسخ به آن سیستم ها می شود.
محققان، سیاست گذاران، سازمان های غیردولتی و جوامع آسیب دیده باید برای دستیابی به پاسخ های مناسب برای این پرسش ها با یکدیگر همکاری کنند. این کار به منابع نیاز دارد. با این حال، یافتن پاسخ برای دستیابی به تعهدات سیاست جهانی و برای بهبود زندگی میلیونها نفر در شهرهایی که با خطرات امنیت غذایی مواجه هستند، حیاتی خواهد بود.